جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
پیام محمود آسمان پناه به اسماعیل نیکزاد در کمپ آلبانی مجاهدین 14 بهمن 1403

پیام محمود آسمان پناه به اسماعیل نیکزاد در کمپ آلبانی مجاهدین

محمود آسمان پناه عضو پیشین مجاهدین خلق و عضو کنونی انجمن نجات در پیامی از دوست قدیمی اش اسماعیل نیکزاد می خواهد تا زندگی آزاد را انتخاب کند و بیش از این عمر خود را در تشکیلات رجوی به هدر ندهد. آسمان پناه از دلتنگی خانواده نیکزاد برایش می گوید. از بی تابی های خواهرانش. […]

نامه خواهر دردمند و چشم به راه اسماعیل نیکزاد 13 آذر 1402

نامه خواهر دردمند و چشم به راه اسماعیل نیکزاد

اسماعیل جان سلام، امیدواریم سالم و تندرست باشی و بعد از 37 سال دوری و بیخبری، جویای حال ما باشی. ما همه اعضای خانواده شکر خدا در کنار عزیزانمان زندگی میکنیم و تنها امیدواری و دلیل زندگی مان بازگشت تو به ایران و در آغوش کشیدنت هست . از قضا امروز کل خواهرها دورهم بودیم […]

اسماعیل جان چشم به راه آمدنت هستیم 14 اسفند 1401

اسماعیل جان چشم به راه آمدنت هستیم

اسماعیل نیکزاد رودسری متولد 1343 شماره شناسنامه 1446 فرزند محمدعلی و طاهره در زمان خدمت سربازی در سن 22 سالگی در تاریخ 10 اردیبهشت 1365 در منطقه فکه به دست نیروهای صدام به اسارت درآمد و به اردوگاه شماره 10 صدام هدایت شد و شماره 013024 به نام او در صلیب سرخ جهانی به ثبت […]

شکایت خانواده اسماعیل نیکزاد از مجاهدین خلق به دادستان کیفری بین المللی لاهه 09 آبان 1400

شکایت خانواده اسماعیل نیکزاد از مجاهدین خلق به دادستان کیفری بین المللی لاهه

اسماعیل نیکزاد رودسری متولد 1343 شماره شناسنامه 1446 فرزند محمدعلی و طاهره درزمان انجام خدمت سربازی درسن 22 سالگی مورخه 10/2/1365 درمنطقه فکه به دست نیروهای صدام به اسارت درآمد وبه اردوگاه شماره 10 صدام هدایت شد وشماره 013024 به نام او درصلیب سرخ جهانی به ثبت رسید. خانم زری نیکزاد رودسری درنامه مبسوط خود […]

آرزو داریم تو را ببینیم 14 مهر 1387

آرزو داریم تو را ببینیم

مصاحبه تو رو دیدیم لابه لای صحبت هایت گفتی که خانواده با من تماس گرفتند و گفتند که کسی منتظر تو نیست. دائی عزیز بعد از رفتن و اسیر شدن تو کدام یک از خانواده صدای گرم و صورت زیبای تو را دیدن گر چه همه ما آرزو داریم تو را ببینیم.این حرفها صحت ندارد وما میدانیم که برایت دیکته می کنند.

همه منتظر آمدنت به خاک وطن هستند 28 بهمن 1386

همه منتظر آمدنت به خاک وطن هستند

نمی دانم چگونه عمر سپری می نماییم یادت هست، آیا خاطرات خانوادگی خود را مرور مینمایی… آن پدر زحمتکش و صدیق، مادر پر لطف و مهربان خانواده پر جمعیت با برادران و خواهران بسیار با عطفه از جمله برادر بزرگ علی آقا، حسن، قاسم و خواهران سکینه، فاطمه، رقیه، زری، طیبه و زینب آنها را به یاد داری؟ همگی خوبند و مشغول زندگی همراه با بچه های قد و نیم قد. واقعاً همگی دیدن دارند.

blank
blank
blank