آلترناتیو دمکراتیک؟؟
سازمان مجاهدین تا کنون با اعمال و کارکرد خویش ثابت کرده است که هیچ تمایلى براى شرکت در جلسات پرسش و پاسخ ندارد و بلعکس تمامى سعى و تلاش خود را میکند که با روشهاى کاملا غیر دمکراتیک حتى مانع ورود منتقدین به میتینگهاى نمایشى خود شود تا مبادا از طرف منتقدین مورد سوال قرار گیرند مثلا در میتینگ نمایشى ویلپنت پاریس که هر سال برگزار میشود بانصب عکسهاى منتقدین فعال مانع از ورود آنان به این میتینگ نمایشى میشوند که کاملا غیر دمکراتیک است.
اشتباهات بزرگ فرقه رجوی
رجوی بعد از اینکه صدام حسین را از دست داد سعی کرد در این مدت سیزده سالی که مناقشه هستهای ایران با قدرت های بزرگ غربی در جریان بود سوار این تضاد شده و هم سو با سیاست های اسرائیل و جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا خواستار تحریم های اقتصادی شدید تر و جنگ و ویرانی علیه مردم ایران گردید و در این رابطه برای نشان دادن مخالفت خود با پیشرفت مذاکرات هستهای ایران با کشورهای پنج بعلاوه یک و کار شکنی در این رابطه ؛ پشت سر هم انواع و اقسام سایت های اتمی در ایران کشف می کرد و خلاصه اینکه کاملا در مقابل منافع ملی مردم ایران قرار گرفت ؛ همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ حمایت از آنرا به سینه می زند و به دروغ مدعی می باشد که می خواهد برای آنها آزادی را به ارمغان بیاورد.
گفتگوی آقایان علی جهانی و شهروز تاجبخش در مورد مسائل روز
حالا این خانوادهها آمدند این طلسم فرقه گرایانه رجوی را بشکنند و این خشم رجوی را بر انگیخته است و بخاطر همین هم هست که رجوی علیه خانواده ها کتاب نوشته است و آنها را خانواده الدنگ خطاب می کند و یا مریم رجوی کانون گرم و پر از مهر عواطف خانواده را کانون فساد می نامد و یا مهدی ابریشم چی یکی دیگر از سران فرقه و معاون اول رجوی در طراحی و برنامه ریزی طرح های تروریستی می گفت خانواده را باید منفجر کرد و این اوج ترس و وحشت و نگرانی عمیق رجوی و بطور –خاص دشمنی هیستریک ایشان را نسبت به خانواده ها و حضور شان در جلوی درب کمپ لیبرتی نشان می دهد
ریشه نحوه برخورد مسعود رجوی با منتقدین خود
این یک واقعیت مسلم است که تنظیم رابطه مسعود رجوی با اعضای درونی،و جداشدگان و منتقدان سازمان مجاهدین یک استثنا در میان سازمان های سیاسی و تشکیلاتی است. می توان محتوای این رابطه را به حتی قبل از انقلاب ۲۲ بهمن و خودبزرگ پنداری و دگماتیسم نهفته در اندیشه مجاهدین مرتبط کرد و یا به ویژگیهای شخصیتی مسعود رجوی مربوط دانست چرا که سازمان مجاهدین حتی قبل از انقلاب و در درون زندان های شاه نیز بر اساس تمامیت خواهی در مبارزه سیاسی و در نهایت کسب قدرت سیاسی و حذف تمامی جریان های موازی کار خود را پیش می برده اند.
فریاد خانواده ها، ناقوس فروپاشی فرقه رجوی
هراس رجوی از خانواده ها به خوبی بیانگر این است که آنها جای درستی را برای رهایی عزیزانشان نشانه گرفته اند.تا زمانی که صدام پشتیبان مسعود رجوی و تشکیلات تحت امرش بود کسی قادر به خروج از فرقه رجوی نبوده و مسعود رجوی یکه تاز اردوگاه کار اجباری اشرف سابق بود. پس از سرنگونی یار دهه های گذشته رجوی، ناقوس مرگ تشکیلات ضد بشری مجاهدین به صدا در آمده و گردباد حوادث مرگ زودرس و گریزناپذیر را به سراغ یکی از پلیدترین فرقه های تاریخ بشریت آورده است.
اعلام جدایی رسمی آقای نادر کشتکار از سازمان مجاهدین در حاشیه آکسیون اعتراضی پاریس
همزمان با برپایی آکسیون اعتراصی فعالان حقوق بشر علیه فرقه تروریستی مجاهدین خلق، آقای نادر کشتکار از اعضای قدیمی مجاهدین با سابقه بیش از ۲۰ سال حضور و فعالیت در این سازمان در عراق، جدایی خود را طی مصاحبه ای در حاشیه آکسیون اعتراضی پاریس از سازمان مجاهدین خلق اعلام کرد.
مراسم گرامیداشت ترور و خشونت را تحریم و محکوم کنید
ما به شما توصیه می کنیم که در چنین مراسمی که از جانب یک سازمان فرقه گرا و تروریستی برگزار می شود شرکت نکنید. چون که این سازمان علی رغم اینکه خودش را دمکراتیک ترین گروه سیاسی می داند و مدره نمایی می کند ولی همه ساله سالروز خشونت و ترور را گرامی می دارد و روی استراتژی ترور و خشونت اصرار می ورزد.
نگاهی به کارنامه سراسر خیانت رجوی از سی خرداد سال شصت تا کنون
بله سازمانی که در سال شصت تعداد قابل توجهی را به تظاهرات در تهران کشانده بود اکنون حدود سه هزار و سیصد نفر نیروی سالخورده و بیمار دارد که در کمپ لیبرتی عراق گرفتار هستند و منتظر انتقال به کشورهای امن ثالث هستند و سازمان اکنون برای برگزاری مراسم همان سی خرداد سال شصت که آن همه خطر کشته شدن و دستگیری داشت ؛ بقول خودش پانصد هزار نفر را به خیابانها کشانده بود قادر نیست که پانصد نفر را به این مراسم بی خطر بیاورد و مجبور هست که از چند ماه قبل با خرجهای کلان و با وعده و وعید های دروغین عدهای از افغانی ها و دانشجویان بلوک شرق و آفریقایی ها را به این مراسم رسوا و تکراری و بی رونق بکشاند. و به نظر بنده دلیل اصلی این وضعیت اسف بار سازمان مجاهدین در شرایط کنونی کارنامه سیاه و سراسر خیانت بار رجوی در این سالیان هست که در بالا به گوشه ای از از به صورت گذرا اشاره کردم.
ویلپنت خالى از ایرانى چه معنایى دارد خانم رجوى
طبق آمار و ارقام اینترنتى تقریبا ۲۰۰۰۰ ایرانی در کشور فرانسه و در کل اروپا حدود ۲۰۰۰۰۰ و در آمریکا و کانادا حدود ۴ میلیون ایرانی زندگى میکنند. سازمانى که خود را آلترناتیو و تنها آلترناتیو جمهورى اسلامى میداند و ادعاى آن را دارد در طى این ۳ دهه اخیر چند درصد از این ایرانیان خارج از وطن را توانسته جذب خود کند؟ آلترناتیو بودن باید بر اساس محبوبیت و مقبولیت در بین جوامع ایرانى باشد , واقعا اگر اینفرقه مدعى آلترناتیو بودن است پس چرا در اکسیونهایش به تعداد انگشتان دست ایرانى شرکت میکند و در مراسم بزرگ ویلپنت پاریس به جز چند صد ایرانى مابقى آفریقایى, عرب، افغانى، لهستانى, بلغارى و،،،،،،،،،،،،،،،،،، میباشند این یک تناقض آشکار در آلترناتیو بودن اینفرقه نمیباشد؟
آقای بوجار نیشانی، در تصمیم خود برای شرکت در گردهمایی مجاهدین تجدید نظر کنید
آیا واقعا ما باید باور کنیم که همکاران شما سوابق این فرقه تروریستی را به اطلاع شما نرسانده اند؟ آیا به اطلاع شما نرسانده اند که سازمان مجاهدین خلق که یک گروه ایرانی هست، ولی ۹۰ در صد صندلی های سالن ویلپن پاریس را با استخدام آدم های اجاره ای از کشورهای لهستان و چک و پناهنگان آفریقایی پر می کند؟
سی خرداد ۱۳۶۰، سرآغاز خشونت و ترور
حال اگر پس از این سالها نگاهی به دستاوردهای تروریستی این فرقه بنماییم به روشنی مشخص است:نه آنکه این دور از خشونتها هیچ تاًثیر مثبتی بر جامعه ایران نگذاشته بلکه هیچ کمکی نیز حتی به مسئولین این فرقه در جهت دستیابی به اهداف شومشان نکرده است. تنها نتیجه این دور از خشونتها هزاران کشته، مجروح و مصدوم بوده است.در جریان این دور از عملیات تروریستی فرقه مجاهدین خلق هزاران انسان بیگناه کشته شدند. صدها کودک، زن و مرد اعم از پیر و جوان در خون خویش غلطیدند بی آنکه هیچ گناهی مرتکب شده باشند.
تهاجم تروریستی فدائیان داعش ـ رجوی به فرماندهی مهران کاکاوند
بعد از انجام آکسیون افشاگرانه اعضای جداشده در میدان سن میشل پاریس، در ارتباط با محاکمه مهدی ابریشمچی به اتهامات تروریستی، مورد تهاجم وحشیانه عوامل فرقه رجوی قرار کرفتم. من بعد از پایان مراسم جهت بازگشت به محل زندگی در چهار راه بعد از سن میشل کنار پل ایستاده بودم که از پشت سر فردی به نام مهران کاکاوند که هیکل درشتی دارد با مشت به صورت من کوبید که من در لحظه اول به دلیل اینکه غافلگیرانه مورد این ضربه قرار گرفتم سرم گیج رفت و دیگر چیزی نفهمیدم.