ترس و وحشت فزاینده رهبران مجاهدین از جداشدگان در آلبانی ناشی از چیست؟

خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) از قول یک منبع آگاه امنیتی خبر داد که یک عضو سابق سازمان مجاهدین خلق (فرقه تروریستی رجوی) که در تاریخ ۱۵ فروردین سال جاری از مبدأ آلبانی قصد ورود به کشور را داشته دستگیر شده و در بازداشت به سر می برد.

با استناد به نامه اعتراضی آقای ابراهیم خدابنده مدیر عامل انجمن نجات کشور به نخست وزیر آلبانی، فرد مذبور آقای احسان بیدی نام دارد که از اعضای سابق فرقه تروریستی رجوی است و حدود یک دهه است که از این سازمان جدا شده و در کشور آلبانی پناهنده می باشد. او به عنوان یک پناهجو نزد کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان در کشور شما ثبت گردیده و دارای حق و حقوق پناهندگی شناخته شده از جانب ملل متحد است. او همچنین دارای مدرک شناسایی آلبانی بود.

آقای احسای بیدی در دو نوبت هر بار به مدت یک سال در کمپ کارچ بازداشت بود و اخیرا هم مدت ۶ ماه بود که همراه با پنج عضو سابق مجاهدین خلق در این کمپ در بدترین شرایط در بازداشت بسر می برد.

اما آنچه که مایه تعجب است و هر انسان آزاده ای را به تفکر وا می دارد این است که چرا رجوی علیرغم اینکه ادعای اپوزیسیون بودن دارد این همه از حضور افراد جدا شده در آلبانی ترس و وحشت داشته و با هر ترفندی شده تلاش می کند آنان را از کشور آلبانی دور کند.

تشکیل خانواده و پشت پا زدن به ساختارهای فرقه ای برده ساز، انقلاب ایدئولوژیک خود ساخته رجوی و هزاران قید و بند ضد انسانی دیگر، آن دلیل محکم و البته ترس آوری است که وحشت را در اندرون دخمه رجوی فرو برده و آنان را به چنین عکس العمل های هیستریک وا داشته است.

باید گفت اعضای جدا شده از فرقه رجوی در آلبانی شعار زندگی را سر داده و آن را با تمام توان خویش فریاد زده و محقق کرده اند.

از روزی که رجوی اعضای اسیر در فرقه را از کشور عراق به آلبانی انتقال داد علیرغم تمامی بگیر و به بندها،ساخت اردوگاه ،ایجاد محدودیت های ضد انسانی و قطع ارتباط آنان با دنیای بیرون،بویژه خانواده هایشان، هرگز نتوانست شعله های امید به زندگی را در دل آنان که سالها در حصارهای ذهنی و عینی رجوی بسر برده اند از بین ببرد.

بنابراین تشکیل خانواده و تحقق حیاتی دوباره در شکل واقعی و ذاتی آن علیرغم تمامی سختی های راه،  تنها دلیلی است جداشدگان را در چشم رجوی به مشکل جدی تبدیل کرده است. چرا که آنان بر خلاف جریان رجوی ساخته حرکت کرده و هرگز امیدشان به زندگی را از دست نداده اند.

علیرغم نفوذ فرقه رجوی در بخش هایی از دولت و پلیس آلبانی بواسطه هزینه پول های کثیف،و ایجاد مزاحمت های جدی بر علیه جداشدگان ، آنان توانستند نه تنها زندگی را فریاد بزنند بلکه با تشکیل انجمن آسیلا نیز حضور قوی و یکپارچه خود را در برابر  رجوی نشان دهند.

بدیهی است این تنها جایی است که رهبران مجاهدین تاب تحمل آن را نداشته و با تمام هوش ضد انقلابی و ضد انسانی شان در صدد توطئه چینی در بیرون از حصارهای فرقه بر علیه جداشدگان و انجمن آسیلا با هدف دور کردن آنان از کشور آلبانی باشند.

در درون فرقه نیز با هزاران ترفند مانع از رسیدن اخبار فعالیت های جداشدگان و موفقیت های آنان در زندگی شخصی شان به گوش اعضای گرفتار باقیمانده در درون فرقه می شوند.

البته نسل جدید و فرزندان بدنیا آمده از ازدواج جداشدگان در کشور آلبانی نیر خاری در چشمان رهبران فاسد و نادان مجاهدین است. مطمئنا این نسل انتقام جنایاتی که رجوی در حق پدران آنان مرتکب شده را نیز خواهد گرفت.

بنابراین جنگ اعضای گرفتار در فرقه رجوی با رهبران نادان و کذاب مجاهدین،جنگ بین ادامه بردگی و شروع زندگی دوباره است.جنگی که در آن زندگی پیروز خواهد شد. و مسلماً نسیم این زندگی مدتهاست از حصارهای بلند فرقه رجوی در اردوگاه این فرقه به درون آن نفوذ کرده است. و باید به زودی منتظر فروپاشی این اردوگاه همانند اردوگاه این فرقه در خاک عراق باشیم.

نویسنده : سعید پارسا

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا