مجاهدین و عاقبت جاسوسی هسته ای
مجاهدین در این میدان آتش بیار معرکه بودند و بزعم خویش تحلیل کرده بودند که امریکا ایران را بمباران میکند و به شیوه افغانستان و عراق آنها هم در راه” اهداف دمکراتیک خویش به انقلاب مردمی” از نوع امریکایی میرسند!!! پرده دری ومزدوری مجاهدین آنقدرتابلو بود که صدای همه گروه های به اصطلاح اپوزسیون در آمد که ما هر گونه حمله نظامی امریکا و اسرائیل علیه ایران را محکوم میکنیم و سرنوشت دولت و نظام ایران را مردم ایران مشخص میکنند و باز بنازم به آنها که رگه های ایرانی و وطن پرستی و مردم دوستیشان در چنین مواقعی تکانی میخورد.
نخندید! لطفاً به حال مریم رجوی و مجاهدین گریه کنید!
بر همگان واضح است که چگونه با نام مبارزه با داعش با چه”اشتباه دقیق و صحیحی” هواپیماهای ائتلاف تسلیحات و کمک ها را روی سر داعش فرو می ریزند و چگونه”دقیقا اشتباهی” بمب ها توسط هواپیماهای امریکایی بر سر اکراد و شیعیان عراق فرو می ریزند! حال امریکا مجاهدین را کجای دلش بگذارد و در این دنیای بلبشو مجاهدین! شما چه محلی از اعراب دارید؟! راستی خودتان هم از این درخواست خنده تان نمی گیرد؟ و حتماً خودتان هم آنرا جدی نمی گیرید.
شارلی ابدو و رئیس جمهور مریم
تشت رسوایی وی برافتاده و در داخل همان کشور یعنی فرانسه حادثه ای تروریستی اتفاق افتاده و اینجا بود که می بایست این خانم ضد تروریسم خود را عیان کند و نشان بدهد چقدر به گفتار خود پایبند می باشد، حداقل انتظار این بود که در راهپیمایی شهر پاریس شرکت نموده و خودی نشان بدهد و یا دسته گلی برداشته و مکان یاد شده بنهد.
فروپاشی تشکیلات و کابوس خانواده ها
تشکیلات از آغاز انتقال عده ای از اسرا به آلبانی تلاش کرد تا بزعم خودش با انتقال غیر قانونی افرادی چون حسن نایب آقا، عبدالوهاب فرجی، فرزانه میدانشاهی، جواد خراسان و… بند های پاره شده تشکیلات را مهار نماید اما مگر میشود پرندگان را و انسانهای آزاد و رها را برای سالیان متمادی بی هیچ انگیزه و دلیلی در بند اسارت نگه داشت؟!!! و خوشبختانه خود افراد اعزامی سازمان که برای به بند کشیدن نیرو ها اعزام شده بودند مسئله دار شدند و تغییر سازماندهی و تعویض سران سر سپرده نیز کارساز نبود طوری که با مینا رضایی و فائزه محبت کار که 180 درجه با نامش منافات دارد هیچ مشکلی از سازمان حل نشد
قصه ی تلخ نورمراد نهالکار
نورمراد کله جویی لر زبان اهل اندیمشک از کارکنان و سنگرسازان بی سنگر جهاد سازندگی بوده و در آغاز جنگ هشت ساله عراق- ایران با شرکت در جبهه های جنگ بعنوان راننده بلدوزر به ایجاد موانع و خاکریز برای نیروهای رزمنده ایرانی پرداخته و در حین کار در تاریخ 1/7/59 به اسارت نیروهای بعثی درآمد و بمدت 9 سال در اردوگاههای اسرای جنگی رنج و مشقت اسارت را به امید بازگشت به وطن تحمل نمود، نامبرده از آنجائی که سواد خواندن و نوشتن نداشت در هنگام ورود صلیب سرخ نامه هایش را خودم می نوشتم، به همین دلیل همواره از امید و آرزوها و دلبستگی به میهن و خانواده بخصوص دخترانش از نزدیک با اطلاع بودم و چه زیبا با آن لهجه شیرین لری برای دخترانش می گفت و من می نوشتم و باور کنید گاهی اوقات تحت تاثیر احساسات پاکش فشار اسارت بر من دوچندان می شد.
پیام تسلیت انجمن نجات لرستان به مناسبت در گذشت آقای صمد نظری
گفتن و نوشتن از کسی که تا چند روز پیش با وی صحبت نموده و زندگی را تفسیر مینمود بسیار سخت و جانکاه میباشد ؛ نوشتن از کسی که زلال بود و مانند دریا با سخاوت و پاک ؛ کسی که در هر دیدار به راحتی میتوانستی مهر و محبت را درچهره اش ببینی و امید را در کنارش لمس نمایی. صمد جاری بود بمانند رودی در تلاطم بود و در خروش ؛ صمد آرام بود و متبسم ؛ غیر ممکن بود وی را ببینی و لبخندی بر لب وی نباشد و این گونه بود که در برابر هر بی ملایمتی ؛ سختی و طوفان روزگار براحتی میشد با وی به ساحل امید و رهایی رسید.
دوست عزیزم، چرا اینقدر زود؟
چرا اینقدر زود، چه با شتاب مثل سایر کارها و فعالیت هایت؟؟؟ و چه بی صبرانه ما را ترک کردی و این دیار را وداع گفتی؟؟؟؟ راستی صمد جان: مهربانی و گشاده رویی، چهره متبسم و شوخ طبعی، و حرارت و تلاش هایت را در کجای این دل غمزده ام پنهان کنم.؟؟؟؟
پیش لرزه های انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین
من که با شنیدن این تذکر برق از سرم پریده بود بدون کنترل گفتم پس بفرمایید من اشتباه آمده ام، شما که اینهمه علیه رژیم تبلیغات منفی میکنید که زن ستیز است و مرتجع و اتوبوس زنانه و مردانه دارد و حجاب اجباری و… خودتان که از او بدتر هستید شما در فیلم های تبلیغاتی خودتان زن و مرد را باهم در کلاس های آموزش و صحنه رزم و محلهای عمومی نشان میدهید چطور پای بدون جوراب من آنهم در محوطه مردان که کاملا فضا و محیط مردانه بوده
مجاهدین و مریم و دلسوزان ریحانه جباری
اگر نظرتان این است که ریحانه را بخاطر دفاع مشروع از ناموسش باید بخشوده شود چرا زنان شورای رهبری که مورد تجاوز مسعود قرار گرفتند هیچکدام به دفاع مشروع برنخواستند و چند نفر معدودی که موفق بفرار شدند و امروزه فقط بعنوان دفاع فقط به افشای چهره رجوی در اروپا پرداخته اند و نه به قتل رجوی، حکم غیابی قتل و ترور آنها توسط شما و سران جنایتکار سازمان صادر گردیده؟
سردرگمی مجاهدین در گرداب حوادث منطقه
شهر اربیل در آستانه تهاجم داعش قرار گرفت و با به خطر افتادن منافع امریکا و اسرائیل در منطقه کردی، امریکا با منت گذاری برسر مسیحیان و اکراد به اعلام دفاع از آنان پرداخت و بلافاصله داعش یک نفر از افراد امریکایی را سر برید و تخاصم بین امریکا و داعش شروع شد اگرچه هنوز معلوم نیست این جنگ زرگری است یا واقعی!!! اما مجددا برگردیم به وضعیت و موضعگیری مجاهدین. حال که دیدند امریکا و کردها و تاحدود زیادی افکار عمومی و دول اروپایی را در مقابل داعش دارند آنها نیز بلافاصله تغییر موضع دادند و در تلویزیون کذایی خویش با اعلام انزجار از داعش آنان را تروریست های وحشی خطاب نموند.
مرده دزدی دیده بودیم اما قبر دزدیدی ندیده بودیم!
سیمای واقعاً نفاق سازمان در فیلمی، قبری منتسب به عزت ابراهیم نژاد نشان می دهد که در روی آن چند شاخه گل و در پایین آن کاغذی گذاشته شده است که مطلب آن اصلا خوانا و معلوم نبود و فیلمبرداری آن به گونه ایست که نمی توان مطالب حک شده بر روی سنگ را بخوبی خواند و لذا مخاطب فرصت خواندن پیدا نمی کند و جالبترین قسمت این قبر دزدی آن است که قبر مربوط به فردی با نام ابراهیمی می باشد نه عزت ابراهیم نژاد
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
حال ماجرا این است که اخیرا در فضای مجازی فردی موسوم به مجتبی فتحی، با بغض و کین تصویری از پرچم امریکا را که سربازان ایرانی در حال آتش زدن و شلیک به آن هستند درج نموده و در محکومیت این حرکت سربازان ایرانی را مزدور خطاب نموده است که چرا پرچم ارباب رجوی را آتش میزنند.!!