عقب گرد ایدئولوژیکی مریم قجر
آیا در پشت پرده این انقلاب اتفاقات دیگری انجام گرفته که هنوز بیرونی نشده و یا شاید در نبود مسعود، مریم بازگشت به گذشته کرده است؟ که اگر چنین باشد این بازگشت را باید به فال نیک گرفت و این خبر خوبی می تواند باشد.اگر چه برای همه ما مشخص است که دم جنباندن مهدی برای مریم و تعریف کردن او از انقلابش نمود از چیز دیگری دارد که البته راه به انقلابی که دیگران باید دچار آن شوند ندارد.
دیدار رجوی با احمد جربا
دیدار مریم رجوی با احمد جربا رئیس ائتلاف ملی سوریه در پاریس ذهن را به ملاقات مسعود رجوی با طارق عزیز در سالها ی قبل میاندازد. آن ملاقات مبنایی شد برای حرکتهای بعدی رجوی یعنی رفتن به عراق، متحد شدن با صدام در جنگ علیه ایران. مسیری که در انتها به سرنگونی صدام و اعدام او ختم شد و برای فرقه رجوی هم دربدری و از دست دادن اشرف
مجاهدین خلق و سراب جانشینی حکومت ایران
حمایت از مجاهدین در کنگره ی امریکا هم زیاد قابل ملاحظه نیست، چند مقام بازنشسته ی امریکایی هم هستند که در ازای دریافت هدایای هنگفت نقدی از مجاهدین، از آن ها حمایت می کنند. رودی جیولیانی، شهردار سابق نیویورک، یکی از حامیان پرشور این گروه است که به عقیده ی دیپلمات ایرانی، حمید بابایی،”حمایت صمیمانه ی وی از سازمان تروریستی مجاهدین خلق بهت آورو تأسف آور است.”
نفاق، سیاست مستمر امریکا در قبال تروریسم
واقعیت این است که حمایت پنهان امریکا از گروه تروریستی مجاهدین مدت ها قبل حتی در دوران بوش در جریان بوده است. سیمور هرش در سال 2008 در مقاله ی خود با عنوان” آماده کردن زمین نبرد” این مسئله را افشا می کند و می گوید:” امریکا مجاهدین را مسلح کرده و به لحاظ مالی تأمین کرده تا جنگ در داخل ایران را پیش ببرد.”
حقوق بشر بازیچه رجوی ها بعد از شکست در موضوع اتمی
رجوی ها که در مسیر مزدوری برای اربابان اسرائیلی و جنگ طلبان غربی شان، ریاکارانه خود را مخالف اعدام مطرح کرده و ج.ا.ا را بخاطر اعدام محکوم می کنند، در ابتدای انقلاب، کلمه اعدام انقلابی از دهانشان نمی افتاد و حکومت ایران را بدلیل اجرا نکردن حکم اعدام، محکوم می کردند!!
ملاحظاتی درباره سخنان مرتبط با بزرگداشت کاظم رجوی
درمورد” این پناهجویان در کمپ لیبرتی زندانی شده اند که یک اردوگاه کار اجباری است.”…، میتوان گفت که اگر اردوگاه کار اجباری هم باشد، محصول این کارهای اجباری نصیب کشورهای عراق و… نبوده و اگر عایداتی این کارهای اجباری داشته باشند، به جیب رجوی میرود و دراین صورت شما حامیان فرقه باید جوابگوی این عمل ضد حقوق بشری دوستان فرقوی خود باشید و مسخره و پررویی وقیحی است که از کسی گله مند هم باشید؟؟!!
بی آیندگی و ابتر بودن فرقه رجوی
رجوی ها راه نجات را در این دیدند که چند جوان معدود که اساسا فرزندان اعضای تشکیلات خودشان و هوادارن دور و نزدیک خودشان بودند و اکثر قریب به اتفاق شان هم حتی یک روز را در ایران نگذرانده و در واقع تابعیت ایرانی ندارند، را علم بکنند تا موقتا هم که شده مرهمی برای دردهای بی درمان این فرقه در حال فروپاشی باشد.
از «جان نثاری و دعای سلامت برای آیت الله خمینی» علیه امپریالیزم تا «خوشرقصی برای امپریالیزم»
وی همچنین در دراز مدت اثبات کرد که شعارهای ضدامپریالیستی هم جز در جهت حفظ منافع مقطعی سیاسی نبوده است و هرکجا لازم باشد تمام عیار در خدمت امپریالیزم قرار خواهد گرفت. کما اینکه کمتر از ربع قرن پس از این شعارهای مصلحتی، آخرین میخ هم توسط مسعود رجوی بر تابوت شعارهای ضدامپریالیستی فرود آمد
مصاحبه با آقای علی مرادی یک عضو جداشده از فرقه رجوی – قسمت دوم
درباره ی روابط خانوادگی که اصلاًیک تئوری دارند که خانواده مساوی است با کانون فساد ازدواج تشکیلاتی بوده شب دستور می دادند آقای فلانی امشب ساعت 9 در فلان سالن حضور داشته باش میگفت باشه برای چی می گفتند امشب ازدواج شماست.شب می رفت با زن یا دختری مواجه می شد که اصلا ً همدیگر را نمی شناختند
حمایت مالی بین المللی برای جابجایی نفرات اسیر در فرقه ی رجوی؟؟!!
با توجه به حمایت های فراوان سناتورهای تاریخ مصرف گذشته که گاها ً تعدادی از آنها در زمان سخنرانی بغض هم می کنند چرا با سران کشورهایشان رایزنی نمی کنند؟ که نفرات باقی مانده در لیبرتی را به آمریکا یا همان فرانسه واسرائیل ببرند؛ نه این خبرها نیست چند ماه قبل هم وزارت خارجه امریکا، بیست و پنجم اکتبر 2013 امریکا یک صندوق یک میلیارد دلاری اختصاص داد
۱۳۹۲ سال در هم شکستن زبونانه رجوی های جاه طلب و انحلال لانه عنکبوتی اشرف – قسمت سوم
بدنبال خبر خروج آنها از عراق اقداماتی هم صورت گرفت که سازمان ملل یک صندوقی بابت کمک مالی به سازمان درست کرد تا فرقه بتواند از عراق خارج شود ؛ اروپا 22میلیون یورو، آمریکا یک میلیون دلار، عراق نیم میلیون دلار، بر خلاف طینت باطنی رهبران فرقه سازمان ملل تلاش می کند اعضاء را از عراق به یک کشور امن انتقال دهد اما سازمان از ترس فروپاشی همواره چوب لای چرخ می گذارد و به انحاء مختلف کارشکنی می کند.
چه بر سر ماهیت و موجودیت مجاهدین خلق خواهد آمد؟
این گروه به خاطر ادعای داشتن نیروهای مبارز در عراق و قدرت لابیگری در اروپا و آمریکا همیشه به عنوان یک بازیگر سیاسی مطرح بوده است و برخی از گروههای سیاسی ذی نفوذ در اروپا و آمریکا به این گروه به عنوان بدیلی برای حکومت نگاه میکردهاند.با بسته شدن کمپ اشرف، سازمان مجاهدین خلق یکی از سرمایههای محوری خویش را از دست داده است. اکنون پرسش آن است که این جریان از اینجا به کدام سو حرکت خواهد کرد؟ چالشهای عمده این سازمان در شرایط امروز کدامند؟