گوشه هایی از روشهای کثیف فرقه رجوی برای جمع آوری نیرو
مجاهدین در قبال ترس افراد بی جواب از دستگیری در مرز و خراب شدن پرونده دروغ دیگری مطرح میکنند، به این ترتیب که میگویند ما شماره اتوبوس ها را به پلیس داده ایم و کد و علامت خاصی با پلیس داریم که روی شیشه نصب میکنیم و ما را اصلا در مرز متوقف نمیکنند.آنها چون میدانند امکان توقف همه اتوبوسها در مرز کشورها خیلی کم است این دروغ را مطرح میکنند تا هم خیال پناهندگان را راحت کرده باشند و هم دست به بزرگنمایی سازمان زده باشند.
پیام بهزاد علیشاهی به همرزمان سابق و اسرای امروز اشرف
من نمیدانم سازمان چرا اصرار داره که شما را در اشرف نگه دارد؟ جز اینه که شما تنها سرمایه اش برای مطرح شدن هستید؟ و جز اینه که اگه شما بیرون بیائید خیلی از اسرار سر به مهر سازمان و گندکاری های داخل اشرف باز میشه که مسئولین و رهبری اصلا دوست ندارند؟ مگه اشرف قرار نبود پایگاه مرزی باشه و محل ارتش آزادیبخش؟ مگه امکان داره این ارتش دوباره مسلح بشه؟
این کج روِ کج نهادِ کج دل؛ درقلبِ کجی نموده منزل
مجاهدین قرار است درماه آینده دو سرفصل ننگین را گرامی بدارند؛ یعنی همان دو مقطع که از قضا میباید نسبت به آن پاسخگو باشند. اول سی خرداد که مجاهدین در این سرفصل در سال 1360 مبارزات سیاسی اجتماعی مردم را به خشونت کشانده و سه سال سابقه تحول اجتماعی در ایران را نابود کردند ؛ ودوم هفده ژوئن2003 (بهار 1382) که مریم رجوی توسط پلیس فرانسه دستگیر شد
چرا سازمان مجاهدین نمیتواند؟
چرا مسعود رجوی یا سازمان مجاهدین خلق نمی توانند چنین اطلاعیه ای را صادر کنند؟ ای کاش این سازمان تبدیل به فرقه و باند مافیایی نشده بود و امروزه میتوانستیم این اطلاعیه را از زبان و قلم رهبرش بشنوییم و ببینیم. اطلاعیه ای که هیچوقت سازمان صادر نخواهد کرد: مدتی است که تعدادی از خانواده ها ی اعضای سازمان در جلوی درب قرارگاه اشرف جمع شده و خواهان ملاقات و دیدار با بستگان و فرزندانشان در اشرف هستند،آنها میگویند که
رهایی علمدار شایگان؛ رهایی از تمام قید و بندهای فرقه رجوی
علمدار مستقیم و بی واسطه به آغوش خانواده ها پرید و این نشان میدهد که سازمان دیگر همه سنگرهایش را از دست داده و تبلیغاتش برای مزدور نمایاندن خانواده ها و ضد ارزش نشان دادن عشق و عاطفه و علاقه دیگر کاملا بی اثر شده و در یک کلام چیزی که انقلاب ایدئولوژیک نامیده میشود دیگر یک مضحکه بیشتر نیست.
فرسودگی، راه را برای فرو ریختن هموار می کند
حضور خانواده ها حتی ملا عمر مجاهدین یعنی مسعود رجوی که گویا قرار است دیده نشود را وادار کرد که با اسیران اشرف نشین به گفتگوی تلفنی بپردازد که شاید از این راه کمی بتواند آنها را به آینده خوشبین کند و ترغیب نماید که چند صباحی دیگر نیز در اسارت بمانند و وعده آینده روشن بدهد
یک پیام ضد مردمی و شرم آور از مریم رجوی
مریم رجوی هنوز اعتراضات در ایران به جایی نرسیده،و هنوز تغاری نشکسته قصد کاسه لیسی و قصد دزدی کرده میگوید که اعتراضات مردمی در ایران از مجاهدین و اشرف نشئات گرفته است، شاید هم میخواهد با این حرف خشونت را در میان افراطیون دامن زده و بجای لیسیدن ماست از تغارشکسته،از آب گل آلود ماهی بگیرد.
مجاهدین و ارتزاق از خون جوانان ایران
مجاهدین برای به خون کشیدن اعتراضات مردم اقدامات گسترده ای را شروع کرده است و یکی از اقداماتی که من درجریانش قرار گرفتم ایجاد یک اتاق عملیات و گشودن خطهای به قول خودشان سرخ است. ریل کار آنها این است که با بکارگیری خطوط تلفن اینترنتی و گرفتن شماره های این سرویس دهنده ها که معمولا شماره هرکشوری را در هرجا میتوان از آنها گرفت یک اتاق عملیات در اور راه اندازی کرده اند…
سازمان مجاهدین تشنه مرگ و خشونت
آزادی رکسانا صابری و سکوت پرمعنای سایتهای خبری سازمان مجاهدین که بیشتر به غمزدگی این سازمان در این باره میماند بخوبی نشان میدهد که تمام سیاست ؛منش و اخلاق این گروه برخشونت و مرگ بنا شده است و هیچ حرف و تحلیلی برای شرایط حاضر جامعه ایران ندارد ؛ اگر رکسانا اعدام شده بود بدون شک سایتهای مجاهدین پر بود از عکس رکسانا و خبر اعدام او وشوق و شور و (شادی) مجاهدین…
پایکوبی مجاهدین برای کشتار زائران ایرانی
سازمان مجاهدین که خلق و خوی تروریست ضد مردمی و ضد ایرانی اش را هنوز کسب کرده اینچنین در مرگ زائران ایرانی پایکوبی میکند ؛ این واقعه زنگ خطری برای دولت عراق است که بیش از پیش مطمئن شود که حضور تشکیلاتی این سازمان در عراق فتنه آفرین و تشنج زاست ؛ انفجار در رستورانی به اسم خانقین در شهر مقدادیه در استان دیاله که صدای آن در اشرف هم شنیده شدو مجروح و شهید شدن بیش از صد زائر ایرانی مچ این فرقه تروریستی را باز کرد
آخرین خبرها از اشرف
نگهبانان درب اصلی اشرف در غرب این قرارگاه که با ورود عراقیها مخالفت میکردند توسط نیروهای ارتش عراق دستبند زده شده و نیروهای عراقی توانستند وارد قرارگاه شده و در قسمتی که توسط سازمان روابط خوانده میشد و برای تماس با عشایر و شیوخ عراقی تاسیس شده بود مستقر شوند. نیروهای عراق هر نوع تردد غیر ضروری به اشرف را قطع کردند منجمله کارگرانی که برای ساخت و سازهای جدید هر روزه به اشرف میایند و فقط به کامیونهای حامل مواد غذایی و سوخت اجازه ورود دادند
اشرفی ها و اوری ها – قسمت دوم
وابستگان سازمان و بخصوص افراد مستقر در اشرف چنان بزرگ نشان داده میشدند که هرکس در مقابل آن کارها احساس خودکم بینی کند و کم کم اشرفی بودن به عنوان یک ارزش نشان داده میشد؛افراد جذب شده که حالا وارد یک مناسبات دوستانه شده بودند ؛ باید نشان میدادند که کارهایی که میکنند در مقابل کارهای اشرفی ها هیچ است و به حساب نمیاید, پس مجبور بودند که یا تن به کار بیشتر بدهند و یا درخواست کنند که به اشرف بروند.