پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
پیام تبریک نوروزی برادر مریم و معصومه ترابی از استان گلستان 23 اسفند 1396

پیام تبریک نوروزی برادر مریم و معصومه ترابی از استان گلستان

حداقل یک زنگی به ما بزنید خوشحال بشیم…

حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات 20 دی 1393

حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات

مریم که خواهر کوچکترم می باشد گریه می کرد و می گفت من نمی خواهم اینجا بمانم ولی من را مجبور کرده اند که من گفتم با خودم لباس اورده ام و می توانی با من بیایی که گفت الان اوضاع فرق کرده و اولا که آنها از روی اسم سوار ماشین می کنند و دوما اگر گیر بیافتیم من را می کشند و آنها هیچ رحمی به شما هم نمی کنند ولی مطمئن باش که اگر کوچکترین فرصتی گیر بیاورم خواهم آمد که از این حرف آنها 10 سال گذشته و من همچنان منتظر آنها هستم. آقای ترابی در مورد درد و رنجی که پدر و مادرش به خاطر از دست دادن خواهران و برادرش کشیده بود می گوید و ادامه می دهد که آنها به خاطر چشم انتظاری که سران سازمان مجاهدین و بخصوص مسعود رجوی خائن برای آنها بوجود آورد دق کرده

حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات گلستان 26 مرداد 1393

حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات گلستان

آقای ترابی از جوامع بین المللی به خصوص کمسیاریای پناهندگی و صلیب سرخ در خواست داشت تا هر چه زودتر برای انتقال زندانیان فرقه رجوی به خارج از عراق فکری بیاندیشند و آنها را از منجلابی که گرفتار شده اند نجات دهند که البته این درخواست تمامی خانواده ها از مجامع بین المللی می باشد که در این شرایط بحرانی عراق که گروههای تکفیری ناامنی در ان ایجاد نموده اند، هر چه زودتر به فکر زندانیان فرقه رجوی بوده و آنها را از توطئه ای که سران سازمان مجاهدین که همانا قتل عام آنهاست نجات دهند.

blank
blank
blank