درخصوص پادگان اشرف، چه باید کرد؟

حدود 5 روز است که از درگیری نیروهای عراقی و اعضای فرقه رجوی در پادگان اشرف که منجر به کشته شدن بیش از 30 نفر گردیده است میگذرد و فرقه تلاش میکند تا حداکثر استفاده تبلیغاتی را از خون کسانی که خود مسبب کشته شدنشان بوده است بنماید. به یاد داریم که متعاقب درگیری های ژوئیه 2009 که منجر به کشته شدن بیش از 10 نفر گردید سازمان توانست از خون این افراد بالاترین بهره برداری را نموده و حمایت بسیاری را در محافل غربی جلب نماید و دولت عراق را وادار به عقب نشینی کند. اما این بار در انجام اقدام مشابهی کاملا شکست خورده و این بیشتر موضع عراق بوده است که دست بالا را در رسانه ها و افکار عمومی بین المللی داشته و جا افتاده و حمایت از حق حاکمیت دولت عراق بر هر بحث دیگری برتری پیدا نموده است. لازم به ذکر است که در واقعه قبلی شخص مسعود رجوی با قدرت وارد شد و پیام داد و عرض اندام نمود اما این بار کاملا سکوت اختیار کرده و استیصال و درماندگی مفرط از مواضع اتخاذ شده از جانب حامیان سازمان بخوبی مشاهده میشود. بیاد داریم که آمریکا در واقعه ویکو در تکزاس در برابر فرقه داویدیان به رهبری دیوید کوروش چه اقدامی نمود و زمانی که آنها به حکم دستگاه قضائی فدرال مبنی بر بازرسی محل گردن ننهادند و مقاومت کردند پلیس اف بی آی همه را از دم تیغ گذراند و موضوع را به شیوه آمریکائی بطول کامل حل و فصل نمود. ما قطعا هیچگونه توافق و تمایلی به حل مسائل به شیوه آمریکائی نداشته و نخواهیم داشت ولی معتقدیم که وزیر دفاع آمریکا و هر شخصیت آمریکائی و غربی دیگر حرفی در این رابطه برای گفتن به دولت عراق ندارند و نباید داشته باشند. پادگان اشرف، مقر نظامی فرقه رجوی در عراق در زمان صدام حسین، مسئله چه کسی است و چه کسی باید آنرا بعد از 8 سال که از سرنگونی دیکتاتور معدوم میگذرد حل کند و راه حل چیست و چگونه اجرا میشود؟ این موضوع در درجه اول روی میز عراق است چرا که ثابت شده وجود این سازمان تهدیدی برای امنیت ملی این کشور محسوب میگردد و از طرفی این فرقه اولیه ترین حقوق اعضای خود را نقض میکند. جناح های جنگ طلب آمریکا که خواهان ایجاد جنگی دیگر در منطقه هستند هم یک طرف دعوا محسوب میشوند. چرا که دولت آمریکا و نیروهای آمریکائی مستقر در عراق بر دولت این کشور فشار می آورند تا وجود این فرقه مخرب را در خاک خود، به همان وضعیتی که در زمان صدام حسین بود، تحمل کند. این در حالی است که خود آمریکا این گروه را تروریست دانسته و حتی جداشدگان سالهای دور این فرقه را هم به خاک خود راه نمیدهد. موضع آمریکا اینست که دولت عراق برای حل این معضل باید با فرقه رجوی وارد مذاکره شود و یک راه حل سیاسی پیدا کند. این به دو صورت میتواند انجام شود. یکی مذاکره با مسعود رجوی یا نمایندگان او که یعنی مسئله تا ابد حل نخواهد شد چون رجوی چیزی کمتر از یک جانشین برای صدام حسین نمیخواهد؛ و دیگر مذاکره با افراد اسیر در داخل پادگان به صفت افراد مستقل و آزاد که خود را پناهنده میدانند که این موضوع میتواند به حل مشکل منتهی شود. لازم به ذکر است که اگر این افراد، آنطور که فرقه ادعا میکند، پناهنده ملل متحد محسوب میشوند می بایست تک به تک طرف حساب نمایندگان ملل متحد باشند و تابحال به صفت سازمان و گروه در هیچ جای دنیا پناهندگی سیاسی داده نشده است. اما این بسیار مهم است که فاکتور خانواده ها را در موضوع پادگان اشرف وارد کنیم. خانواده ها باید بخشی از هر گونه راه حل و هر گونه مذاکرات باشند. بنیاد خانواده سحر خود را نماینده قربانیان و اسرا و خانواده های اسرا می داند که راه حل های عملی و مشخص در دست دارد که بارها با جزئیات به مقامات عراقی پیشنهاد شده اما مورد توجه قرار نگرفته است. نه ایران، نه عراق، نه آمریکا، نه اتحادیه اروپا و قطعا نه مسعود رجوی نماینده آنان نیستند. بنیاد باید در این موضوع نقش داشته باشد. این موضوع تنها زمانی حل خواهد شد که درهای اشرف باز شوند و محل برای ورود همه، خصوصا خانواده ها و جداشدگان و عکاسان و خبرنگاران، آزاد گردد و اگر این محل همچنان محصور باقی بماند و تحت کنترل فرقه و حامیان غربی اش باشد و تنها سران فرقه طرف حساب باشند هرگز مسئله حل نخواهد شد. آمریکا، اروپا، ایران، عراق، سازمان های بین المللی و… باید اول مسائل انسانی را ملحوظ دارند و این مهم را مد نظر قرار دهند که افراد داخل پادگان حدود دو دهه است که تحت شدیدترین مانیپولاسیون ذهنی و روانی قرار داشته و تصویر درستی از دنیای خارج ندارند. آنان همه کس و همه چیز در خارج از فرقه را فاسد و شیطانی و لذا دشمن فرض میکنند. حتی اگر وقایع اخیر اتفاق نیفتاده بود باز هم یک فاجعه انسانی در پادگان اشرف به وقوع پیوسته است (که وقایع اخیر هم اتفاق افتاده و رهبران فرقه در آن بی تقصیر نبوده اند و در هشت سال گذشته نیز نگذاشته اند مسئله به صورت انسانی حل شود). بر اساس اطلاعات بدست آمده از درون پادگان اشرف و البته همانطور که در ویدئوهای خود فرقه نشان داده میشود، کلاه خودها با رنگ های متفاوت، طرح حمله های سازمان یافته در زمان ها و مکان های مختلف، بمب های بنزینی و سایر سلاح های دست ساز بعلاوه چماق و سنگ و میل گرد و غیره از پیش مهیا و آورده شده بود. دو عضو مغزشوئی شده فرقه ساعت ها قبل از شروع درگیری اقدام به خودسوزی کردند و حدود 200 تن از جانب سازمان مجبور به شرکت در درگیری شدند. لازم به ذکر است که سایرین که بیش از 3 هزار نفر را تشکیل میدهند حتی در زیر فشار شدید فرماندهان حاضر به شرکت در این قضیه نشدند و البته بسیاری هم به دلیل امکان فرار از شرکت باز داشته شدند. مهم است به ساکنان اشرف که حاضر نیستند در این قضایا شرکت کنند امکان انتخاب و دریافت کمک داده شود. عراق، ملل متحد، صلیب سرخ، و سایرین با هماهنگی و همفکری بنیاد خانواده سحر باید بکوشند تا راه ارتباط با این افراد که تنها فرقه رجوی مانع آنست باز شود. این روشن شده است که فرقه از ارتباط افرادش با دنیای خارج واهمه دارد و برای نجات آنان راه حل دیگری موجود نیست. ما فکر میکنیم که غربی ها نه قادر هستند و نه میخواهند کمک کنند چرا که آنها صرفا به تهدیدات برنامه هسته ای ایران و غارت نفت عراق فکر میکنند و البته بعضی از جناح های آنان خواهان استفاده از این افراد به عنوان گلادیاتور و تروریست بدون مواجب در هر موقعیتی هستند. بقول یک مقام عراقی افرادی که قرار است تروریست های خوب برای آمریکا باشند حداقل درصدی از همان حقوق و امکانات جعفرزاده و محدثین و مریم رجوی را از سازمان سیا دریافت کنند. از نظر ما این قابل قبول نیست که بدون این که نمایندگان افراد اسیر در داخل پادگان شرکت داشته باشند نشست و مذاکره ای صورت بگیرد و طرحی برای حل معضل اشرف ریخته شود. بنیاد می تواند و میخواهد و باید خانواده ها و اسرا را در هر طرح و مذاکره ای نمایندگی کند. خانواده ها تحت هیچ فشاری کنار نخواهند کشید و کوتاه نخواهند آمد. آنان دروغ های مجاهدین خلق و حامیان غربی و جنایاتشان علیه بشریت را افشا کرده و باز هم خواهند کرد. خانواده ها و بنیاد خانواده سحر میخواهند تا دروازه های اشرف بروی آنان باز شود. آنان میخواهند تا به افراد داخل پادگان دسترسی داشته باشند و به افراد داخل حق ارتباط با خارج از پادگان داده شود تا آنان بتوانند در ارتباط با خانواده و دوستان خود آزادانه سرنوشت خود را انتخاب کنند. در این صورت هیچ زمینه ای برای جانبداری از هیچ کس و برای اعمال خشونت باقی نمی ماند. ما میخواهیم دروازه ها باز شوند و ما میخواهیم افراد داخل اردوگاه حقوق اولیه خود را بدست آورند. اگر این اتفاق بیفتد حتما بقیه کارها بخودی خود و بخوبی حل خواهند شد. حقوق دولت عراق و حق اعمال حاکمیت دولت این کشور بر سرزمین تحت حاکمیتش برای ما قابل احترام است و بخوبی آنرا درک میکنیم. عراقی ها میگویند که انواع درگیری ها، تروریست ها، حامیان سیاسی و… در اطراف جهان وجود دارند ولی هیچکدام مثل اینها نیستند؛ هیچکدام افراد را مجبور نمیکنند که خود را آتش بزنند یا جلوی بلدوزر بیندازند؛ هیچکدام مورد حمایت نومحافظه کاران و صهیونیست ها به این شکل نیستند؛ هیچکدام با حمایت غرب مسئله ساده ای را 8 سال به درازا نکشانده اند؛ و ما میگوئیم که به همین دلایل نمیشود با مسئله ساده برخورد کرد و باید از تمامی امکانات موجود برای حل صحیح مسئله سود برد. ما معتقدیم که اشرف راه حل نظامی ندارد و با توسل به سلاح مسئله غامض تر میشود. اگر عراق مشکلات سر راه خانواده ها را بردارد و مسئله ویزا و تردد و استقرار و غیره را حل کند و به جای اینکه خود با افراد داخل پادگان درگیر شود اجازه دهد تا خانواده ها و جداشدگان وارد اشرف شوند مسئله قطعا شکل دیگری خواهد یافت. عراق مسئله حفظ جان و امنیت این افراد را طرح میکند. این مسئله واقعی است و دور از انتظار نیست. ولی مادران و پدران سالخورده خود برای نجات جان عزیزانشان حاضرند هر خطری را پذیرا شوند و مسئولیت آنرا هم می پذیرند تا شاید بتوانند کمکی به فرزندان اسیرشان بنمایند. آنان نمیتوانند ساکت نشسته و شاهد باشند که رجوی با حمایت غرب فرزندان آنان را طعمه هوا و هوس کودکانه خود میکند.
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا