جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت چهارم 17 مهر 1390

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت چهارم

عمده بچه هایی که موفق به فرار شدند ازهمین خانواده ها انگیزه گرفتند وخود را پس از فرار از زندان رجوی به نیروهای عراقی معرفی کرده و نزد خانواده ها میرفتند از جمله خودم متعاقب فرارم از زندان رجوی داوطلبانه چندهفته ای را نزد خانواده ها بودم وبا آنها همدردی میکردم. در اسفند ماه گذشته خودم صدای خانواده بهروز ثابت را ازطریق بلندگو شنیدم که خواستار ملاقات با وی شده بودند.

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت سوم 12 مهر 1390

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت سوم

در جلسه بازگشت آقا داریوش به کانون گرم و پر مهرخانواده از جمله خانواده های حاضرخانواده اسیر اشرفی عظیم راد محمدعلیزاده بوده است که خواهر و مادرشان ازمرتبطین فعال با انجمن نجات هستند که برای رهایی عزیزشان ازهیچ فعالیتی دریغ نمی کنند.خواهرعظیم خانم حمیده راد محمدعلیزاده ضمن کسب خبرازآخرین وضعیت برادرش ازآقای بال افکنده درخصوص درگیریهای 19 فروردین فی مابین نیروهای عراقی واعضای فرقه رجوی پرسیدند که آقای بال افکنده توضیحات روشنگری ارائه دادند

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت دوم 05 مهر 1390

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده – قسمت دوم

آقا داریوش بسیار زیاد مورد مهر و محبت و استقبال خانواده اش قرار گرفت طوریکه ایشان از اینهمه عواطف خانوادگی که به پایش ریخته شده بود بشدت در حیرت ماند و گفت واقعا شرمنده هستم و ماندم که چه بگویم چرا که فرقه رجوی درمناسبات مرگبارخود مدام دروغ تحویل ما میداد ازجمله درارتباط با خانواده خصوصا پدر و مادرمان اخبار کذب و دروغ می بافت

این دیوار بالا بلند، قد و قواره برادر مسعود نیست 31 شهریور 1390

این دیوار بالا بلند، قد و قواره برادر مسعود نیست

شخص رجوی درموضع مسئول جلسات مغزشویی ضمن مظلوم نمایی احمقانه ودجالگری مدرن! با بیان اینکه آب ندارم. خانه ندارم ‍. خاک ندارم. قدرت ندارم. سلاح وتجهیزات آنچنانی ندارم وچی وچی های دیگررا ندارم با نشان دادن عکس شخصی که با تقلای زیاد و با جون کندن بی ثمراصرار بر بالا رفتن ازدیواری را داشت که مدام با دو دستانش لبه دیواررا میگرفت وبا دوپایش تلاش میکرد که خودرا بالای دیواربکشاند ولیکن هربار به طرز ناگوار و دلخراشی نقش برزمین میشد

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده 29 شهریور 1390

بازگشت داریوش (غفار) بال افکنده به وطن و کانون خانواده

چهره خانواده ونزدیکان آقا داریوش تک به تک چه تماشایی بود خصوصا وقتی که مادرچشم انتظار و رنجدیده ازظلم و جور رجوی بغض کرده و با چشمانی اشکبار با شدت تمام عزیزرها شده ازچنگال رجوی را بغل گرفت و بوسید و بسیار دردمند گفت خدا رجوی را لعنت کند که ده سال تمام از درآغوش گرفتن و بوسیدن فرزند دلبندم محروم شده بودم وشکرخدا که قبل ازمرگم به آرزوی دیرینه ام رسیدم

خسته نباشید و دست مریزاد خانواده های گیلانی به آقای محمد رزاقی 22 شهریور 1390

خسته نباشید و دست مریزاد خانواده های گیلانی به آقای محمد رزاقی

یکی از حاضرین در جلسه در حالیکه دخترش سالیان است که در اسارت رجوی بسر میبرد ضمن اعلام همدردی با آقای محمد رزاقی اظهار داشت: این سازمان لعنتی که ادعا دارد اعضایش آزاد هستند که ازسازمان بروند و یا بمانند پس چطوراست که نفر جداشده ازآن جهنم حتی در اروپا امنیت ندارد که زندگی عادی داشته باشد و آنجا نیز از طرف مواجب بگیران فرقه رجوی تهدید به مرگ میشوند!؟

رویای دیرینه خانم اخیانی فعلیت یافت 21 شهریور 1390

رویای دیرینه خانم اخیانی فعلیت یافت

درمقطع انقلاب! ایدئولوژیکی درونی فرقه که فهیمه اروانی در سرسپردگی و شیرجه در حوض رقص رهایی گوی سبقت را از دیگرخواهران ازجمله زهره خانم ربود و در مسند مسول اولی نشست تا خصوصا دوره ای که صدیقه حسینی زن بیسواد و ناکار آمد و درعوض مهاجم وفحاش ومطیع اوامررهبرعقیدتی! برای پست مسول اولی ازجانب رجوی انتصاب شد که زهره خانم افزون تر و افسارگسیخته تر از قبل در دستگاه فرقه رجوی درسرکوب نیروهای تحت مسولیت خود خواست که به رجوی اثبات کند که لایق تر از صدیقه بوده و درحق اوکوتاهی شده است

نگرانی عمیق خانواده های چشم انتظار گیلانی از آینده عزیزان خود در فرقه رجوی 16 شهریور 1390

نگرانی عمیق خانواده های چشم انتظار گیلانی از آینده عزیزان خود در فرقه رجوی

شماری ازخانواده های چشم انتظار و رنجدیده از ظلم و جور رجوی با اجتماع در دفترانجمن نجات گیلان حول آخرین وضعیت کمپ اشرف و آینده عزیزان نگون بخت و اغفال شده خود به تبادل نظر پرداختند و نگرانی خود را از روند غم انگیزمواضع نابخردانه سران سازمان نسبت به هشداردولت مردمی عراق مبنی بر خاتمه حضور فرقه تروریستی رجوی درعراق و بستن کمپ اشرف اعلام داشتند.

محسن انصاری هم به قربانیان فرقه رجوی پیوست 03 شهریور 1390

محسن انصاری هم به قربانیان فرقه رجوی پیوست

هرچند محسن رفت وبنظرم راحت شد وبه آرامش رسید ولیکن نگران سایربیماران وخیم درپادگان اشرف هستم که دوبل شکنجه روحی و روانی و جسمانی متحمل میشوند ودرهمین فرصت ازدولت عراق ومسولین عراقی حفاظت اشرف مجدانه می خواهم که بخاطرزدن تودهنی به سران سازمان کما فی السابق به این طیف ازاسرای دربند پادگان اشرف توجه ویژه داشته باشند و بطور اورژانس واضطراری تحت پوشش اطبای بیمارستان بغداد قراربدهند تا سیه روی شود هرکه دراوغش باشد.

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده یونس حقیقی 30 مرداد 1390

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده یونس حقیقی

با نهایت تالم و تاثرمطلع شدیم که خانم فاطمه رهنما مادر چشم انتظار امیریونس حقیقی (گروگان فرقه رجوی) از اعضای مرتبط با انجمن نجات گیلان دارفانی را وداع گفت. به نمایندگی از انجمن نجات و خانواده های مرتبط با این انجمن، درگذشت اندوهبار و مصیبت وارده را به خانواده داغدار یونس حقیقی تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه رحمت واسعه و برای تمامی اعضای آن خانواده محترم صبر و شکیبایی مسئلت داریم.

خواسته ی خانواده ها در تجمع اعتراضی شان در مقابل سفارت انگلیس 26 مرداد 1390

خواسته ی خانواده ها در تجمع اعتراضی شان در مقابل سفارت انگلیس

عجب تقارنی که دقیقا سه سال بعد آن ماوقع در ایام مردادماه امسال صدای درگلومانده خانواده های رنجدیده اعضای غافل و دربند اشرفی درصدای شهروندان انگلیسی علیه دولتمردان سرکوبگرانگلیس به آسمان رفت وکوس رسوایی تروریستها وحامیان آنان را موجب شد.باشد تا درچشم اندازی نه چندان دوربه همت همین خانواده های غیورشاهد نیست ونابودی تروریستها وحامیان بدنام آنان توام با رهایی و بازگشت اعضای ناراضی دربند پادگان اشرف به دنیای آزاد وکانون گرم وپرمهرخانواده باشیم.

کمین گاه مرصاد 06 مرداد 1390

کمین گاه مرصاد

سرم را بالا گرفتم وبا دیدن تنگه چهارزبراحساس کردم استرس عجیبی دارم وقلبم فشرده شده است. به نسبت 23 سال پیش (واقعه تلخ عملیات درمردادماه 1367) تنگه حال وهوای دیگری داشت وکلی فرق کرده بود. به پاس رشادتهای سربازان ودیگرحافظان غیور و فرزندان رشید مردم ایران که درمقابله با دشمن ازخون وجان خود مایه گذاشته بودند، یادمان زیبایی بنا شده بود که حقا برای مردمان آن دیار زیارتگاه می نمود.

blank
blank
blank