جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
محمدمهدی جان سی و نه سال گذشت و همچنان در حسرت دیدارت هستیم 12 آبان 1399

محمدمهدی جان سی و نه سال گذشت و همچنان در حسرت دیدارت هستیم

با سلام خدمت برادر خوبم محمد مهدی ثابت رستمی چند روز قبل به خانه پدرمان رفتم. او و مادرم تنها در خانه نشسته بودند و به محض دیدن من اشک از چشمانشان سرازیر شد و خود بخود من نیز به همراه آنان به یاد تو و دوری از تو که اکنون به سی و نه […]

نگران سلامتی برادرم حسین ثابت رستمی هستیم 27 شهریور 1399

نگران سلامتی برادرم حسین ثابت رستمی هستیم

اینجانب حسین ثابت رستمی برادر محمد مهدی ثابت رستمی هستم. برادرم سی و نه سال است که اسیر مغزشویی فرقه رجوی بوده و اکنون در کشور آلبانی حضور دارد . من و خانواده ام هیچگونه خبری از وی نداریم و حتی اجازه یک تماس تلفنی به او داده نمی شود . چندین بار به اشرف […]

محمدمهدی جان چطور بعد از ۳۹ سال نمی توانی یک تماس تلفنی بگیری؟! 24 شهریور 1399

محمدمهدی جان چطور بعد از ۳۹ سال نمی توانی یک تماس تلفنی بگیری؟!

با سلام خدمت برادر خوبم محمد مهدی ثابت رستمی . در یکی از غروب روزهای ماه محرم خیلی دلم گرفته بود و دلم حال و هوای تو را کرده بود . دوباره برای زنده کردن خاطرات به سراغ آلبوم عکس های سربازیت رفتم و با دیدن عکس ها دوباره گریستم و با آنها حرف زدم […]

این چه سازمانی است که اجازه یک تماس تلفنی را به تو نمی دهد ؟ 17 تیر 1398

این چه سازمانی است که اجازه یک تماس تلفنی را به تو نمی دهد ؟

با سلامی دوباره به برادر خوبم محمد مهدی ثابت رستمی که امیدوارم حالت خوب باشد ما که از دوری تو حالی نداریم و همیشه پدر و مادرم سراغ تو را می گیرند. این چه سازمانی است که حتی اجازه یک تماس تلفنی را به تو نمی دهد ؟ در حالی این مطلب را برای برادر […]

پیام تبریک عید به برادرم مهدی ثابت رستمی اسیر فرقه رجوی 27 اسفند 1397

پیام تبریک عید به برادرم مهدی ثابت رستمی اسیر فرقه رجوی

  برادر عزیزم اکنون باز عیدی دیگر از راه رسید و بابا و مامان و بقیه خواهران و برادرانت چشم به راه هستیم و جای تو را در کنار سفره هفت سین خالی می بینیم. اکنون سی و هفت سال از نبود تو در کنار ما گذشته است و هر لحظه بابا و مامان نام […]

برادر خوبم محمد مهدی چرا باید با خاطرات زندگی کنیم 25 دی 1396

برادر خوبم محمد مهدی چرا باید با خاطرات زندگی کنیم

محمد مهدی برادر خوبم من برادرت حسین به همراه سایر برادران و خواهرانت چندین بار به اشرف آمدیم ولی با کارشکنی مسئولین فرقه رجوی عملاً نتوانستیم با تو ملاقاتی داشته باشیم. از پشت سیم خاردارها و خاکریزها هزاران بار در گرما و سرمای عراق صدایت زدیم ولی یک عده از عوامل فرقه رجوی که صورتشان […]

نامه به محمد مهدی ثابت رستمی از اسیران اشرف 03 مهر 1390

نامه به محمد مهدی ثابت رستمی از اسیران اشرف

در سال 83 توانستیم حضورا با شما ملاقات کنیم. از ساعت 7 صبح تا 3 بعداز ظهر آنجا جلوی درب اشرف ایستادیم تا بالاخره توانستیم وارد قرارگاه شده و شما را ملاقات کنیم اما مسئولین قرارگاه نگذاشتند بیشتر از نیم ساعت در کنار شما باشیم و کسانی دور و اطراف ما بعنوان مراقب و خبرچین بودند که نگذاشتند ما همدیگر را خوب ملاقات کنیم و راحت صحبت کنیم در سال 89 سه بار برای ملاقات به جلوی درب اشرف آمدم اما مسئولین قرارگاه اجازه ملاقات ندادند. ما می گفتیم ملاقات حق ماست، حق پدر و مادر است اما آنها اجازه نمی دادند.

نامه ای از پدر و مادر چشم انتظار به فرزند اسیرشان در فرقه رجوی 13 آبان 1386

نامه ای از پدر و مادر چشم انتظار به فرزند اسیرشان در فرقه رجوی

بعد از بیست و چند سال مادرش حاجیه شهر بانو فرحی از فرسنگها ر اه دور به عراق پادگان اشرف برای ملاقات رفته ؛ بمدت یک ربع ساعت آنهم نمی گذاشتند با هم صحبت کنند ؛ آنها را جدا کرده اند حتی فرزند دیگرم حسن هم بوده است که با چشم گریان جدا شده ؛ آخر از انسانیت بدور است مگر فرزند ندارید تا درد جدائی را بدانید.

blank
blank
blank