تبریک به آقای ابراهیم خدابنده
ازدواج شما را تبریک می گویم و برایتان سالهایی از شادی و موفقیت آرزو دارم. خانواده و دوستانم در انجمن نجات همگی این شادکامی را به کامتان همیشه شیرین می خوانند.
شعار مرگ بر رجوی
خانواده های اعضای دربند فرقه یک بار دیگر ثابت نمودند که برای آزادی عزیزانشان تنها نظاره گر خاموش نیستند و هر جا و هر زمان که لازم باشد ایستاده و آماده اند. در این میان سرکردگان تروریست فرقه این علامت مرگبار را بخوبی درک نموده اند و ناگزیر از آن راه چاره را در لب فروبستنی دیده اند که برای من بسیار تماشایی و جالب است.
حفاظت از جان بچه های اسیر در اشرف را به طرف عراقی واگذار کنید
قبلا هم گفته بودم. اشرف آسیب پذیر است. گروه های مختلفی در عراق هستند. مسلح و خطرناک. جمع و جور کردن اشرف برای آنها کاری ندارد. مجاهدین هم که لیاقت خود را در بکشتن دادن بچه های مردم و موج سواری روی خون آنها ثابت کرده اند! کمی از آموزه های تشکیلاتی خودتان کمک بگیرید و مطلب را روی خودتان ببرید. پول عراقی ها را خورده اید؟ چه ظلم هایی کرده اید؟
خرده فرهنگی بنام فرقه ی رجوی
این علاقه به همسان و همرنگ سازی اعضا را می توان ابزاری ارزیابی نمود که از طریق آن فرقه ی رجوی هر گونه نماد های شخصی و فرهنگی اعضا را نفی و سرکوب می کند. شاید خوانندگان محترم در جریان باشند که قه”سبیل” داشتن اعضا را تشویق و ترغیب می کند. همه ی فرقه ها کم و بیش تلاش هایی برای همانند سازی اعضای خود داشته و دارند. مثلا نوع پوشش زنان فرقه ی پلیگامیست در آمریکا که این روز ها اخبار زیادی در مورد آن منتشر شد برای من جالب بوده است.
از حکم انگلیسی استقبال می کنیم
من آدم های گرفتار زیادی را در اشرف می شناسم. آنها که از سر ناچاری و… در اشرف زندانی شده اند. از ارائه ی اسامی این افراد خودداری می کنم زیرا می دانم با نشرهر نام از زبان جداشدگان و منتقدین چه بلایی بر سر این دوستان خواهند آورد. حکم انگلیسی تبعات و الزاماتی برای فرقه خواهد داشت و نهایتا می توان چنین برداشت کرد که چشم خانواده های این افراد به دیدار عزیزانشان روشن خواهد شد.
عکسی که برای روز مرگ من گرفته بودید اینجا چه می کند
فرقه تبهکار رجوی برای روز مرگ اعضایش تدابیر لازم را از پیش می اندیشد. یکی از این تدارکات مراجعه منظم به قسمت های مختلف زندان اشرف و تهیه عکس پرسنلی از اسرا می باشد. هنگام مرگ افراد همین عکس ها مورد استفاده وسیعی قرار می گیرند. اعضا ملزمند در حین این عکاسی ها پیراهن، کراوات و کت پوشیده و سرو وضعی دیپلوماتیک داشته باشند. به همین منظور تعدادی کت و کراوات به مقر مورد عکس برداری حمل شده و در آنجا به نوبت و توسط افراد مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. این عکس ها تنها صورت فرد را نشان داده و کسی نمی داند آنها در ورای کت و کراوات کذایی شلوار نظامی پوشیده اند!
این منم این عکس من است
شما را بخدا و به همان فتوشاپ قسم می دهم این بچه هاتون رو بفرستید برن فتو شاپ یاد بگیرن. خیلی بد مونتاژ کردن. اصلا بدریخت نشدم. فقط خواستن بگن ریش دارم. نه عزیز ریش نمیزارم. هم از ریش بدم میاد هم از سبیل مخصوصا سبیل های انقلابی مرسوم در تشکیلات فرقه.
تا انقلاب مهدی. نامه ای به مهدی سامع
سال 78 بود و شما به اتفاق خانم هشترودی و سایرین آمدید به مرکز ما در اشرف جهت بازدید. دو نکته ی جالب توجه هست که اول دومی را برایتان نقل می کنم. یکعده بچه ها در هنگ بودند که همه خود را مارکسیست و کذا می خواندند. (خوشبختانه یکی شان الان ایران است و چون حقوق از جایی نمی گیرد وضع سلامتیش بهتر شده یعنی تمایلات کاپیتالیستی و سرمایه داری پیدا کرده و شده بیزینسمن!) اینها آنجا گیر کرده بودند و قصد داشتند جدا بشوند می خواستند هر طور شده با شما گفتگو کنند. دوستان خوب شما در سازمان متوجه شدند و اینها را کمک کردند که اصلا در آن نشست شرکت نکنند. بخندید آقا و ته دلتان بگویید ارواح عمه شان، من خودم محتاج کمک بوده ام…
گزارشی از سفر به عراق
این سفر در ضمن منجر به ملاقات با خانواده هایی شد که عضو و یا اعضایی را در اسارت فرقه ی رجوی و در زندان اشرف دارند. گرچه برخی از این عزیزان با تحمل رنج سفر و مشقات فراوان خود را به عراق – با شرایط امنیتی و سایر معضلاتی که گریبانگیر این کشور است – رسانده بودند تا بتوانند گمشده ی اسیر خود را ملاقات کنند، اما سازمان بی افتخار رجوی مانع از ملاقات آزادانه ی آنان با اعضای خانواده هایشان گردید. در مجموع فرقه پس از مطلع شدن از حضور اعضای خانواده در کنار درب ورودی زندان اشرف، با معطل نگاهداشتن خانواده ها (مادران و پدران ایرانی) شتابزده اقدام به مغزشویی اسرا می نماید.
نامه ای خطاب به خانواده های مستقر در بغداد
رجوی ها شدیدا به دست و پا افتاده اند. حاضرند چند بار دیگر خود را بسوزانند و مایه تمسخر خاص و عام شوند اما شما از فتح بغداد صرفنظر کنید. اجازه دهید سلام ویژه ای داشته باشم به محبوبه و مصطفی محمدی که صبر ومقاومتشان در بازپس گیری دختر دلبندشان سمیه مثال زدنی است. شنیدم که دست رد بر سینه ی عوامل رجوی و بقایای صدام زده اید که می خواستند جریان را منحرف کنند
مزدوری برای خلق قهرمان ایران
این روز ها گرفتار تر از همیشه و پر مشغله تر بسیار منتظرم که خبر ویرانی حصار اشرف را زود تر بشنوم. باور کنید دیر نیست که دربها بشکنند و اسرا آزاده وار بیرون آیند. فرهنگی که دختر (یعنی سمیه) را وادار می کند پدر خود را”پدر سابق من” بخواند کارش از بیماری گذشته و بوی عفن تلاشی جنازه را می دهد. این خرده فرهنگ آری فرو خواهد پاشید و صبح آزادی فرا می رسد.
امریکا و مجاهدین
کاخ امید های پوشالی فرقه و بنای سراب و بر آب آرزو ی گندم ری فرو می ریزند. بیش از پیش دنیا می شناسد فرقه ای را که نه ضد ایران و ایرانی که ضد بشر است و گواهی می دهد بر رسوایی های تشکیلاتی بیمار و رهبری دیوانه ی آن که جنون قدرتش جوانان هم میهنم را آماج سوء استفاده های ضد بشری ساخته است. وزارت خارجه ی ایالات متحده بر حکومت فرقه ای رجوی بر اعضای مجاهدین صحه گذارد و صراحتا از برخی روابط ایدئولوژیک حاکم بر فرقه ی رجوی نام می برد.