چرا رجوی مسئولین بالا را در نشست عمومی سوژه کرد

مقاله ای از علی اکرامی خواندم که حسین ابریشمچی را در نشست عمومی مقر او سوژه کرده بودند. در مقر ما در موزرمی نیز مسئول بالا را در مقر سوژه کردند و در واقع در کل مقرها مسئولین بالا را سوژه کرده بودند .
هیچ کس نمی دانست که چه اتفاقی در فرقه در حال رُخ دادن است. این خط رجوی بود! “مسئولین را در مقر در نشست های عمومی سوژه کنید .”
در موزرمی مشغول بیگاری بودیم. به من ابلاغ شد که فلان ساعت در سالن غذا خوری نشست عمومی است. من هم سر ساعت به سالن غذا خوری رفتم. قرار بود زهره قائمی مسئول مقر نشست را برگزار کند. برای او کاری پیش آمده بود فرزانه میدان شاهی معاون او نشست را برگزار کرد . وقتی فرزانه پشت میز در سالن نشست گفت از این پس قرار است نشست های انتقادی برگزار شود. رده و لایه افراد مهم نیست بعد از کمی صحبت کردن گفت من نفرات را انتخاب می کنم که بیایند پشت میکروفن و از خود انتقاد کنند. اول از مسئولین شروع می کنم.
اولین نفر پرویز کریمیان (جهانگیر) مسئول تشکیلات برادران در مقر را فراخواند که از خود انتقاد کند. وقتی جهانگیر میکروفن را در دست گرفت فرزانه به او گفت خوب جهانگیر فاکتهای خودت را بگو که جمع بشنود. به چهره جهانگیر نگاه می کردم چاقو به جهانگیر می زدند خونش بیرون نمی آمد .
جهانگیر شروع کرد به انتقاد کردن از خود! فاکتهای جهانگیر در رابطه با کارهای نکرده اش و کارهای نکرده در عملیاتهای تروریستی فرقه . فرزانه با پرخاشگری از پشت میز بلند شد و با دست محکم کوبید روی میز و به جهانگیر گفت این مزخرفها چیست که می گویی فاکت های گنده ات را بخوان. می خوانی یا من در جمع بگویم؟! بیچاره جهانگیر سرش پایین بود و انگار که یک سطل آب روی آن ریخته باشند. پشت میکروفن خشکش زده بود.

فرزانه وقتی دید جهانگیر حرفی نمی زند گفت می دانید برادر مسئول شما در مقر چه گندی زده ( دست یک خواهر را گرفته و فشار داده ) سقف سالن که چه عرض کنم دیوارهای سالن غذا خوری فرو ریخت.

اکثر افراد حاضر در نشست بلند شدند و بد و بیراه بود که نثار جهانگیر می کردند.

یکی می گفت خواهر فرزانه برادر جهانگیر پاسیو است دست به هیچ کاری نمی زند … دیگری می گفت به لحاظ فردی خیلی به خودش می رسد بارها از کنارش رد می شدیم اودکلن به خودش می زد این نشانه غرق در جنسیت است و می خواهد با این کار جلب توجه کند … و ….

فرزانه با پرخاشگری به همه گفت به او نگویید برادر جهانگیر فقط جهانگیر بگویید. آن روز جهانگیر توسط فرزانه تازه به دوران رسیده و بی سواد سرکوب شد و جهانگیر در ذهن همه پایین آمد تا چند روزی جهانگیر در مقر ظاهر نمی شد و او را در کانکس ( بنگال ) حبس کرده بودند و سازمان کار او را تغییر دادند. روزی که داشت از مقر ما می رفت سرش را پایین انداخته بود .. رجوی به شورای زنان فرقه دستور داده بود که اولین سوژه های نشست برادران مسئول باشند و تا می توانید آنها را در جمع مقر خورد کنید تا از این پس فرمانپذیر شما باشند. بعد از نشست های مقر، رجوی خواب خوبی برای ما دیده بود ( نشست طعمه ) در مقر باقرزاده که به مدت چهار ماه بطول انجامید . نشست طعمه بحث جدایی دارد موکول می کنم در یک فرصت مناسب . لازم دیدم به یک نکته اشاره کنم! ما چهار ماه در نشست طعمه از جانب خود شخص رجوی و مریم قجر و شورای زنان رجوی زیر ضرب بودیم. رجوی فکر کرد با بد و بیراه گفتن و اذیت و آزار می تواند تشکیلاتش را آب بندی کند . برعکس بدتر شد و بهتر نشد فقط کینه و نفرت افراد را به خودش و سرانش بیشتر کرد. ( بعد ها از طریق محفل با دوستانم فهمیدم زنی که جهانگیر دستش را گرفته و فشار داده بود دفتر دار زهره قائمی بود )
فواد بصری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا