ناگفتههای سربازان آمریکایی حاضر در پادگان مجاهدین
یک سرباز زرهی آمریکایی که سابق بر این در پادگان اشرف، مسئولیت محافظت از مجاهدین را بر عهده داشت میگوید: اگر قصد دارید در آینده به اشرف بیایید چند چیز هست که باید بدانید؛ مجاهدین به دلایلی به عنوان تروریست طبقهبندی شدهاند و یکی از جنایات انجام شده توسط آنها قتل سرگرد هاوکینز در دهه 70(میلادی) است. او ادامه میدهد: مجاهدینخلق تلاش میکنند شرایط را در اینجا کنترل کنند، من با آنها غذا خوردهام و چای نوشیدهام، اما حرف آخر من این است که آنها تروریست هستند.
عبدالطیف شادوری از بغداد: در اردوگاه اشرف تلفن، اینترنت و ازدواج ممنوع است
ازدواج کردن در کمپ اشرف ممنوع است. نه تنها ازدواج که کلاً صحبت کردن با خانمها ممنوع است. اصلا نمی توانید حرف بزنید. سلام و احوالپرسی اگر بکنید می گویند چرا سلام و احوالپرسی کردید؟ این ناشی از سیاست های غلط آقای رجوی است که آنقدر اصرار می کند که افراد را در کمپ اشرف نگه دارد. دولت عراق رسماً التیماتوم داده است که مجاهدین نمی توانند در این کشور بمانند. کشوری که مایل نیست این سازمان در آن باقی بماند، برای چه باید نفرات آن سازمان و جوانانش کشته شوند؟
چرا باید همیشه بچه های مظلوم و ساده لوح قربانی مطامع رجوی ها شوند؟
خاطراتم را مرور میکردم متاسفانه کلامی جز آه و حسرت برایم نمی ماند انسانهایی که خدا نعمت بودن را به آنها داده باید هستی خود را بیهوده ببازند. جریان اخیر را از زبان رسانه های گوناگون شنیدم و نتیجه ای که گرفتم این بود. دیدم رجوی پس از برنامه مرداد سال قبل زمینه چینی چنین کاری را کرده بود پس از آنهمه بد بختی هایی که زندانیان کشیدند و باتوم ها توی سرشان خورد رجوی به آنها گفت چرا مقاومت نکردید؟چرا سلاحهای آنها را مصادره نکردید؟ و… و دیدید که حالا وضع به چه صورت شد حتما این رهبری پلید فردا طلبکار کارهای بیشتری خواهد شد و خواهد گفت چرا همه کشته نشدید؟ کاش این مرد اندکی احساس داشت! من نمیدانم اینها واقعا آدم نیستند پس چه هستند؟
درخصوص پادگان اشرف، چه باید کرد؟
پادگان اشرف، مقر نظامی فرقه رجوی در عراق در زمان صدام حسین، مسئله چه کسی است و چه کسی باید آنرا بعد از 8 سال که از سرنگونی دیکتاتور معدوم میگذرد حل کند و راه حل چیست و چگونه اجرا میشود؟ این موضوع در درجه اول روی میز عراق است چرا که ثابت شده وجود این سازمان تهدیدی برای امنیت ملی این کشور محسوب میگردد و از طرفی این فرقه اولیه ترین حقوق اعضای خود را نقض میکند.
رهبران مجاهدین با جان افراد به گروگان گرفته شده شرط بندی سیاسی میکنند
معلوم می شود که دلیل پافشاری سران سازمان برای ماندن اعضای حبس شده در اردوگاه اشرف در عراق تنها منافع سران سازمان را تامین می کند و دراین میان همانگونه که دیروز شاهد بودیم اعضای درون اردوگاه اشرف قربانیانی بیش نیستند که با خون خود منافع رهبران سازمان را در اروپا تامین می کنند. در این راستا بی دلیل نیست که سازمان درب های اردوگاه اشرف را به روی خانوادها باز نمی کند و اجازه خروج به اعضای اردوگاه نمی دهد لاکن نیک می داند که تماس خانوادها با بستگان خود در اردوگاه اشرف باعث متلاشی شدن این اردوگاه خواهد شد.
رجوی خونخوار مسئول ریخته شدن خون اعضا در اشرف
آیا درگیر نمودن اعضا با نیروهای حفاظت عراقی به منظور بقا در اشرف به معنی امضا قتل آنان نمی باشد؟ با گذشت یک سال و اندی از حضور خانواده ها در جلوی درب اشرف برای ملاقات با عزیزانشان، تنها این رجوی فریبکار بوده که اجازه نمی داده این ملاقات انجام شود و با انواع فریبکاری می خواست که اعضای خود را در مقابل خانواده ها قرار دهد و با انواع توهین ها و ناسزا گفتن سعی می کرد که حتی برای یک ساعت هم این ملاقات ها انجام نشود.
اعضای فرقه رجوی در اشرف؛ گروگان رهبری فرقه و نئوکان ها
رهبری فرقه در شرایط بن بست مطلق به شدت به این خونها نیاز دارد. اما نیاز افرادی که سالیان سال به شکل سیستماتیک شستشوی مغزی شده و در بیخبری کامل به سر می برند؛ اندکی محبت؛ دیدار با خانواده؛ و تضمین نسبت به آینده میباشد. دولت آمریکا هم به عوض اینکه بر مرده های فرقه رجوی بگرید؛ بهتر است دست از حمایت های پشت پرده از رهبری فرقه رجوی بردارد و کمک کند تا راه حل بشر دوستانه و صلح آمیزی برای تخلیه اردوگاه اشرف پیدا شود.
به مناسبت مرگ رضا شیرمحمدی
آقای رضا شیرمحمدی، به عنوان بالاترین افسر ستاد این مرکز و یکی از «برادران مسئول» این قرارگاه، وظیفۀ برخورد با کسانی را داشت که به هر شکلی معترض بوده و یا اختلافاتی با تشکیلات داشته و منتقد برخی از اعمال تحمیلی رجوی بودند. در این دوران نشستهای موسوم به «عملیات جاری» و بخصوص پروژه هایی موسوم به «دو دستگاه» آغاز شده بود که حرکتی کیفی به سوی سرکوب و تحقیر نیروها در مناسبات تشکیلاتی سازمان مجاهدین به حساب می آمد.
بهار آمد اما هنوز در اشرف خبری از بهار نیست
سرما، سردی، خمودی و مردگی رفت و بجای آن گرما، طراوت، تازگی و زندگی آمد. درختان بی برگ به شکوفه های رنگین آذین شدند و دشت های خشکِ یخ زده به گلزار مبدل گشت. همه چیز و همه کس بر اساس آنچه خداوند در او ودیعه گذاشته بود در حد وسع و توان در ظاهر و باطن تغییر کرد و نو شد. اما یک جا هست که هنوز تغییر نکرده! بله تنها در اسارتگاه اشرف است که به یمن مزدوری رجوی های پلید برای آمریکای ها، خبری از بهار و شادی و عشق نیست.
ساخت آیات دروغین قرآن با هدف فریب اعضای پادگان مجاهدین
یکی از جداشگان از فرقه رجوی در بیان خاطرات حضور خود در پادگان مجاهدین، ماجرای ساخت آیات دروغین قرآنی توسط مجاهدین، با هدف فریب اعضای این فرقه را افشا کرد.وی گفت: یک روز مجاهدین مطلبی را گفتند و پس از آن برای اثبات و تأیید آن اعلام کردند که این جمله متن آیات قرآن است و ما به قرآن کریم عمل میکنیم، اما من و یکی دیگر از اعضای پادگان به سراغ کتاب قرآن رفته و هر چه زیر و رو کردیم نشانی آیاتی را که سران مجاهدین داده بودند پیدا نکردیم، لذا با در دست داشتن قرآن به سراغ مسوولان رفته و خواستار نشان دادن آیات مربوطه در قرآن شدیم، اما از آنجایی که حرفهای آنان جز دروغ محض نبود، قرآن را از ما گرفته و گفتند که بعداً به شما خواهیم گفت.
سیمای سازمان مجاهدین و شگردها
شخصیت نمایشی عناصر فرقه رجوی که منبعث از رهبری آن مسعود رجوی است مصداق بارز خصوصیات افراد هیستریک هست. سران سازمان و اغلب بدنه پایین آن رفتاری نمایشی و بچه گانه دارند و گمان می کنند که دنیا صحنه نمایش است، و آنها مانند ستاره های سینما در روابط با اشخاص نقش بازی می کنند. وقتی که دردی دارند آن را بسیار بزرگ نشان می دهند، در برخورد با این افراد صحبت های پر آب و تاب و جلب توجه کننده مکرراً دیده می شود، سازمان هر چیز را مهمتر از آنچه که واقعاً هست جلوه می دهد.
به مناسبت مرگ رضا شیر محمدی از اعضای مجاهدین
او که روزگاری افراد را برای انفجار در معابر عمومی از عراق به اهواز و آبادان گسیل میداشت و از رادیو برای آنها پیام میداد تا خشونت و ترور را در شهرهای ایران گسترش دهد ؛امروز درحضیض ذلت قلبش از طپش ایستاد، کاش زنده میماند و سرنوشت آنهمه خشونت و بدرفتاری با اعضا را روی سازمانش میدید؛ کاش بجای قلبش رسم شوم ترور و خشونت باز ایستاده بود.