جمعه, ۵ دی , ۱۴۰۴
حمام خونی که مسعود رجوی به راه انداخت 02 تیر 1403

حمام خونی که مسعود رجوی به راه انداخت

طی ۳۵ سالی که گذشت هیچ وقت اینقدر به دروغ‌ گویی سازمان مجاهدین خلق ایمان نیاورده بودم. هیچ حد و مرزی ندارند فقط دروغ دروغ دروغ … مخصوصاً در رابطه با ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ قتل عام‌ها ، کشت و کشتارها و بقول گوبلز هر چقدر دروغ‌های بزرگی بگوئید برای انسان های ساده و زود […]

blank 01 تیر 1403

باز هم سی خرداد رسید

در سازمان مجاهدین خلق این روز را روز زندانیان سیاسی و ارتش آزادی بخش و روز شهدا نام گذاری کردند ولی از آنجایی که نزدیک به ۳۰سال در سازمان بودم خوب میفهمم که سازمان این روز را فقط به خاطر این که کارهای فریب کارانه خودش را خوب در خلق الله جا بیندازد به هر […]

مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت دوم 30 خرداد 1403

مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت دوم

در قسمت اول به وضعیت نابسامان سازمان مجاهدین خلق در یکسال گذشته و روند فزاینده بحران های داخلی و بین المللی علیه این فرقه پرداختیم ، اهم این بحران ها عبارت بودند از : – مداخله و ورود نیروهای پلیس و امنیتی کشور آلبانی در 30 خرداد 1402 به داخل قرارگاه مجاهدین خلق و تحقیق […]

ما در بردگی مطلق بودیم 30 خرداد 1403

ما در بردگی مطلق بودیم

با سلام به تمامی خانواده‌های عزیز، یادم هست که برای اولین بار، زمانی که خانواده‌ها برای دیدار فرزندانشان، یا پدر و مادرشان پشت درب کمپ اشرف آمدند، چه لحظه‌های خاصی بود. با تشکر فراوان از آقای ابراهیم خدابنده که انجمن نجات را راه‌اندازی کرد تا تک‌تک افراد برای آزادی از اسارت فرقه وطن‌فروش پناهگاهی پس […]

دخترم طعمه یک ترفند به نام ملاقات شد 30 خرداد 1403

دخترم طعمه یک ترفند به نام ملاقات شد

روز جمعه 25 خردادماه 1403 ، اعضای انجمن نجات البرز با مادر محمد و فاطمه رئیسوند دیدار  کردند. اعضای دفتر انجمن نجات کرج پس از دعوت این مادر دادخواه که دو تن از عزیزانش به نام محمد و فاطمه رئیسوند اسیر تشکیلات جهنمی سازمان تروریستی مجاهدین خلق می باشند، با کمال اشتیاق و به حکم […]

خودسوزی های تشکیلاتی در سازمان رجوی 30 خرداد 1403

خودسوزی های تشکیلاتی در سازمان رجوی

در یکی از شب های سال 2003 بعد از سقوط صدام حسین در عراق، ناگهان در قرارگاه اشرف همه را جمع کردند و گفتند که خبر مهمی است که همگی باید جمع شوید. از چهرۀ برافروخته مسئولینی که در آن حوالی بودند می شد حدس زد که اخبار بدی در راهست. بعد از کلی انتظار […]

حمید رضا جان به خاطر دلتنگی دخترت سمانه برگرد 30 خرداد 1403

حمید رضا جان به خاطر دلتنگی دخترت سمانه برگرد

سلام حمید رضا امیدوارم که حالت خوب باشد. من و خانواده ات همیشه به یاد تو هستیم و از زمانی که در عراق تو را ملاقات کردیم تا به امروز منتظر تماس تو هستیم. من کاملا در جریان خبرها هستم و می دانم تو زیر فشار هستی و به تو اجازه نمی دهند تماسی با […]

سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ 30 خرداد 1403

سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا ۳۰ خرداد ۱۴۰۳

رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سازمانش را وارد فاز مسلحانه و تروریستی بر علیه جمهوری نوپای اسلامی ایران نمود. این اقدام با طرح و نقشه از پیش تعیین شده بود. رجوی وقایعی را در آن سال آفرید که هرگز در تاریخ معاصر ایران دیده نشده بود. بنابراین وقتی در ۳۰ خرداد فاز مسلحانه و تروریستی […]

مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت اول 29 خرداد 1403

مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت اول

30 خرداد سال 1402، ورود گسترده نیروهای پلیس و نیروهای امنیتی دولت آلبانی، ضربه ای استراتژیک به بدنه تشکیلات بسته مجاهدین خلق در کشور آلبانی بود، در این رویداد مهم که فقط چند روز تا اولین سالگرد آن باقی مانده است، صدها نیروی پلیس از قبل توجیه شده وارد اشرف 3 در آلبانی شدند، محلی […]

سازمان رجوی همیشه برای کشورهای میزبان مشکل آفرین بوده است 29 خرداد 1403

سازمان رجوی همیشه برای کشورهای میزبان مشکل آفرین بوده است

در تاریخ 30 خرداد 1402پلیس آلبانی برای بازرسی به مقر مجاهدین خلق مراجعه کرد، اما با  پاسخ منفی از سوی سران فرقه روبرو شد. البته این پاسخ منفی برای کسانی که با ماهیت مجاهدین خلق آشنایی داشتند، چیز تازه و عجیبی نبود. چون تاریخ نشان داده در هر مقطع اینها با دولت قانونی کشورهای میزبان […]

۱۴ سال اسارت در سلولی به نام اشرف 29 خرداد 1403

۱۴ سال اسارت در سلولی به نام اشرف

من مهدی سلیمانی هستم و نزدیک به ده سال است که در تیرانا زندگی می‌کنم. از مهربانی و دلسوزی مردم شریف آلبانی بسیار خوشحال هستم. در این جشن می‌خواهم سرنوشت خودم را برایتان بازگو کنم. من چهارده سال در سازمان مجاهدین خلق بودم و با آنها زندگی کردم. مجاهدین خلق یک گروه سکت هستند و […]

زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت شانزدهم 29 خرداد 1403

زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت شانزدهم

در قسمت قبل از بد شانسی خودم گفتم که من را سوژه کردند و گفت فؤاد بلند شو، فرزانه گفت پرونده تو آنقدر سیاه است که نمی شود پرونده ات را باز کرد! فکر کردی از کارهای تو در مقر ناآگاهیم؟ با چه کسانی در مقر محفل داری؟ نام آنها را ببر، خراب کاریهایت در […]

blank
blank
blank