مجاهدین برای یک ماجراجوئی جدید و بکشتن دادن ساکنین اشرف آماده می شود؟
این فرقه بارها در مقابل خواست های قانونی دولت عراق مبنی بر تخلیه بخشی از خاک عراق بنام اشرف که مجاهدین از زمان صدام به اشغال خود در آورده اند مقاومت نموده و دست به ماجراجوئی زده و هر بار تعدادی از ساکنین اشرف را به دام مرگ فرستاه و با جنجال و عوامفریبی و انداختن تقصیر به گردن دولت عراق چند مدتی برای خود وقت خریده و هر بار خروج از عراق و ترک کمپ اشرف را به عقب انداخته است.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و چهار
یاسر در واقع محصول خود سازمان بود شرایطی که سازمان برای افراد بوجود میآورد باعث طغیان آنها میشود. کودکی که در درون تشکیلات سازمان رشد میکند و بزرگ میشود. بعد مادرش طی یک عملیات کشته شد سپس او تحت سرپرستی نامادری و به قول معروف همسر و مادر ایدئولوژیک بزرگ شد در یک مقطعی به خارج منتقل می گردد بعد از سالها دربدری و آوارگی دوباره به اشرف و مناسبات سازمان باز میگردد در نهایت به دشمن سازمان مبدل میشود.
از پیام مریم قجر بوی مرگ و خون می اید!
خانم مریم قجر خود به همراه همپالگی هایشان در اوور پاریس و در جای امن زندگی اشرافی خود را دارند برای اعضاء اسیر تصمیم گیری می کنند و می خواهند با ایجاد درگیری بین اعضاء اسیر و ارتش عراق مستقر در کمپ اشرف و خون و خونریزی راه بیفتد و ایشان برای خودشان خوراک تبلیغاتی درست کنند و از قبل ان بتوانند برجنایتهای خود سر پوش بگذارند.
خاطره ای از محمود رستمی از رهاشدگان فرقه رجوی
در بین خانواده ها دختر جوانی بود که عکس میلاد و مرتضی را در دست داشت. بسیار بیقرار بود و التماس میکرد. میگفت شما را به خدا قسم میدهم به من هرچه میخواهید بگوئید، به من بگویید جنایتکار، خودفروخته، به من بگویید اطلاعاتی، مزدور، هر چه میخواهید بگویید، ولی فقط بگذارید 5 دقیقه برادرم میلاد را ببینم.دیدن این صحنه استخوانهای هر مرد با شرفی را خورد میکرد. طبعا برای من اولین واکنش درونی ام این بود که خواهران خودم تداعی میشد. من ساعتها به این خانم و این صحنه فکر می کردم. خیلی دنبال انسانیت و حریت مورد ادعای مسعود رجوی گشتم.
مصاحبه محمدرضا شمسی از متحصنین جلوی درب اشرف – قسمت دوم
صحبت های خانواده ها خیلی برای عزیزانشان تاثیر دارد. آنها با زبان عاطفی و موثر خودشان بیشتر از فلاخن های سنگ پران مجاهدین و بسرعت تاثیرات خوب و انسانی و الهی را در دل افراد بخت برگشته سازمان میگذارند و آنان را روحیه داده و امیدوارشان میسازند تا به زندگی امید داشته و برای زندگی با شرافت از نزد تشکیلات رجوی فرار کنند. آنان مظلومانه به فحش بعضی عناصر سازمان گوش داده و با زبان گریه برای رستگاری و نجات از کج اندیش آنان مدام دعا می کنند.
چرا مجاهدین در رابطه با اعضاء اسیر در عراق فقط آیه یأس می خواند
چرا نمی خواهید یک بارهم که شده به قوانین بین المللی گردن بگذارید، اسیران درکمپ اشرف را آزاد بگذارید که طبق قوانین پناهندگی کارشان پیش برود. اگر شمایان و دیگرسران بلحاظ قانونی مشکلی ندارید، برای یک بار هم که شده به مجامع بین المللی و رسانه ها اعلام کنید که آن افراد آزاد هستند.در این دو سال گذشته چرا فقط در بلندگو مرگ،از قتل عام اسیران، از کشته شدن و کشتار آن اسیران فقط حرف زده اید.
جای مادران و پدران ۳۵ قربانی که رجوی گرفت، خالی بود
مسعود رجوی به زعم خود با تشییع پیکراین 35 فرزند ایران که گناهشان افتادن در دام این فرقه بود، فکر می کند به مقصود خود رسید ولی بنظر بنده که 10 سال در اشرف بودم و به قضاوت هر بینندۀ عادل و آگاهی که این صحنه ها را شاهد بود یک رسوائی عظیم و یک نمایش مسخره و بازی با خون 35 انسان پاکباخته بود. صحنه های مسخره”بیا بیا” گفتن ها!! درود، درود گفتن های مشمئز کننده، دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد، و همه از خود می پرسند: چرا هنوز جسد سرد و خاموش بچه ها را توی خاک نگذاشتند اینچنین اعضای سازمان کف می زنند و شاد هستند؟؟
گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین – قسمت ششم
در این نشست فقط مسعود صحبت می نمود و مریم از آن (مسعود) تعریف می کرد مثلا اینکه اگر چنین رهبری نبود، ما پیش از آنکه به اینجا برسیم از بین می رفتیم و یا، این شخص بود که در عرصه سیاسی، ایدئولوژیکی، تشکیلاتی در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایستاد و گرنه ما بدون او از بین می رفتیم.
خاطرات قادر رحمانی عضو سابق مجاهدین – قسمت چهاردهم
می گویند شخصی خری داشت لاغر مردنی برای فروش به بازار برد آنچنان به تعریف و تمجید پرداخت که آخر سر خودش نیز پشیمان شد و گفت این خر من عالی ست چرا بفروشم اصلا مال خودم! البته رهبر عقیدتی مجاهدین هم همین کار را کرد درست است به لحاظ بیرونی گفته می شد ارتش مختلط ولی باید برادران را از شورای رهبری جدا کرد تفکیک نرینه ی وحشی از مادینه های رام و مطیع! چون امکان دارد به ضد خودش نیز تبدیل شود اما حرف اصلی چه بود؟ خوب هم نیست زیاد حاشیه روی کرد باید به اصل موضوع پرداخت. با این کار رهبر عقیدتی خیالپرداز می خواست گامی مهم در امر داخلی و هم خارجی بردارد
گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین در باره ی ترفندهای سران مجاهدین – قسمت دوازدهم
به جرئت می گویم اگر نفرات در قرارگاه اشرف اطمینان پیدا کنند که در صورت خروج از اشرف اتفاقی برایشان نخواهد افتاد اغلب آنها از سازمان جدا خواهند شد…. مخاطبین مسعود رجوی چه کسانی هستند؟ سوژه ها و جماعتی که داخل اشرف نشستند و کاملا از دنیا و تحولات آن بی خبر هستند…مرور زمان ثابت کرده است سران سازمان از گفتن حقیقت بیزارند و از آن فاصله می گیرند. در حال حاضر هم نفراتی که داخل اشرف هستند با توجه به اشرافی که ما داریم متوجه هستیم فقط نفرات انگشت شماری هستند که حاضرند در اشرف بمانند و اگر کمی شرایط اشرف شل شود اکثریت از اشرف خارج می شوند
نیازی به بهانه نیست؛ خاطره ای از یوسف جرفی
سید یوسف جرفی (اشکان) سال گذشته موفق شد از پادگان فرقه ای اشرف فرار کند. او سرگذشتی مانند بسیاری از اسرای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق در عراق را دارد.در زیر گوشه ای از خاطرات او را از دفترش نقل میکنیم. یک روز ظهر گرما خسته و کوفته از میدان تیر برگشتیم. برای انجام کارهای فردی و نظافت در نوبت حمام ایستاده بودیم. در آنجا برای اولین بار با منصورکنگره آشنا شدم…بعد از این حوادث دیگر اجازه صحبت کردن و رابطه زدن با منصور را به من ندادند. من هم هر چه سعی می کردم که به او نزدیک شوم از من فرار می کرد…
گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت پنجم
در سال 72 سازمان برای اینکه بتواند به لحاظ سیاسی با دولت جمهوری اسلامی تضاد ایجاد کند و قانون اساسی جمهوری اسلامی را زیرعلامت سوال ببرد. مریم را به عنوان رئیس جمهور اعلام کرد (براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی زن نمی تواند رئیس جمهور باشد) به همین دلیل، اگرچه در شورا مخالف هم داشت ولی بعد از 4 روز نشست، مریم را به عنوان رئیس جمهور اعلام کرد یعنی تا تاریخ 30 مهر 72 در درون تشکیلات اعلام شده بود ولی بعد از این تاریخ توسط رسانه ها هم اعلام شد.