از یادداشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت۲۹
رجوی در این نشست برای روحیه دادن به نیروها گفت که” نباید عراق از نیت ما در حمله به جمهوری اسلامی در صورت قطعی شدن اسقاط صدام و حکومت بویی ببرد” و در ادامه جلسه، از فرماندهان ارتش خواسته بود گزارشی از آمادگی نیروها بدهند، که همه ی آنها به اتفاق بر آمادگی سازمان صحه گذاشته بودند! در حالی که هر گونه حمله به ایران هم به جهت مخالفت شدید صدام با انگیزه ی عدم تحرک ایران و هم مخالفت شدید آمریکا و انگلیس آن هم باز به انگیزه ی…
از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت ۲۸
واکنش بیمارگونه دارودسته تروریست رجوی در قرارگاه باقرزاده و شادمانی و رقص و پایکوبی به جهت فروریختن برج های دو قلوی تجارت جهانی و کشته شدن هزاران نفر شهروند بیگناه امریکائی رخدادی ست که باید منحصر به فرد بودن آن را کشف و بدون تشبیه آن به رویدادی در گذشته در پی دریافت و واکاوی آن به شیوه ای نو و تاملی عمیق بود. آنچه که می توان در رابطه با رفتار شادمانه تروریست های رجوی در واکنش به حادثه یازده سپتامبر از آن یاد نمود، نوعی وقاحت و ابتذال بشری است
از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت ۲۷
اگر در این لحظات به چهره مسعود و مریم نگاه میکردید، میدیدید که خوشحالی عجیبی در چهره آنها پیداست. درحالیکه مردم دنیا بخاطر هزاران آدم بیگناهی که در آنجا کشته می شدند ناراحت بودند، ولی این دو نفر و طرفدارانشان غرق در شادی و پایکوبی بودند. چند روز بعد هم که آمریکا به افغانستان و القاعده حمله کرد، مسعود در نشست گفت که البته ما دوست نداریم به کسی که زیر تیغ هست چیزی بگوئیم ولی اگر بن لادن راست میگفت” چرا نرفت و در کشور خودش این عملیات را انجام نداد”، یعنی اینکه بن لادن و گروهش آدم های بدی نیستند و نیز چون زیر حملات آمریکا قرار دارند نباید به آنها انتقاد کرد ولی بهتر بود این عملیات را در کشور خودشان انجام میدادند.
ازیادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت ۲۵
یاسر مادرش را در سال 1367 در جریان عملیات فروغ جاویدان از دست داده بود. یاسر به همراه برادر و خواهرش سال 1369 در جریان جدایی فرزندان از اولیاء از پدرشان جدا شدند و به آلمان فرستاده شدند. یکی ازپادوهای مجاهدین در اروپا به نام غلام در سال 1377 به آنها مراجعه کرده و به اصرار از آنها خواست که برای دیدن پدرشان به عراق بروند. علیرغم مخالفت یاسر و برادر کوچکترش موسی، سرانجام آنها را به عراق آوردند و سپس در یگانهای رزمی سازماندهی کردند. آنها فقط توانستند برای مدت یک ساعت پدرشان را که در آشپزخانه کار می کرد ملاقات کنند.
ازیادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت۲۴
در این نشست 15 روزه خود مسعود جلسه را کنترل می کرد. در این مدت نفری که می خواست بروند در جمع 200 نفری می آوردند و او را سوژه آن نشست می کردند و هر چه از دهنشان بر می آمد نثار آن فرد می کردند. نفراتی که در آن جمع سوژه شدند، مهدی افتخاری (فرمانده مهدی)، حمید فلاحت، افشین فیروزه، اردشیر… و اندکی دیگر از نفرات را مسعود در آن جمع برای خودش کمک آموزش کرده بود و با اینکار می خواست همه را بر علیه همدیگر بشوراند تا بچه ها نتوانند برای خودشان یک تصمیم جدی بگیرند
ازیادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت بیست و سوم
بالاخره روزی رسید که دولت صدام حسین با حمله آمریکا سرنگون شد و کل سازمان و ارتش به اصطلاح آزادی بخش زیر چتر و تحت کنترل نیروهای آمریکایی قرار گرفت. در این میان خبر دستگیری مریم و برخی اعضای سازمان در پاریس توسط پلیس فرانسه شوک عجیبی به کل تشکیلات وارد کرد و همه جا خوردند که مگر خواهر مریم در فرانسه است , ناگفته نماند اگر مریم دستگیر نمی شد حضور مریم در فرانسه بطور کلی برای اعضای سازمان مخفی می ماند. پس از آن بود که فهمیدیم مریم و مسئولین رده بالای سازمان قبل از شروع جنگ به فرانسه گریخته اند.
سیروس غضنفری: واقعا هم آقای مسعود طوسی بخش بدنبال زندگی خصوصی اش بود!
مسعود جان توازچه زمانی وزارت اطلاعات شناس شده ای که ادعا میکنی زمام امور خانواده ها درهنگام مراجعه به ملاقات های شما ها دردست آنست! من وتو محققا میدانیم که اکثریت قریب به یقین خانواده ها بطور جمعی به کمپ های ما مراجعه میکردند و اگر ملاقاتی هم اتفاق میافتاد، کسی ازایران آمدگان، درفکر تعریف وتوصیف دولت و… نبود وآزادانه محبت هایشان بود فقط که نثار ما می شد!
لجن پراکنی سازمان علیه قربانعلی حسین نژاد و وابستگانش را محکوم میکنم!
رهر صورت، خبر جدیدی که اخیراً سران فرقه انتشار دادند بیان میکرد که چند نفر از نیروهای سپاه قدس به اطراف لیبرتی رفته و مشغول آماده سازی یک عملیات درآنجا هستند واین موضوع سخت سبب ناراحتی اولیه من شد که دوستان زیادی درآنجا دارم! خوشبختانه اما در بیانیه ی بعدی خود این تشکیلات دیدم که خانواده حسین نژاد …