به بهانه حضورم در جلسه انجمن نجات گیلان

بنام خدا

سلام به برادر عزیزم. امیدوارم حالت خوب باشد علی جان. خواهر کوچکت زهرا هستم امروز به بهانه روز صلیب سرخ به همراه کفایت و شوهر فاطمه یک سری به انجمن نجات زدیم.

خانواده های چشم انتظار دوستانت مثل محمد جواد نوروزی، رضا حسن زاده، اسماعیل پورحسن، محمد تقی یوسفی، سید ولی محمد زاده و زهرا فرحناک را دیدم که مثل من برای گرفتن خبری نزد آقای پوراحمد آمده بودند.

همه خانواده ها مثل خانواده تو نگران وضعیت عزیزانشان بودند.

علی جان در اینجا اسم شخصی رو بردم که سالها از بازگشتش میگذرد و هم اکنون با امید فراوان در کنار همسرش شاد و خوشحال به فعالیت های بشردوستانه ادامه میدهد. چرا که او خودش هم طعم زندگی تلخ و بی روح داخل فرقه را چشیده و به جبران سالهای از دست داده خودش از همان زمان رهایی و بازگشت به وطن به فکر شما برای رهایی شما تلاش میکند.

بله منظورم جناب آقای پوراحمد است. میخواهم در موردش تحقیق کنی که چطور شد تصمیم به بازگشت گرفت. چه بینش و بصیرتی و چه نور امیدی در دلش و فکرش پیدا شد که خودش را نجات داد.

پس تقاضا میکنم به دل نگیر می‌خواهم در چند کلمه چند نکته را یادآوری کنم و بر خودم واجب دانستم. جسارت مرا ببخش ولی به نمایندگی از تمام اعضای خانواده ات خواهش می کنم برای یک لحظه هم که شده به حرفهایی که میزنم فکر کنی عزیزم.

می‌دانم که سال‌هاست درگیر فرقه رجوی هستی و مغزشویی و تبلیغات فریبنده تو را از مسیر زندگی عادی و انسانی دور کرده است.
می‌دانم که رها شدن از این دام شجاعت و آگاهی زیادی می‌خواهد اما باور کن که ارزشش را دارد.

به خودت فکر کن، به حرف‌های کسانی که از این فرقه جدا شده‌اند گوش کن. داستان زندگی آن‌ها را بخوان و ببین که چگونه توانسته‌اند دوباره زندگی خود را بسازند.

در این چندساله دوستان زیادی از فرقه جدا شدند و حتی برای شما فیلم و نامه ارسال کردند و از زندگی بیرون از آن حصارها، از دنیای آزاد گفتند که چگونه طعم شیرین زندگی را میچشند. همان زندگی که سالیان سال رجوی از آنها گرفته بود.

علی جان داداش قشنگم از رجوی های خائن بپرس و تو باید به ماهیت شان شک کنی تو نباید چشم بسته و بدون تفکر دستورات و تلقینات رهبران فرقه را پذیرا باشی.

سوال بپرس دلیل و برهان بخواه و به ندای عقل و قلبت گوش بده.

به خانواده ات فکرکن علی جان که سال‌هاست چشم انتظار بازگشت تو هستند.

ما خانواده تو هستیم و تو را با تمام وجود دوست داریم. تو عزیز ما هستی و می‌خواهیم که دوباره در کنارمان باشی. پس داداش قهرمانم از زندگی کردن در بیرون از آن حصارهای فکری و ذهنی که فرقه رجوی برایت ترسیم کرده، نترس. فرقه منفور رجوی برای تو و امثال تو، از دنیای بیرون به دلیل بقای خودش چنین ترسناک وحشتناک به تصویر کشیده و به شما اینطور القا کرده که تنها راه نجات ماندن در آن تشکیلات نکبت است. اما این یک دروغ بزرگ است زندگی واقعی در بیرون از این حصارها جریان دارد.

علی جان تو شایسته یک زندگی آزاد و شاد هستی. شایسته این هستی که خودت برای زندگی ات تصمیم بگیری و سرنوشتت را رقم بزنی. باور کن علی جان که می‌توانی دوباره شروع کنی و زندگی بهتری داشته باشی همه اعضای خانواده از جمله پدر منتظر بازگشت تو هستند و از تو حمایت و محافظت میکنند.

پس تصمیم رها شدن و آزادی و آزادگی را بگیر قشنگم. خیلی خیلی دوستت داریم. اعضای خانواده هرگز تو را فراموش نمیکنند ونخواهند کرد چونکه تو در قلبمان جای داری منتظرت هستیم علی جان. میبوسمت .

زهرا – خواهر کوچکت