مجاهدین: گذشت زمان با ما دوستانه رفتار نمی کند
سازمان مجاهدین برای رهایی از بن بست مرگباری که در آن گرفتار آمده است بار دیگر بواسطه حامیان سیاسی اش در ایالات متحده از وزارت خارجه آمریکا خواست تا از آنچه که آنها آنرا”… یک نتیجه بد و شرم آور” توصیف میکنند، جلوگیری کند. برگزاری کنفرانس های متعدد در کشورهای مختلف و بکارگیری انواع لابی های رنگارنگ در اروپا و آمریکا و نامه اخیر تعدادی از حامیان سیاسی مجاهدین به خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا چیز جدیدی نیست ولی آنچه که جدید است هراس فزاینده مجاهدین از شرایطی است که علیرغم انبوه شانتاژ و فریبکاریهای سیاسی اساسا به نفع آنها پیش برده نمی شود.
کنفرانس برلین و آه و فغان مریم رجوی
مجاهدین که این روزها به بیماری برگزاری کنفرانس در کشورهای مختلف دچار شده اند تا شاید بتوانند راه حلی به بحرانی که خود آنرا طی سی سال خشونت ورزی و خیانت به انقلاب مردم ایران بوجود آورده اند، بیابند. کنفرانس برلین نیز جدیدترین حلقه از گدایی مجاهدین برای حمایت های بین المللی برای نجات از این بحران به هر قیمت است.وی همچنین ترس خود را از عزم دولت عراق از اخراج مجاهدین تا ضرب الاجل 30 آوریل سال 2012 و صدور حکم دستگیری 121 تن از ساکنان اشرف و از اینکه”جامعه جهانی و ملل متحد در رابطه با تحولات اشرف سکوت کرده اند” را پنهان نکرد.
کنفرانس قاهره – بازتاب وحشت مجاهدین از پیشبرد قانونی انتقال ساکنین اشرف به لیبرتی
اگر از یادآوری سوابق همکاری اطلاعاتی مجاهدین با رژیم مبارک بگذریم اینبار اما مجاهدین در قاهره هم حرف جدیدی برای گفتن نداشتند. مجاهدین در این کنفرانس هم تلاش کردند همان خواسته های غیر قانونی و غیر منطقی خود را از زبان برخی شخصیت های مصری به طرف حسابهای خود در اروپا و آمریکا و عراق برسانند تا شاید بتوانند در روند طبیعی انتقال ساکنین اشرف به کمپ لیبرتی که تحت نظارت ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان پیش برده میشود اخلال ایجاد کنند.
“نه، برای جابجایی” حرف اول و آخر مجاهدین
اگر با معیارهای کلاسیک و روانشناختی امروز بخواهیم ساختار سیاسی و ایدئولوژی مجاهدین را تجزیه و تحلیل کرده و آنرا بشناسیم طبیعتا مجاهدین در کادر گروههای فرقه ای که من آنرا یک گروه فرقه ای سیاسی – مذهبی می نامم دسته بندی میشوند و آنچه که ما را بدور از هرگونه تعصبات شخصی و گروهی به این امر بدیهی میرساند ساختار تشکیلاتی و عملکرد رهبری مجاهدین با کلیه عوامل کنترلی اش طی سی سال گذشته است.
سنگ اندازیهای جدید مجاهدین در راه انتقال به لیبرتی
مجاهدین با یک چرخش 180 درجه ای در موضع شان دست به یک حرکت تاکتیکی زده و طرح توافق شده بین دولت عراق و سازمان ملل متحد و اعزام 400 نفر در مرحله اول به لیبرتی را پذیرفتند. اعلام پذیرش این طرح در اذهان خیلی از کسانی که مجاهدین را صرفا از طریق ارتباط با آنها در خارج کشور و تبلیغاتی که توسط خود مجاهدین شده و میشود شناخته اند و هیچ اطلاعی از ماهیت واقعی آنها ندارند این فکر را در ذهن آنها تداعی میکند که مجاهدین واقعا قصد حل مسالمت آمیز مسئله را دارند و این دولت عراق است که کار شکنی میکند.
مجاهدین و کنفرانس پاریس
مریم رجوی تلاش میکند پذیرش طرح توافق شده بین دولت عراق و سازمان ملل متحد از سوی مجاهدین را به موضع گیری خانم هیلاری کلینتون و سازمان ملل ربط داده و تلویحاً بگوید اگر تعهدات آمریکا و ملل متحد در این رابطه نبود مجاهدین هرگز حاضر به پذیرش این توافقنامه نبودند، تا بدین ترتیب باز هم عاجزانه از طرف حسابهای خود بخواهد آنها را در شرایط وخیمی که گیر افتاده اند تنها نگذاشته و یاری شان دهند.
“نقشه مسیر اشرف”، ترفند جدید رجوی
دیدن صحنه های این برنامه که هیچگاه با دنیای متمدن امروزی همخوانی ندارد و علیرغم صحنه سازیهای پر طمطراق که با استفاده از ساز و آواز و خواندن سرودهای عرفانی و”ملی” پیام رجوی را همراهی میکرد، همچنان روح کهنگی و فرقه گرایی افراطی را در خود داشت. دیدن این صحنه ها نشان میداد که چگونه وی با دجالگریهایی که تنها خاص خود اوست انسانهایی را تحت عنوان مبارزه در اسارت فکری نگه داشته و در مسیر اهداف قدرت طلبانه خویش قربانی میکند.
مجاهدین و بحران خروج از اشرف
در وضعیت فعلی که بحران خروج از قرارگاه اشرف گریبانگیر مجاهدین شده آنها سعی دارند با کارشکنی و قانون ستیزی و شرط گذاری های غیر واقعی مانع جدی در پیشبرد راه حل های مسالمت آمیز و انسانی ایجاد کنند تا تشکیلات مجاهدین را سرپا نگه دارند. در این رابطه تناقضات آشکاری در موضع گیری های مجاهدین وجود دارد. آنچه که به مجاهدین تاکنون پشت گرمی میداد تا به این همه پشتک وارو زدن های مشمئز کننده در صحنه بین المللی دست بزنند، خوش خدمتی اطلاعاتی و فعالیت های جاسوسی به نفع آمریکا بود
تقدیم به اسرای قرارگاه اشرف
اینجا شهر غریبی است. آدم هایش هم غریبند. آنها مدام راه میروند، کار میکنند و البته حرف هم میزنند و اگر لازم باشد خود را”شهید” هم میکنند. البته آنها را خیلی وقت است که کشته اند ولی این را کسی به آنها نگفته است. آنها هر روز و هر ساعت کلامی را به زبان می رانند، شاید ترانه ای را زمزمه کنند، فریاد برآورند، ولی اینها گواه درونشان نیست.