گزارشی از قتل سعید نوروزی
سعید برای ادامه فعالیت هایش با سازمان به پاریس رفت و در سال 1986 به عراق برده شد. از سال 1990 که مسئله طلاق اجباری با او مطرح گردید مسئله دار شد. او ازدواج نکرده بود ولی اعتقادات فرقه ای سازمان دیگر برایش قابل قبول نبود. در ژوئن 2003 خبر کشته شدن سعید را به خواهرانش که با سازمان در ارتباط فعال بودند دادند. زمانی که او به قتل رسید 38 سال داشت. نفرات زیادی در داخل و خارج از ایران در خصوص ناراضی بودن سعید در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق و نحوه به قتل رساندن او حاضر به دادن شهادت هستند. آقای جواد فیروزمند عضو جدا شده قدیمی سازمان که در پاریس اقامت دارد یکی از این نفرات است که دیده بود یک گلوله به قلب و یک گلوله به سر سعید اصابت کرده بوده است. اما بعدا جسد او را سوزانده و گفته بودند که ماشین آتش گرفته بود.
صدای آزادیخواهی که در فرقه به فرمان رجوی ها خاموش گردید
لجن پراکنی های سایت افشاگری علیه خواهران سه شهید، سه جوان برومند که با داشتن آرمان رهایی ملت از هرگونه استثمار و استبداد و استعماری و ایجاد فضای دمکراتیک در میهن از دست داده اند نمونه دیگری از خباثت ها و تهدید های هیستریکی رهبران این تشکیلات کثیف است.
نامه های آقایان فتح الله فتحی و آقای کیوان رادبین به خواهران نوروزی
آقای فتح الله فتحی (علی) که 4 سال قبل به دنبال سرنگونی دیکتاتوری صدام حسین در عراق از سازمان مجاهدین خلق جدا شده و نهایتا خود را به آمریکا رسانده است، بدنبال درج دادخواهی خواهران نوروزی در خصوص قتل مشکوک زنده یاد سعید نوروزی در سایت سحر، نامه زیر را برایشان ارسال داشته و اعلام آمادگی نموده است تا به عراق مسافرت کرده و در خصوص این پرونده شهادت بدهد. این نامه از طرف خانواده نوروزی در اختیار بنیاد خانواده سحر در بغداد قرار گرفت…
تشکر خانواده نوروزی از آقایان فتحی و رادبین
خواهران زنده یاد سعید نوروزی که در قرارگاه اشرف در عراق به طرز مشکوکی به قتل رسیده است در دو نامه جداگانه در خصوص اعلام آمادگی آقایان فتح الله فتحی از کالیفرنیا و کیوان رادبین از کانادا برای سفر به عراق و حضور در دادگاه و دادن شهادت در پرونده سازمان مجاهدین خلق جهت موارد اتهامی شامل فشارهای روحی و جسمی و حبس انفرادی و شکنجه و اعدام ناراضیان ابراز تشکر و قدردانی کرده اند. عین متن نامه های تشکر خانواده نوروزی که در اختیارمان قرار داده اند
صدای آزادیخواهی در فرقه
سعید که در نوجوانی به معرکه گردانان قتلگاهش پیوسته بود بمحض آگاهی از افکار ونیت خبیثانه رهبران بد سیرت مدعی رهبری آزادیخواهی (طبق اطلاعات دریافتی از درون تشکیلات سیاه فرقه ضاله شب پرست) خواستار جدایی بود ولی زندانبانان دیوسیرت اشرف که تحمل جدایی بدنه تشکیلات را نداشتند و از آنجایی که دل این اسرا مملو از زخمهای شکنجه خبیثانه رجویستی بوده، آزادی اشان و راه یابی به دنیای آزاد برای این فرقه ضاله، گران تمام می شد، بنابراین سعی نمودند تا با شیوه های مختلف، جان جدایی طلبان را بستانند! و در نهایت بیشرمی از اینان بنام شهیدان تشکیلات نیز یاد می نمایند!
قاتلین سعید نوروزی تحت پیگرد قانونی
دادگاه عالی عراق پس از استماع شکواییه خانواده نوروزی پرونده ای در این رابطه تشکیل داده و 33 تن از رهبران سازمان مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف از جمله ؛”مژگان پارسایی جانشین مسعود رجوی در قرارگاه اشرف،صدیقه حسینی مسئول اول سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف،زهره قائمی یکی از فرماندهان ارشد مجاهدین،عباس داوری،مهدی ابریشمچی،حسین ابریشمچی،حسن زمان وزیری،هادی متقالچی(دکتر خسرو)،حمیدرضا آرمانخواه،حجت بنی عامری و…” را تحت پیگرد قانونی قرار میدهد.
دادخواهی خانواده نوروزی علیه سازمان مجاهدین در خصوص قتل سعید نوروزی
ابتدا به خواهرانش اطلاع دادند که او در بمباران عراق کشته شده است و در نشریه شان نیز همین موضوع را به چاپ رسانده و از او به نام شهید یاد کردند. سپس گفتند که در حین درگیری با نظامیان رژیم ایران به قتل رسیده است. اما بعد گفتند که یک نفوذی دستگاه اطلاعات رژیم ایران سعید را از پشت زده و فرار کرده است. حتی موضوع خودکشی را هم طرح کردند. از مدتها قبل او بطور پنهانی نامه هایی به خانواده اش میداد که خواهان جدایی است و درخواست کمک میکرد و البته خواسته بود که درخواست های وی رو نشود زیرا که او را اذیت خواهند کرد. نامه های سعید نوروزی تماما موجود و قابل ارائه است.
یاد یارمهربان « الهام شواهد »
سعید نوروزی به تعبیر نازنین خواهرش سهیلا نوروزی « در آن روز جهنمی وشوم »! همراه 4 تن ناراضی دیگر: محمود رضا کاوندی، جواد طهماسبی، محمد رضا احمدی، علی مصطفوی، به طریقه یی مافیایی درقرارگاه بدنام اشرف، قلعه ی دیو رجوی، درون اتومبیلی به ضرب گلوله های ننگین به شهادت رسیدند، چرا که به گمان رجوی آرزوی فرار و دست شستن از فرقه ی جنایتکار در ذهن پریشان ودل پشیمان ومایوس از وعده های رجوی داشتند.
به یاد سعید…
آری غصه هایمان ناگفتنی است، غصه هایی در وجودمان شعله ورند که وطن فروشان و شکنجه گران فرقه از درکش عاجزند و با این روحیات نا آشنا
نیروهای آمریکایی مسئول حفظ جان افراد جداشده در اردوگاه تیف هستند
تعدادی که بر این تفکر مدعی رهبری، ایراد دانسته و خواهان جدایی از این فرقه بودند همواره با مخالفت این مدعیان مواجهه گردیده و از شکنجه گاههای این رهبریت! سر درآوردند، خوشبختانه تعدادی از جدایی طلبان توانستنتد جان خود را از دست این غاصبان رهبری رهانیده و پرده از جرایم اشان بردارند، متاسفانه سعید عزیزما که با وجود بیماری قلبی بهمراه دیگر جدایی طلبان به زیر شکنجه های مخوف بسرکردگی مژگان پارسایی کشانده شده بود را به قتلگاه کشاندند.