این روزها مریم رجوی با پرداخت اجاره بهای سالنها و دستمزد سخنرانان فعالیتهایش در راهروهای محافل سیاسی اروپایی افزایش داده تا نمایشی از رهبری اپوزیسیون ایران برای اندک هواداران خود به پا کرده باشد. در این جلسات، از تعهدات شورای به اصطلاح ملی مقاومت و به عبارت درست تر مجاهدین خلق برای رعایت و تحقق […]
این روزها مریم رجوی با پرداخت اجاره بهای سالنها و دستمزد سخنرانان فعالیتهایش در راهروهای محافل سیاسی اروپایی افزایش داده تا نمایشی از رهبری اپوزیسیون ایران برای اندک هواداران خود به پا کرده باشد. در این جلسات، از تعهدات شورای به اصطلاح ملی مقاومت و به عبارت درست تر مجاهدین خلق برای رعایت و تحقق حقوق زنان ایران در حکمرانی ایران آینده، سخن میگوید.
سران مجاهدین خلق ادعا میکنند که تعهداتی در قبال زنان ایران دارند که پیش تر درباره زنان تشکیلات خود محقق کردهاند. آنها هژمونی زنان در تشکیلاتشان را “یک آرمان پیشرو انسانی” میخوانند که خود به کشف آن رسیدهاند. در ظاهر در ساختار تشکیلاتی مجاهدین خلق، زنان به سمتهای عالی رتبه ارتقا یافتهاند، اما جداشدگان، روزنامه نگاران و سازمانهای حقوق بشری از سوءاستفادههای شدید در محیطی فرقه مانند با جداسازی جنسیتی اجباری و طلاقهای اجباری، تجرد اجباری، جدا کردن مادران از کودکان خبر میدهند. تعهدات و ادعاهای اعلام شده سازمان مجاهدین خلق و شاخه سیاسی آن، شورای ملی مقاومت ایران NCRI به شرح زیر هستند:
مشارکت برابر در رهبری: سازمان مجاهدین خلق ادعا میکند که کمیته مرکزی آن توسط ۱۰۰۰ زن رهبری میشود و بر حضور یک زن مسلمان کاریزماتیک (مریم رجوی) در راس جنبش تأکید دارد.
دفاع از برابری جنسیتی: این سازمان از سال ۱۹۷۹ برنامهای را منتشر کرد که از برابری جنسیتی و دستمزد برابر برای کار برابر حمایت میکرد.
پلاتفرم سیاسی: طرح ده مادهای مریم رجوی برای ایران آینده، شامل مفادی است که بر برابری زنان و مردان تأکید دارد.
آزادی انتخاب: این سازمان اظهار میکند که زنان در جنبش آنها آزادی انتخاب پوشش خود را دارند و حجاب اجباری و بیحجابی اجباری هر دو ارتجاعی هستند.
در نقض تعهدات مورد ادعای مجاهدین خلق، مصادیق غیرقابل انکاری وجود دارند:
گزارشات بین المللی در نقد سوءاستفاده سران مجاهدین خلق از زنان
گزارشهای جداشدگان و سازمانهای حقوق بشری، مانند دیدهبان حقوق بشر و موسسه رند و گزارش های تحقیقی روزنامه نگاران، دیدگاه متناقضی را ارائه میدهند. این گزارشات جزئیاتی از سوءاستفادههای سیستماتیک حقوق زنان در کمپهای مجاهدین خلق را شرح میدهند:
طلاق و تجرد: به عنوان بخشی از یک “انقلاب ایدئولوژیک” که توسط مسعود رجوی در اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، بنا به گزارشها، اعضا مجبور شدند همسران خود را طلاق دهند تا وفاداریهای “حائل” را از بین ببرند و وفاداری مطلق به رهبر را تضمین کنند. تجرد برای اعضای عادی اجباری شد.
ازدواجهای اجباری/سوءاستفاده جنسی: جداشدگان زن ادعا کردهاند که به عنوان نشانهای از تعهد، مجبور به رابطه جنسی با مسعود رجوی در مراسمی به نام “رقصهای رهایی” شدهاند.
جدایی و کنترل جنسیتی: اعضا، حتی در محل زندگی خود، به شدت بر اساس جنسیت از هم جدا شدهاند و مردان و زنان پایینتر از سطح رهبری عموماً از تماس بدون اجازه منع میشوند. همچنین گزارش شده است که این سازمان قوانین سختگیرانهای در مورد پوشش زنان اعمال میکند که حجاب را الزامی میکند.
محرومیت از خانواده و فرزندان: طبق گزارشها، اعضا حق حضانت فرزندان خود یا حتی تماس با آنها را ندارند؛ کودکان اغلب به خارج از کشور فرستاده میشدند.
هیسترکتومی اجباری: برخی از زنان جدا شده شهادت میدهند که مجبور به انجام هیسترکتومی شدهاند که از سوی سران مجاهدین خلق، مریم و مسعود رجوی به عنوان نشانهای از وفاداری توجیه میشود.
فقدان آزادی: طبق گزارشها، اعضای زن در انتخاب محل سکونت، شغل یا تحصیل آزاد نیستند و برای کار خود پولی دریافت نمیکنند. آنها همچنین در انتخاب نوع پوشش حق انتخاب ندارند، حجاب و حتی رنگ و طرح لباس برای زنان مجاهدین خلق اجباری است.
در سال 2018، روزنامه گاردین در مقالهای تحقیقی به قلم آرون مرات، با عنوان “تروریستهای فرقه گرا یا قهرمانان دمکراسی ایران؟ داستان وحشت انگیز مجاهدین خلق”، به بررسی چیستی مجاهدین خلق پرداخت.
در بخشی از این مقاله با چند تن از زنانی که سابقا عضو این تشکیلات بودند مصاحبه شده است. بتول سطانی، فرشته هدایتی، زهرا میرباقری و زهرا معینی زنان جدا شده از تشکیلات مجاهدین هستند که آرون مرات در مقاله گاردین به اظهاراتشان ارجاع داده است:
رجوی به پیروانش گفت که شکست عملیات فروغ جاویدان یک اشتباه نظامی نبود، بلکه ریشه در افکار اعضا نسبت به همسرانشان داشت؛ عشق آنها اراده آنها را برای جنگیدن تضعیف کرده بود. در سال ۱۹۹۰، به همه زوجهای داخل اردوگاه دستور طلاق داده شد – و حلقههای ازدواج زنان با آویزهایی که چهره مسعود روی آنها حک شده بود، جایگزین شد. همسران از هم جدا شدند و فرزندانشان برای “فرزندخواندگی” توسط هواداران مجاهدین خلق در اروپا فرستاده شدند.
فرماندهان مجاهدین خلق از همه اعضا خواستند که هرگونه افکار جنسی نادرست خود را علناً فاش کنند. منوچهر عبدی، ۵۵ ساله که او نیز مجاهدین خلق را در آلبانی ترک کرده بود، به من گفت که جلسات اعتراف هر روز صبح برگزار میشد. او میگوید حتی احساس عشق و دوستی نیز غیرقانونی بود. او میگوید: “من باید اعتراف میکردم که دلم برای دخترم تنگ شده است. آنها سر من فریاد میزدند. آنها مرا تحقیر میکردند. آنها میگفتند که خانوادهام دشمن هستند و دلتنگی آنها، به نفع حکومت ایران است.”
یکی دیگر از جداشدگان اخیر، علی (اسم مستعار)، جای زخمهایی روی بازوها و پاهایش را به من نشان داد که به گفته خودش مربوط به هفتهها شکنجه پس از پیوستن به گروه در اوایل دهه ۱۹۹۰ بود، از جمله سوختگیهای ناشی از سیگار روی بازوهایش. او گفت وقتی شکنجه تمام شد، او را برای ملاقات با رهبر به بغداد بردند. علی به یاد میآورد: «ما را به یک سالن بزرگ بردند. مسعود رجوی آنجا با گروهی از زنان نشسته بود. [رجوی] گفت: “اگر هر یک از شما یک کلمه به کسی بگویید… یک کلمه، اگر هر یک از اینها فاش شود، به گوش کسی برسد، یا اگر در مورد رفتن صحبت کنید، فوراً به سرویس اطلاعاتی [صدام] تحویل داده خواهید شد.”
بتول سلطانی در سال ۱۹۸۶ به همراه همسر و دختر نوزادش به مجاهدین خلق پیوست. در ابتدا، خانوادهاش میتوانستند با هم زندگی کنند، اما در سال ۱۹۹۰، او میگوید که مجبور شد دختر پنج ساله و پسر نوزادش را طلاق دهد و آنها را که برای بزرگ شدن توسط هواداران مجاهدین خلق به خارج از کشور فرستاده شدند، رها کند. سلطانی ادعا میکند که از سال ۱۹۹۹، چندین بار مجبور به رابطه جنسی با مسعود رجوی شده است. او میگوید آخرین مورد تجاوز در سال ۲۰۰۶ بوده است، سالی که او از اردوگاه اشرف فرار کرد و زمانی که رجوی به مدت سه سال در ملاء عام دیده نشده بود. اخیراً وقتی با هم صحبت کردیم، سلطانی مریم رجوی را متهم کرد که در طول این سالها به مسعود در سوءاستفاده از اعضای زن مجاهدین خلق کمک کرده است. سلطانی به من گفت: “[مسعود] رجوی فکر میکرد که تنها پاشنه آشیل [برای زنان مبارز] جنس مخالف است. او میگفت تنها دلیلی که شما زنان مرا ترک میکنید، یک مرد است. بنابراین، من تمام قلبهای شما را میخواهم.”
سلطانی، که یکی از سه زنی بود که در یک مستند سال ۲۰۱۴ که از تلویزیون ایران پخش شد، در مورد سوءاستفاده جنسی در داخل مجاهدین خلق صحبت کرد، ادعا کرد که رجوی صدها “همسر” در داخل اردوگاه داشته است.
زهرا معینی، یکی دیگر از اعضای زن سابق، که به عنوان محافظ مریم رجوی خدمت میکرد، به من گفت که زنان در صورت عدم طلاق از همسرانشان و “ازدواج” با مسعود، تهدید به مجازات میشدند. معینی در مصاحبهای تلفنی از آلمان گفت: “مریم در این سوءاستفاده جنسی دست داشت، او برای انجام ازدواج صیغه عقد میخواند. کسانی که ازدواج را قبول نمیکردند، ناپدید میشدند. به من گفته شد که اگر از [شوهرم] طلاق نگیرم، سر از زندان رمادی درمیآورم و هر شب مجبور خواهم بود با ژنرالهای عراقی بخوابم.”
دو زن جداشده دیگر، زهرا میرباقری و فرشته هدایتی، اظهار کردهاند که بدون رضایت آنها در بیمارستان اردوگاه اشرف، به بهانه اینکه برای بیماریهای جزئی تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند، تحت عمل جراحی هیسترکتومی قرار گرفتهاند. این زنان میگویند که این عمل به صورت گذشتهنگر برای قربانیان به عنوان نشان دهنده «اوج» وفاداری به رهبرشان توجیه شده است.
هدایتی، که از قتل عام عملیات فروغ جاویدان جان سالم به در برد، در سال ۱۹۸۱، در سن ۲۲ سالگی به همراه همسرش که هنوز در تشکیلات است، به مجاهدین خلق پیوست. او به من گفت: “آنها گفتند که من کیست دارم. اما آنها رحم من را نیز خارج کردند. به من گفتند که این به این معنی است که من ارتباط قویتری با رهبر ایدئولوژیک خود دارم.” هدایتی، در عراق مجاهدین را ترک کرد و اکنون در نروژ زندگی میکند، میگوید که هرگز مورد آزار جنسی قرار نگرفته است، اما توسط این گروه “شستشوی مغزی” شده تا از شوهرش طلاق بگیرد و ادعا میکند که بیش از ۱۰۰ زن دیگر توسط پزشکان مجاهدین خلق عقیم شدهاند.میرباقری گفت: “من همیشه از خودم میپرسم که چرا آنها این کار را با ما کردند. البته، برای گرفتن آینده ما.”
هدایتی میگوید که دوران مابین اولین تلاشش برای فرار از تشکیلات در سال ۲۰۰۱ و خروجش از مجاهدین خلق در سال ۲۰۱۳، فرماندهانش با او رفتار فوقالعاده خشنی داشتهاند. او میگوید: “آنها به من تف کردند، مرا کتک زدند، مرا زندانی کردند. من را به زندان انداختند، در سلول انفرادی.”
مزدا پارسی
منبع:
Merat, Arron, Terrorists, cultists – or champions of Iranian democracy? The wild wild story of the MEK, The Guardian, 9 Nov. 2018.
https://www.theguardian.com/news/2018/nov/09/mek-iran-revolution-regime-trump-rajavi































