نامه خانم الهه به اعضای شورای ضد مردمی رجوی
در یکی از سایت های متعلق به سازمان مجاهدین خلق در یک مقاله بدون تاریخ به قلم شهره فرهودی مطالبی در خصوص خانم فریبا هشترودی عضو سابق شورای ملی مقاومت آمده بود؛ تا جایی که به خانم هشترودی بر میگردد لابد خودشان اگر بخواهند جواب مناسب خواهند داد. اما در ادامه همین مطلب اشاره ای هم به من شده است که:”… در ضمن که الهه فقط یک خواننده بود و نه ادعای روشنفکر بودن داشت و نه فمینیست بودن. یک زن خیلی عادی که اصلا سیاسی نبود و مساله اش فقط پول بود و برایش فرق نمی کرد کجا آواز بخواند و برای چه کسانی، یعنی فرق ملاها را با اضداد آنها زیاد تشخیص نمی داد.”
چه کسانی به خانم هشترودی بد گفتند و چرا
سعی میکنم با ذکر مثال و مثل, هویت و شخصیت و دلیل نوشتن مقالات افرادی که علیه خانم هشترودی موضع گیری کردند را بنویسم , البته یک دلیل عمده وجود دارد که همه باید بنویسند و این اجباری است و برای خود این افراد لازم است که با موضعگیری مرز بندی خودشان را مشخص کنند وگرنه هر چه دیدند از چشم خودشان دیدند ؛ این دلیل اصلی اما بعضی ها جلو جلو دویدند و نوشتند و بعضی ها هنوز دارند مقاومت میکنند , قصدم بیشتر نشان دادن ماهیت آنهاست که دویدند.
سفری غیرمترقبه و به هم ریختگی پایگاه اور
مسافرت خانم هشترودی به ایران و دیدار ایشان با نمایندگان کانون هابیلیان و آقای ابراهیم خدابنده، باعث به هم ریختگی بسیاری از اعضا و کادرهای مجاهدین در فرانسه شده است. افراد نزدیک به مجاهدین از سرخوردگی فوقالعادهی اعضای این گروه و بهخصوص اعضای شورا خبر میدهند. دلیل این همه داد و بیداد اعضای ریز و درشت مجاهدین و فرافکنی پیرامون این مسافرت که اکنون آنها بهصورت سلسلهوار مأمور به موضعگیری علیه خانم هشترودی شدهاند نیز به همین موضوع برمیگردد. در ماههای اخیر، ریزش نیرو و جدا شدن تعداد زیادی از هواداران تشکیلاتی و سمپاتهای قدیمی و همینطور چند تن از اعضای مجاهدین و خارج شدن آنها از اور، موضوع روی میز مریم رجوی بوده است.
اسمرالدا و هو چی هایش
نقص و ناکامی های جنسی و عضوی به هیچوجه نمی تواند ملامتگر مبتلایان باشد ولی در دنیای تمثیل می تواند اشارتی به حقایق گردد. مامور معلوم الحال رجوی ها که از زمان های دور، دو دوره حکومت های متضاد در ایران هم شاه و هم حکومت کنونی ایران، کارمند سفارت ایران بوده است و چون بخت مرادش نبود و از هر دو دور « اوت » گردید دست بدامان ژنده وپاره ی « اسمرالدا » ی عصر حاضر شد مگر رویای دیپلمات بودن! را دمی چند « کش » دهد. باری می توان طرف مربوطه را « گوژپشت » سیاسی خواند که پشتش از فرط سنگینی اعمال، بسیار خمیده و « گوژ» گشت.
خانم فرهودی و فحاشی هایش
چندی است که خانمی به نام شهره با ادبیاتی مستهجن و فحاشی از طرف سازمان مجاهدین مسئولیت نوشتن مقاله علیه جداشده ها را به عهده گرفته است , ابتدا علیه خانم هشترودی و اینبار علیه خانم میترا یوسفی قلم فرسایی نموده که گویی ایشان مسئولیت فحاشی علیه زنان جداشده از شورا و سازمان را دارد , و چه خوب کار در سازمان تخصصی شده است.
به بهانه ی سوز و گداز از خروج هشترودی
وی که مطالعات تاریخی در خصوص روشهای هیتلر داشته است و گویا همانند یهودیان صهیونیسم بلاهای زیادی را از جانب هیتلر تحمل کرده است در یک دور باطل و در قالب سکانسی سینمایی از گروههای برجسته ای همچون گشتاپو، اس اس، هیتلر یونگن و لارزیستانس فرانسز- لوس پارتیزانوسهای اسپانیا و ایتالیا – ویدراشتانت های آلمان و هلند – فریهت رودهای دانمارک و موتستانداردهای نروژ و چند اسم و نشان دیگر نام می برد تا شاید با در آوردن ادای نویسندگان نکته دان و ربط دادن دیدار نمایندگان هابیلیان و هشترودی به دیدارهای پلیسی جاسوسی خیانتی به این نتیجه برسد که هشترودی هم مانند صدها جدا شده از دمل چرکین مجاهدین خلق، مزدوری از پیش مشخص بوده است و قبل از جدا شدن وی هوشیاری و زیرکی سایر اعضای شورای ملی مقاومت باعث شده تا هشترودی ابتدا محدود و سپس (عذر ایشان محترمانه) خواسته شود!
پاسخی از ابراهیم خدابنده
قبل از هر چیز از بابت نامه تان متشکرم. از قرار معلوم شما نمیخواهید وارد محتوای نوشته های این مدت من شده و آنها را بصورت استدلالی رد نمائید. بسیار خوب اشکالی ندارد. من تلاش میکنم که پاسخ به همین نامه شما را تا جایی که در عهده ام باشد بدهم. ابتدا لازم به ذکر است که من از سال 1359 با سازمان مجاهدین خلق کار میکردم و از سال 1364 به عضویت سازمان در آمدم. آشنایی من با سازمان و فعالیتم طی این مدت تماما در خارج از ایران و کارم عمدتا در امور تبلیغی و سیاسی بوده است. طی این سالیان بطور تمام وقت و بی وقفه و با بذل هرآنچه که داشته ام در خصوص” ظلم و جنایت صاحب خانه فعلی در حق مردم ایران” در کشور های متعدد و به اشکال مختلف تبلیغ کرده ام.
لودگی بجای طنز و حرف راست از زبان بچه
مصطفی گلبادی که به قول خودش و به قول سایتهای مجاهدین طنز نویس شده درحالی مثل جناب پویا و بقیه طنز نویسان مجاهدین تا خرخره به ادبیات مستهجن مسعود رجوی آغشته است , با لودگی کامل به اصطلاح در مقابل جدا شدن خانم هشترودی از شورای ملی مقاومت موضع گیری کرده ؛ او ابتدا مثل ارباش مسعود رجوی که برای تخته جنبش مسلمانان مبارز (جاما) به آن در نشست ها جیمی و جاما میگفت و یا به آقای خانبابا تهرانی میگفت خام ننه (اوج درک و شعور و منطق و استدلال) برای نام بردن از خانم فریبا هشترودی اسم اورا به عربی ترجمه کرده و نوشته”خانم جذابه ثامن النهری” که چه؟ نمیدانم ؛ شاید علاوه بر میزان شعور نویسنده نشان دهنده ملا و محیط نویسنده هم باشد ؛ شاید اعضای سابق حزب بعث برای راحت تر گفتگو کردن و نزدیکتر شدن؛ اسامی نفرات مجاهدین را به عربی ترجمه میکرده اند و مثلا مهر تابان را” سیده القمر المنور” میگفتن و یا از این قبیل؛
پاسخ ابراهیم خدابنده به یک نامه
از بابت ایمیلتان که محبت کرده و برایم فرستاده بودید بسیار سپاسگزارم. برای سهولت در پاسخ دادن، متن آنرا که با رسم الخط Persianglish نوشته شده بود مجددا در زیر می آورم: با سلام، من مدت زیادی با تو همکاری نزدیک داشتم و وقتی این اتفاق برایت افتاد خیلی نگران تو بودم و همیشه فکر میکردم که اگر من جای تو بودم چه میکردم. تا اینکه خبر آمد و گفتند که تو بریدی. با خودم گفتم که مگر آدم چقدر تحمل دارد. گفتم که ابراهیم آدم اسمارتی (زیرک) هست و میداند دارد چکار میکند.
قاتلین مدعی
خلاصه ی جریان عبارت از این است که برادرزاده ی این جانب به نام یاسر اکبری نسب، نزدیک ده سال پیش دعوت شده که آلمان را به قصد دیدار پدر به مقصد قرار گاه مجاهدین به نام اشرف در عراق ترک کند و سرانجام کار به اقامت اجباری دائم درآن اردوگاه محکوم شده و حدوداً در تیرماه سال جاری مجبور به خودسوزی شده و جریان حادثه پس از انعکاس در سایت های خبری مجاهدین جدا شده از فرقه ی رجوی و پس از تأخیر تأمل برانگیز،مورد تأیید سران فرقه قرار گرفته است.
نامه ابراهیم خدابنده به آقای ابوالحسن فولادوند
مقاله تان را که در سایت اینترنتی”ایران افشاگر” تحت عنوان”مبارک باد دژخیم…!!” درج شده بود مطالعه کردم. در این مقاله در خصوص ازدواج آقای کامبیز باقرزاده اشاره فرموده بودید که:” هرچه فکر کردم که چه ربطی بین شاه داماد! انبیاء! و فرقه! وجود دارد، راستش سر در نیاوردم…” در خصوص سؤال مطروحه البته خودتان در ادامه مقاله تلاش کرده بودید تا پاسخی بیابید ولی از آنجا که احساس کردم اگر جسارت نباشد قدری به بیراهه رفته اید وظیفه خود دیدم که در این رابطه آنچه را که به نظرم میرسد به اطلاعتان برسانم
تعرض سازمان یافته به پناهندگان مستقر در تیپف
دو تن دیگر از نمایندگان پناهندگان توسط نیروهاى آمریکایی دستگیر شدند دولت هاى سوئد، فرانسه و ایرلند از پذیرش پناهندگان تیپف امتناع میکنند براساس خبرهاى دریافتی توسط دبیرخانه فدراسیون سراسرى پناهندگان ایرانی تعدادى از دولتهای اروپایى از پذیرش سهمیه هاى اعطایی توسط کمیساریای پناهندگان سازمان ملل امتناع کرده و حاضر به انتقال تعدادى از پناهندگان مستر در تپف عراق نشده اند. دولتهاى سوئد، فرانسه و ایرلند با دلایل مشابهى با اشاره به اینکه اتحادیه اروپا سازمان مجاهدین خلق را جزو سازمانهای تروریست شناخته از پذیرش اعضای سابق این سازمان در تیپف عراق سرباز میزنند.

