شاید چند هفته بعد از 30فروردین51 ـ تیرباران اولین دسته از اعضای مرکزیت سازمانـ بود که ما ازطریق ملاقات باخبر شدیم که 4تا از بچهها را اعدام کردهاند. یعنی علی میهندوست، ناصر صادق، محمد بازرگانی و علی باکری. وقتی این خبر را به سعید دادیم، من حالتی از خوشحالی در او دیدم که در لحظه اول برایم نامفهوم بود. بعد خودش گفت «پس مسعود ماند» یا «چه خوب شد که مسعود را اعدام نکردند» سال بعد اگر مجاهدین هنوز باشند و هنوز عباس داوری را داشته باشند حتما اضافه خواهد کرد که سعید محسن گفته بود: « کاش همه ما را اعدام کنند ولی فقط مسعود را زنده بگذارند »
برچسب ها
ازدواج ها و طلاق های تشکیلاتی ازدواج های اجباری به دستور شخص رجوی
تحلیل های وارونه رجوی بعد از هر پیام رجوی عده ای از تشکیلات جدا می شدند
به روایت محمدرضا ترابی، کودک سرباز مجاهدین خلق حرمسرای مسعود رجوی
ازدواج های اجباری به دستور شخص رجوی
نوشته اخیر آذر وطن پرست که در سایت نجات منتشر شد، حاوی نکاتی است که واقعا دردناک است و دریدگی رجوی را به نمایش می گذارد. این نوشته مرا به یاد دوران بعد از عملیات دروغ جاویدان رجوی انداخت. بعد از عملیات در پادگان اشرف فضای خیلی بدی حاکم بود. بخصوص در رده فرماندهان. یک سری […]
بعد از هر پیام رجوی عده ای از تشکیلات جدا می شدند
بعد از سرنگونی صدام و مستقر شدن آمریکایی ها در پادگان اشرف رجوی برای روحیه دادن به ما و حفظ نیرو در پادگان اشرف ما را به پیامهای پوشالی خود بسته بود. چپ و راست پیام می داد. هر موقع پیام می داد دو الی سه نفر اقدام به فرار می کردند. محل نشست ما […]
حرمسرای مسعود رجوی
ازدواجهای مکرر مسعود رجوی طی کمتر از یک دهه، به اندازه کافی او را در مظان انتقاد و اتهام قرار میدهد. اما شهادتهای اعضای زن جدا شده از مجاهدین خلق درباره روابط جنسی گسترده مسعود رجوی با دیگر زنان عضو مجاهدین خلق، پرونده او را بیش از پیش تاریک میکند. اگر چه این شهادتها به […]

