واکنشی فراتر از حماقت؛ رجوی، شورایی ها را به خط کرد!
رجوی فقط به جلب حمایت خارجیها فکر میکند و چیزی که اصلاً برای خارجیها هیچ اهمیتی ندارد آن است که رجوی با نیروهایش چگونه رفتار میکند، از قضا سابقه امر نشان میدهد که خارجیها – به خصوص جنگ طلبان آمریکایی – علاقه فراوانی به حمایت از دیکتاتورهای کوتوله که ادعای خدایی میکنند، دارند و مناسبات حیوانی موجود در این دار و دسته ها را لازمه قابلیت یافتن برای تحت حمایت قرار دادن آنها میدانند.
در حاشیه آماده باش سیاسی مجاهدین خلق
پس از آن به هر مناسبتی نه تنها به انتظار نشست، بلکه نیروهایش را به این ولع انداخت که می توان با استفاده از شرایط به قدرت رسید. لااقل می توان پنجاه مقطع مهم را یادآوری نمود که رجوی فرصت طلبانه به طمع افتاد تا سال و ماه و فاز و مرحله سرنگونی اعلام کند و مشغول شمارش معکوس برای رسیدن به قدرت شود. جنگ، آتش بس، رحلت آیت الله خمینی، انتخاباتهای ریاست جمهوری، حملات نظامی آمریکابه منطقه، تغییر رئیس جمهورهای آمریکا، اغتشاشات شهری، اعتراضات دانشجویی، اختلافات جناحی در داخل و دهها موضوع دیگر که می توان به این لیست افزود!
علت پیام انتخاباتی رجوی چیست؟
سرانجام رجوی چاره را در آن دید تا دست به شعبده ای دیگر بزند و با پیغام و پسغام دادن انتخاباتی، راهی برای فرارش از مجموعه انعکاسات و اظهارنظرهای طیفهای گوناگون پس از نامه مصداقی ایجاد کرده و اذهان نیروهایش را از این مسئله منحرف سازد. در حقیقت رجوی با چنین واکنشی نشان داد که میخواهد مسائل مطرح شده به دست فراموشی سپرده شود و سرخوردگی نیروهایش از چنین تحقیری بی سابقه را با سکوت و کشاندن آنان به این وادی که شرایط داخلی بسیار حساس است و موکول کردن پاسخ به فردای سرنگونی خود را از این مهلکه نجات دهد.
مثلث استراتژی رجوی در سوریزه کردن ایران
بدین ترتیب پیشبرد این خط در داخل ایران و علیرغم انبوه فریبکاری و دروغ چه در صحنه واقعی و چه در فضای مجازی عملا به شکست انجامید و خیلی زود هیجان کاذبِ ایجاد شده در تمامی زمینه ها فروکش کرد. چرا که تمامی اقدامات مجاهدین در داخل کشور صرفا به نصب چند تراکت تبلیغاتی ادعایی در چند شهر که باید به آنهم با شکت و تردید نگریست، ختم گردید و بازار کمپینی هم که با آب و تاب فراوان در شبکه اجتماعی فیسبوک راه اندازی کرده بود و با آگاهی کاربران از اینکه این کمپین متعلق به مجاهدین است، خیلی زود از رونق افتاد و بع تعطیلی کشیده شد.
پیآمد های تاسیس دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن چیست؟
من فکر نمی کنم هیچیک از ناظران و سیاستمداران موثر و مطلع در پایتخت آمریکا باور داشته باشند که مجاهدین خلق اپوزیسیون مشروع حکومت ایران است ؛ فعلا این گروههای تندرو طرفدار جنگ با ایران هستند که به مجاهدین خلق به عنوان یک وسیله در مسیر افزایش تنش با ایران نگاه می کنند و در مقابل کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا هستند که تا وقتی که این گروه را در پاییز از فهرست گروههای تروریستی خارج کردند به صراحت گفتند که دولت آمریکا به آنها به عنوان یک گروه مشروع نگاه نمی کند
یک فریبکاری و شیادی دیگر از رهبری سازمان مجاهدین برای ثبت در سینه تاریخ
در این اطلاعیه با پررویی تمام نوشته شده است:«… منصور به سرطان لوزه مبتلا شده بود اما بیماریش در صورت دسترسی به مداوای پزشکی و مراقبتهای تخصصی قابل علاج یا دست کم قابل مهار بود… »؟!! زهی بی شرمی. خیلی از کسانی که از تشکیلات مجاهدین جدا شده اند منصور کوفه ای را بخوبی می شناسند و میتوانند بلاهایی را که در تشکیلات مجاهدین بر سر او آورده شد را بخوبی شهادت دهند.
مجاهدین خلق و انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ در ایران
بنا به گفته آخرین نفراتی که از کمپ لیبرتی فرار کرده اند، مسعود رجوی در اواخر آذر ماه 1391 طی یک پیام درونی به اعضای سازمان مجاهدین، اعلام کرد که سازمان قصد خروج از عراق را ندارد، چرا که به تحلیل وی نوری المالکی و جمهوری اسلامی ایران حداکثر تا تاریخ 30 مهر92 سقوط خواهند کرد؟!! و آنها می توانند از همانجا به تهران رفته و قدرت را در دست بگیرند.
حمله موشکی به لیبرتی و پیامد های زیانبار آن برای رهبران مجاهدین
بنابراین فریبکاری رهبران مجاهدین برای نگه داشتن اعضای سازمان در عراق فعلا در کادر زمین گیر کردن آنها در لیبرتی و تلاش برای خنثی سازی فعالیت های مسئولین سازمان ملل متحد و دولت عراق در خصوص انتقال و اسکان آنان به کشورهای ثالث کارکرد داشته است. نتیجه اینکه موجی که مجاهدین میخواستند بعد از موشک باران لیبرتی و با خون کشته شدگان راه اندازی کرده و مدت زمان دیگری را بر آن سوار شوند خیلی زود و در همان سواحل لیبرتی فروکش کرد.
تناقض گویی خطی و مقدمه و موخره برای پولشویی
آنچه که بعنوان دم خروس این قضیه بیرون است بحث مضحک”همیاری” اخیر مجاهدین و پیوند آن با”موسسان چهارم ارتش آزادی بخش ملی” در سیمای آزادی است. بعبارت دقیق تر فریبکاری اینبار مجاهدین موضوع پولشویی است و اینکه به افکار عمومی نشان دهند این همه دارائی های میلیاردی مجاهدین تنها و صرفا در سایه کمک های مردمی و نه از طریق مزدوری برای صدام حسین بدست آمده است.
شبکه های اجتماعی و تاخت و تاز بی حاصل مجاهدین
مجاهدین تنها اعتبار و مشروعیت خود را نه در حمایت های واقعی مردم، بلکه در لابلای گزارشات سازمان های اطلاعاتی غربی از جمله گزارش اخیر پنتاگون و حامیان استیجاری شان جستجو میکنند و مجموعه این عوامل باعث شده است مجاهدین با فریبکاری تمام به شبکه های اجتماعی از جمله فیسبوک و البته با نام های مستعار و حتی بدون هویت روی آورده و در صدد انقلابی فیسبوکی در ایران باشند؟
به شماره افتادن نفسهای رهبری فرقه مجاهدین خلق
سوابق ننگین در سه دهه مزدوری، وضعیت حقوق بشر و ساختار فرقه ای تشکیلات مجاهدین، تجاوزات جنسی رهبری این گروه به زنان در بند تشکیلات، موفق نشدن در اعلام لیبرتی بعنوان کمپ پناهندگی و بی توجهی دولت عراق به ادعاهای مالکیت مجاهدین بر اموال قرارگاه اشرف، از جمله عوامل و نشانه های واماندگی مجاهدین در عرصه داخلی و بین المللی، و بالاتر از همه در جلب توجه دولت مردان آمریکایی به موضوع مجاهدین در کادر «آلترناتیو» است.
زنان اصلی ترین قربانیان تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق
در تشکیلات مجاهدین نیز رجوی توانست با ترفند «انقلاب ایدئولوژیک» و با قرار دادن خود در ردیف پیامبران، ضمن وادار ساختن مردان و زنان به طلاق همسرانشان راه را بر نیات شوم و پلید خود در تعدی و تجاوز به زنان در بند تشکیلات باز کند. بدین ترتیب تنها شخص رجوی بود که بعنوان رهبر فرقه میتوانست به هر زنی که میخواست تحت عنوان «محرمیت ایدئولوژیکی» تجاوز جنسی کند.