جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
تلاش خانواده ها پشت درب کمپ لیبرتی برای ملاقات ممنوع الملاقاتیها 13 بهمن 1394

تلاش خانواده ها پشت درب کمپ لیبرتی برای ملاقات ممنوع الملاقاتیها

ما اعضای قدیمی جدا شده و منتقد بخوبی میدانیم مریم و مسعود رجوی باز منتظر کشتار جمعی دیگری هستند تا همه نفرات در کمپ لیبرتی زیر موشک و بمباران کشته شوند این نفرات بدرد رجوی نمیخورند تاریخ مصرفشان تمام شده است این نفرات رازهای بسیاری از جنایتهای رجوی در سینه دارند از نظر رجوی جایز نیست آنها بیشتر از این عمر کنند یادم هست روزی در میتنیگ عمومی مسعود گفت عمر زیادی ما نفرات مجاهدین ناشی از تقصیر و خطاست

آیا سئوالات آقای ایرج مصداقی به اسم گزارش ۹۳ را باید به فراموشی بسپاریم – قسمت دوم 30 دی 1394

آیا سئوالات آقای ایرج مصداقی به اسم گزارش ۹۳ را باید به فراموشی بسپاریم – قسمت دوم

نتیجه اینهمه جنایات انزوای بیشتر بوده است روند اختناق در این تشکیلات و سیاست منقبض باعث شده تمامی نیروهای مترقی و روشنفکر از گرد مجاهدین متفرق شوندمتاسفانه تا به امروز مجاهدین حاضر نشدند در یک بحث رودررو در مقابل مخاطبان مستنداتشان را در اختیار عموم قرار دهند و افکار عموم را قانع کنند, که این شکنجه ها و اعدامها از چه بابت لازم بوده است. و اگر واقعا اشرف مدینه فاضله مجاهدین و بهشت برین است چرا دربهای آن بروی عموم بسته است و نیروها برای خروج از آن مجبور به فرار هستند و خانواده ها ممنوع الملاقات

نامه سرگشاده به ریاست محترم کمیساریای عالی پناهندگی 22 دی 1394

نامه سرگشاده به ریاست محترم کمیساریای عالی پناهندگی

عالی جناب شما به یقین مطلع هستید که ما اعضای این فرقه در عراق ممنوع الملاقات بودیم در مدت ۱۵ سالی که در تشکیلات این فرقه مافیائی در عراق بودم هیچوقت اجازه تماس و ملاقات خانوادگی نداشتم از دنیای مدرن بیرون قطع بودم هر روز در نشستهای شستشوی مغزی که با نام عملیات جاری و غسل هفتگی توسط سران فرقه بما تحمیل میشد تشویق به خشونت گرائی میشدیم حق تشکیل خانواده را نداشتیم حتی کسانیکه متاهل بودند تحت فشار این فرقه یکدیگر را طلاق دادند و بچه هایشان را برای یتیمی به کشورهای خارج فرستادن

آیا سئوالات آقای ایرج مصداقی به اسم گزارش ۹۳ را باید به فراموشی بسپاریم؟ 14 دی 1394

آیا سئوالات آقای ایرج مصداقی به اسم گزارش ۹۳ را باید به فراموشی بسپاریم؟

استراتژی آویزان اپورتونیستی , مزدوری و اپوزسیون و آلترناتیو نمائی بحران عظیم سازمانی و تشکیلاتی را برای فرقه رجوی رقم زده است انزوای سازمان در میان مردم ایران چه در داخل و چه در خارج نشان از اضمحلال این فرقه در آینده نزدیک است. دبدبه و کبکبه این فرقه که با گروگان گرفتن تعدادی از افراد مسخ و شستشوئی مغزی شده در عراق از زمان صدام حسین قدرت شروع شده است دیری نخواهد کشید با انتقال تدریجی این نفرات به آلبانی دوران افول خود را به سرانجام برساند.

جمع بندی از مجاهدین در سال ۲۰۱۵ میلادی 12 دی 1394

جمع بندی از مجاهدین در سال ۲۰۱۵ میلادی

در این میان فرقه مسعود رجوی هم فارغ از رویداد و حوادث نبوده است بیست ودوم اکتبر دوهزار و پانزده حمله راکتی به اردوگاه لیبرتی و کشته شدن ۲۳ نفر از نفرات و رویکرد مسعود رجوی در مقابل نگرانیهای خانواده ها. از اول سال ۲۰۱۵ خانواده های بسیاری بودند که هر روز برای دیدن فرزندانشان به درب کمپ لیبرتی می رفتند

فرشته هدایتی: سکوت نکنیم 22 آذر 1394

فرشته هدایتی: سکوت نکنیم

تا امروز سکوت کرده بودم چرا که باور داشتم که باید زمان شکستن سکوت فرا برسد حالا فکر میکنم زمان آن فرا رسیده است: به خاطر تمام بیگناهانی که هنوز در لیبرتی هستند.وهنوز نمیدانند که دنیای بیرون از این تشکیلات جهنمی، از اساس متفاوت از هر آن چیزی است که آنها میپندارند.

خانواده سیاه و سفید و خانواده از ما بهتران 10 آذر 1394

خانواده سیاه و سفید و خانواده از ما بهتران

خانواده ای که تصمیم گرفته با جگر گوشه و عزیزش در کمپ لیبرتی ملاقات کند این خانواده از نظر فرقه رجوی اولین مرز سرخ ممنوع الملاقا تیها یعنی ملاقات ممنوع را عبور کرده است دومین مرز سرخی که این خانواده از آن عبور کرده این است که در روز روشن جلوی درب کمپ لیبرتی آمده است و درخواست ملاقات می کند و به اینکار به رژیم میگوید که من کاری به کار سیاست ندارم و نمیخواهم بخاطر فرقه رجوی قربانی شده زندانی یا کشته شوم در واقع خانواده ها با این حرکت علنی و جمعی تنها مواضع عاطفی و خانوادگی را برجسته میکنند.

منتهی الیه ذلت رجوی در مقابل فلسفه عاشورا و هیهات منا الذله 04 آبان 1394

منتهی الیه ذلت رجوی در مقابل فلسفه عاشورا و هیهات منا الذله

از آن روزها دوازده سال گذشته است و هنوزمسعود رجوی از غیبت کبری برنگشته است اما فرقه رجوی برای التیام درد دلهای سوخته از این خیانت بزرگ از زبان حامیان آمریکائی خود سرهنگ وسلی مارتین به دروغ مدعی میشود که مسعود در بمباران هوائی زخمی شده بوده و به این خاطر به فرانسه رفته است اما این شاگرد کودن دجال (رجوی) جواب نمیدهد اگر مسعود در فرانسه بود چرا دروقایع هیفده ژوئن ۲۰۰۳ پاریس , در دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ تن از همراهان او خبری از مسعود رجوی نیست.

زندگینامه و خاطرات من با مجاهدین ولی نه در اشرف و عراق! – قسمت ششم 29 مهر 1394

زندگینامه و خاطرات من با مجاهدین ولی نه در اشرف و عراق! – قسمت ششم

یکی از همانها گفت که همینکه عکس خواهر مریم را می بری و جایی می چسبانی این یعنی اینکه از جانت گذشتی و مگر آسان است اگر دستگیر بشوی و ما قدر این کارهایی که تو می کنی را می دانیم. به هر حال من گفتم حالا یک سوال دارم و دوست دارم بدونم که زهرا کدام یک از شماها هستید؟ من اول و قبل از هر چیزی دوست دارم زهرا را ببینم، همه با هم خندیدند و گفتند که زهرا اینجا نیست و اون خارج هست و از همانجا هم با تو تماس می گیره. خیلی ناراحت شدم چون دوست داشتم چهره آن کسی که سالیان با من در تماس هست را ببینم بعد هم گفتم از همه حرفهایی که بین من و اون هست شما خبر دارید؟ گفتند تا حدودی، گفتم زهرا به من گفته بود که یکسری نفرات را بفرستم ترکیه و نفرات زهرا در ترکیه این نفراتی که من می فرستم به ترکیه را می برند خارج که هم هوادار مجاهدین باشند و هم به لحاظ حقوق بشری به آنها کمک می کنند، به لحاظ تحصیل و اقامت و بعد هم هوادار مجاهدین هستند.

جوابی به یاوه های دبیر خانه شورای ملی مقاومت فرقه رجوی به مناسبت روز جهانی لغو مجازات اعدام 18 مهر 1394

جوابی به یاوه های دبیر خانه شورای ملی مقاومت فرقه رجوی به مناسبت روز جهانی لغو مجازات اعدام

یازده اکتبر فرا رسید و آه وفغان فرقه رجوی از تداوم اعدام در آستانه روز جهانی علیه اعدام گوش فلک را پاره کرد…در یازده آبان هزارو سیصدو نودو سه مسعود رجوی در پیام صوتی که همراه با تصویر بود (عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش) فرمان قتل جدا شدگان و منتقدان و ناراضیان (فرقه رجوی) را صادر کرد او بخاطر اینکه سایه ترس و رعب را حاکم کند با ندای بلند گفت ثار ثار ثار و از تمامی فدائیان خود در اروپا خواست تا هر کجا و به هر شکلی که توانستند منتقدین و اعضای جدا شده را مجازات و اعدام کنند…

زندگینامه و خاطرات من با مجاهدین ولی نه در اشرف و عراق! – قسمت پنجم 08 مهر 1394

زندگینامه و خاطرات من با مجاهدین ولی نه در اشرف و عراق! – قسمت پنجم

از این تعریفهایی که کرد من یک حالتی شدم (تازه می فهمم که چرا زنهای مجاهدین توهم دارند، چون با این تعریفهایی که از من کرد من هم همان حالتهای زنهای خودشان را به خودم گرفتم و احساس کردم چه آدم مهمی هستم)، قسم خورد و گفت که کار داشته و نبوده وگرنه باید خودش شخصا می آمده دم درب اشرف به استقبال من و برام جشن می گرفتند، برای این همه زحمت و سختی که در ایران متحمل شدم، گفت که این برگی است از تاریخ که باید به کتاب مجاهدین اضافه شود، نیروهای داخل ایران مثل من سنگ تمام می گذارند و همه اونها یعنی مجاهدین خاک پای این نیروهای داخل هستند که اینگونه در میان آتش و در دل گرگ به نحو احسن کار پیش می برند

زندگینامه و خاطرات من با مجاهدین ولی نه در اشرف و عراق! – قسمت چهارم 29 شهریور 1394

زندگینامه و خاطرات من با مجاهدین ولی نه در اشرف و عراق! – قسمت چهارم

من از این خانمها پرسیدم اینجا بچه نیست، گفتند حالا به موقعش مفصل بهم توضیح خواهند داد و من را نزد خواهرا خواهند برد، من سعی کردم تحمل کنم و بگذارم بعدا همه سوالاتم را بپرسم، غذا خوردیم و بعد به من گفتند که شب را همانجا استراحت کنم و فرداش اشرف را به من نشان خواهند داد و بعد هم من را برای شام می برند پیش خواهرها. این خانمها هم همراه من بودند و داخل اتاق آمدند پیشم و شروع کردند به صحبت کردن و گفتند که اگر خسته نیستم می توانیم با هم صحبت کنیم که من گفتم خسته نیستم و سوال زیاد دارم. یکی از آنها بهم گفت که پس اونها اول صحبت می کنند و اگر من سوالی داشتم بعدش بپرسم.

blank
blank
blank