جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
گروگان های آلبانی و روضه مبارزه 30 فروردین 1400

گروگان های آلبانی و روضه مبارزه

به عنوان یک ایرانی و علاقه مند به امور سیاسی و فرهنگی، برای سال جدید مایلم یک آرزوی سیاسی مطرح و از دست اندرکاران درخواست کنم و آن آزادی اسیران ایرانی است که سال هاست در کشور آلبانی و در مقر مجاهدین خلق، اسیر ظلمات و دجالیت هستند. طبعاً این درخواست و تقاضا را از […]

آنها که نویسنده شدند 16 فروردین 1400

آنها که نویسنده شدند

پس از حدف دونالد ترامپ از عرصه قدرت و حکم دادگاه آنتورپ در بلژیک، مجاهدین خلق در سایت های مختلف اینترنتی برای سرپوش گذاشتن شکست و جست و خیز پیروزی، دهها نویسنده با نام و بی نام، رو کرده اند که مطالب شان مشابه هم و انگار از رو دست همدیگر کپی کرده اند. نویسنده، […]

تبخیرشدگان فرقه رجوی در آلبانی 30 بهمن 1395

تبخیرشدگان فرقه رجوی در آلبانی

از کل نفرات مجاهدین خلق صدها تن با اسم و مشخصات و گذرنامه جعلی از عراق خارج و وارد آلبانی شده اند تا جایی که خانواده این نفرات از وجود خویشاوندان شان در آلبانی، بی خبرند.

آیا رجوی دوباره زنده خواهد شد؟ 18 مهر 1395

آیا رجوی دوباره زنده خواهد شد؟

به مسعود رجوی رهبری فرقه، پر بهاء داده می شد. در سال ۱۳۸۱ در کتاب مبارزه با استبداد و در صفحه ۱۰۷ آوردم که اگر مسعود رجوی قبل از این که به زندان برود و بدل به قهرمان شود، یک زن به تور می زد، قید سیاست را می زد و لذا سه نسل از پرداخت بیهوده هزینه معاف می شدند. او در زندان بود که فهمید با شامورتی بازی و چرندیات دیگر می توان جوانان رمانتیک و انقلابی را فریب داد و سوار شد.

فرزاد به هادی پیوست 22 خرداد 1395

فرزاد به هادی پیوست

به هر حال فرزاد خاطره ای که از هادی برای نوشتن در دست داشت، تمام نکرد و خود سه هفته قبل بر اثر سکته قلبی به هادی پیوست. از فرزاد فرزین فر، همسر و دو فرزند ۱۱ و ۱۳ ساله به جای ماند. ناگفته نماند، با شناختی که از فرزاد ساده دل و مهربان دارم، گذشته دردناک و خیانت باری که همه عمر و جوانی و زندگی و آرمان و آرزوهای او را سوزاند و خاکستر کرد، در سکته قلبی و مرگ زودرسش تاثیر به سزایی داشت. روحش شاد.

جنگی که قاعده و قانونی ندارد 18 اردیبهشت 1395

جنگی که قاعده و قانونی ندارد

ای کاش جنگ پنجاه ساله مجاهدین خلق دارای زمانبندی جنگی و داور و قانون و قاعده ای می بود و النهایه برنده و بازنده در اسرع وقت مشخص می شد و تکلیف خیل جنگجویان و زخمیها و اسراء و قربانیان و زندانیان و مردم و هزینه های سرسام آورش معلوم و مشخص می شد. بازنده جنگ خود را برنده اعلام نمی کرد و به قواعد و اخلاق جنگی و طرف برنده احترام می گذاشت و …

یاد باد آن که زما وقت سفر… 16 مهر 1394

یاد باد آن که زما وقت سفر…

مادرم یکی از این مادران سوخته دل بود که در سال ۱۳۶۰ پندی به من داد که در آن سال و آن همه هیاهو، گوش من که سهل است گوش فلک هم شنوا نبود. سال ۱۳۶۰ و پس از چند ماه از شورش مسلحانه، یکی از دوستان نزد من آمد و چون دو انگشت دستش را به نشانه دو ماه پیروزی، به مادرم نشان داد، مادر به دوستم که چهار سال بعد از آن کشته شد، نهیب زد، آخر پسرم! …

پایان عصر حماقت 18 تیر 1393

پایان عصر حماقت

واقعیت این است که بشر زمینی طی هزاران سال گذشته سلاح مخرب و کشنده ای در دست داشت و با فخر و غرور به آن مباهات می ورزید و دائماً علیه خود و دیگران استفاده می کرد. اما امروز این استفاده مردم و به ویژه دجالان و خرده دجالان از اهرم حماقت که گاه به آن اسامی و عنوان، شجاعت و صداقت و فدا و مبارزه و جنگ و غیره، داده اند به آخر خط رسیده است.

قربانیان عروسی 03 تیر 1393

قربانیان عروسی

کار سازمان در راستای جراحی بزرگ که از ابتدا با عقد و عروسی مریم و مسعود، در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۴ آغاز شده و اگر سازمان حربه های مختلف سیاسی و ایدئولوژیک و نظامی و زندان و تصفیه و غیره، را به کار نمی برد، چه بسا موج انتقادات و نارضایتی از درون و بیرون، طومار سازمان و رهبرانش را در هم می پیچید. اما کار به همین جا و همین تاریخ ختم نشد و سازمان جهت محکم کاری، خط و خطوط سابق را کماکان ادامه داد.

رجوی از چه می ترسد؟! 03 اردیبهشت 1393

رجوی از چه می ترسد؟!

اما رجوی از چه می ترسد؟! او شاید از همه موارد فوق می ترسد، اما ترس بزرگترش اینها نیست. او از چیزی می ترسد که دیگران نمی ترسند. او از تنهایی و انزوا می ترسد، از زندان و مردن می ترسد، از شکست و انهدام می ترسد، از نرسیدن به تهران می ترسد، اما ترس بزرگش اینها نیست. او از چیزی می ترسد که دیگران نمی ترسند و آنچه دیگران می ترسند، او نمی ترسد.

ده هزار دلار برای خروج 04 آبان 1392

ده هزار دلار برای خروج

هزینه ای برای دو و یا یک نویسنده بی طرف و متخصص که طی یک و یا دو مقاله و چند صفحه همه این ها و مابقی نکات تاریک را روشن خواهد کرد و النهایه در جمع بندی راه خروج را نشان خواهد داد. این هزینه ده هزار دلاری، برای کسانی که میلیاردها دلار بابت مبارزه و جنگ کسب درآمد داشتند، بسیار ناچیز است.

مرگ یک شقایق زخمی 16 شهریور 1392

مرگ یک شقایق زخمی

مسعود رجوی، امیر حائری را که فرزند دشمنش بود و ۵۱ تن مجاهدین دیگر را البته به دلایل متنوع قربانی کرد. اول این که آنان را در نقطه ای کاشت تا در اثر تحریک و سیگنال و اعلام جنگ، عفریت مرگ آسان به سراغشان بیاید و مسعود رجوی از شرشان خلاص شود. دلیل دوم، انحراف و فریب دشمنانش در ارتباط با مخفیگاه خودش بود تا مثل دوران انقلاب ایدئولوژیک به ریش همه بخندد و باز هم بگوید که، دنبال من بودید، من آنجا نیستم و اینجا هستم! همین مسخره بازی، به قیمت جان ۵۲ اسیر تمام شد.

blank
blank
blank