پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
نامه سرگشاده ای که ایکاش میشد خصوصی باشد 11 آبان 1387

نامه سرگشاده ای که ایکاش میشد خصوصی باشد

؛ بیایید یکبار برخلاف سنت سازمان که رهبرانش همیشه در سختی ها اعضا و هواداران را تنها گذاشته و فرار کرده اند ؛ در یک اقدام انقلابی اعلام کنید که میخواهید در کنار رزمندگان اشرف باشید و درخواست کنید که به اشرف بروید تا در سرنوشت آنها و در بقول شما مقاومت آنها شریک باشید ؛ ممکن است دولت فرانسه درخواست شما را نپذیرد که این البته به نفع شما خواهد بودو با طرح این شعار برای خودتان آبرویی دست و پا کرده اید ؛ و اگر هم پذیرفته شد ؛ شما هم میتوانید نشان دهید که به فکر اعضا و کادرهایتان هستید

ماهیت اصلی مجاهدین 06 مهر 1387

ماهیت اصلی مجاهدین

سازمان مجاهدین خلق که روزی ایده ها و شعارهایش در جامعه تازه و بکر به نظر میرسید امروز در عمل به چنان انحطاطی رسیده که خودش نیز از تکرار آن شعارها شرمنده به نظر میرسد امروزه این سازمان به خاطر ماهیت فرقه ای و نیز بخاطر رهبری شیطانی و عملکردهای منحط و قدرت طلبانه اش در عمل و بخوبی ماهیت اصلی خودش رانشان داده است.

جمع مستان فرقه کوب و پریشانی بد مستان فرقه ساز 20 شهریور 1387

جمع مستان فرقه کوب و پریشانی بد مستان فرقه ساز

مسعود و مریم که روزگاری که بر قرارگاههای بسته حکمرانی میکردند و در حال پایه ریزی خشن ترین فرقه جهان بودند اصلا فکر نمیکردند که ممکن است روزی قرارگاهایشان را یکی یکی از دست بدهند، آنها هر روز با اتکا به صدام و اموال ملت عراق قرارگاهی جدید در عراق و اروپا برپا میکردند،اما از آنجا که هیچ ظلمی پایدار نمیماند این لانه های عنکبوتی ترس و دهشت فرقه ای یکی یکی فروریخت.

الغریق یتشبث بکل حشیش 09 شهریور 1387

الغریق یتشبث بکل حشیش

اقدامات سازمان در روزها و هفته های اخیر: تلاش برای انتقال نیرو به اشرف به کثیفترین شیوه، این تلاش برای این منظور بود که با تجمع نیرو در اشرف مانع انحلال اشرف شوند استدلال مسئولان سازمان این بود که هر چه نیروی بیشتری در اشرف باشد تعیین تکلیف آن سخت تر خواهد بود و تعداد زیادتری را میتوانند برای باقی ماندن این دژ مخوف به میدان بیاورند.

نوکرخان یا نوکر بادمجان 24 تیر 1387

نوکرخان یا نوکر بادمجان

این حکایت همانا حکایت نوکری سازمان مجاهدین است برای اربابانش اسرائیل و آمریکا، یکروز تیتر میزند که بله رژیم ایران خطرناک است و موشکی آزمایش کرده که بیا و ببین، با این موشک تمام منطقه و اسرائیل را میشود هدف قرار داد ونابود کردو همان روز تیتر میزند که این موشکها همه کار فتوشاپ بوده و اصلا رزیم ایران توان ساخت همچین موشکی را ندارد و دارد اغراق میکند.

هواداری از مجاهدین به دلایل مختلف 12 تیر 1387

هواداری از مجاهدین به دلایل مختلف

هواداری انگلیسی یعنی که سیاست و خط دولتی را پیش بردن مثل لرد ها و بعضی سیاستمداران که زیرکانه خط دولت هایشان و آمریکا را پیش میبرند الان لازم است هواداری کنند و اگر دولتشان رابطه خوبی با ایران برقرا کنند همین ها اولین نفراتی هستند که مدرک می آوردند که این سازمان تروریستی و خطرناک است…

ژوئن آن سال در اشرف 01 تیر 1387

ژوئن آن سال در اشرف

در اشرف راه نفوذ اطلاعات به ما کاملا مسدود بود (البته تا جایی که به مسئولین برمیگشت) یعنی نه رادیویی بود و نه اینترنتی و نه روزنامه ای و خلاصه هر چیزی که از بیرون به داخل خبر بیاورد یا بلعکس در آنجا ممنوع بود،البته مثل هر زندان دیگری گاهی یکی دو رادیوی مخفی از چشم مسئولین دیده میشد که اخبارشان را میشد دهان به دهان والبته با احتیاط شنید.

زدن یا خوردن، نیاز این است 11 خرداد 1387

زدن یا خوردن، نیاز این است

روزگاری برای خودشیرینی نزد اربابش صدام، موشک گراد را از عراق به داخل مرزها میبرد و به شهرهای مرزی در ایران شلیک میکرد چون میدانست که صدام از هر انفجاری در شهرهای ایران و هر میزان کشته و زخمی شدن ایرانیان خوشحال میشود،امروز اما این سازمان نه موشک گراد دارد نه اجازه عبور از مرز و نه نفر و توانی برای اینکار، از طرفی هم برای بیرون آمدن از لیست تروریستی میداند که بجای موشک زدن باید موشک بخورد، بله به این ترتیب است که موشک خوردن تبدیل به یک نیاز مفرط و حیاتی برای سازمان میشود، چیزی که هم سازمان را مظلوم نشان میدهد و هم مطرح میکند،گرچه از بدشانسی در هر دو زمنیه هم ناموفق بوده است.

راز خوشحالی چه کسی 09 خرداد 1387

راز خوشحالی چه کسی

شاید چند هفته بعد از 30‌فروردین‌51 ـ‌ تیرباران اولین دسته از اعضای مرکزیت سازمان‌ـ بود که ما از‌طریق ملاقات با‌خبر شدیم که 4تا از بچه‌ها را اعدام کرده‌اند. یعنی علی میهندوست، ناصر صادق، محمد بازرگانی و علی باکری. وقتی این خبر را به سعید دادیم، من حالتی از خوشحالی در او دیدم که در لحظه اول برایم نامفهوم بود. بعد خودش گفت «پس مسعود ماند» یا «چه خوب شد که مسعود را اعدام نکردند» سال بعد اگر مجاهدین هنوز باشند و هنوز عباس داوری را داشته باشند حتما اضافه خواهد کرد که سعید محسن گفته بود: « کاش همه ما را اعدام کنند ولی فقط مسعود را زنده بگذارند »

کسانی که فرمان قتل داده اند هنوز در اورپا آزادند 24 فروردین 1387

کسانی که فرمان قتل داده اند هنوز در اورپا آزادند

که یعنی من خودم دستورش را دادم ولی الان تاکتیکی باید محکومش کنیم چون دنبال دردسر نیستیم، ولی مجاهدین که بیشتر از ژنرالهای صدام و خود صدام به بقای او مطمئن بودند با بعهده گرفتن مسئولیت این ترور شروع به جشن و پایکوبی کردند البته آنروز فکر نمیکردند روزی باید بابت این ترور کارشان به دادگاه بکشدو امروز در نهمین سالگردش کاملا سکوت پیشه کرده اند، و روی این افتخارشان را پوشانده اند.

توجیه منابع مالی با یک شوی تلویزیونی 20 فروردین 1387

توجیه منابع مالی با یک شوی تلویزیونی

حالا سازمان میتواند مدعی شود که مخارج را هوادارانش می پردازند Barclays Bank هم در انگلستان میتواند تائید کند که مبلغ قابل توجهی در طی امروز و امشب به حساب مجاهدین ریخته شده است چون مجاهدین همین امشب پولهایی را که باید پرداخت های بانکی خودشان را با آن انجام دهند خودشان و به دفعات به این حساب واریز کرده اند. اما سازمان به هر حال مجبور است که سفارشات منشاء مالی واقعی خودش را انجام دهد و این جایی است که دستش رو شده است و از نظر افکار عمومی و ایرانیان آزاده،دیگر نیازی به سند و مدرک های ساختگی نیست. و همین وابستگی و ضد ایرانی بودن است که اعضای ناراضی و قرارگاهی در حال اضمحلال را روی دست سازمان گذاشته است.

چهار خبر از اشرف 18 فروردین 1387

چهار خبر از اشرف

هرسال سازمان مجاهدین در یک نمایش مسخره برای اعضای خودش با دادن کارت پستال هایی به آ نها میگفت که اگر برای خانواده خود میخواهیدکارت بفرستید ما از طریق سرپلهای خارج کشور آن را به دست خانواده شما میرسانیم، گرچه هیچکدام از این کارت پستالها در تمام این سالها اصلا پست نشدند و فقط به این منظور بودکه افراد مستقر در اشرف از پاسخ ندادن خانواده خود دلسرد شوند. اما امسال همین کارت پستالها هم توزیع نشد و فقط از افراد خواستند که با نوشتن نامه های تبریک جمعی به مسعود و مریم عید را تبریک بگویند و این کار را با گرفتن نامه های پنج تا هشت امضا ئی انجام دادند.

blank
blank
blank