نامه سرگشاده مسعود جابانی به آقای سوکراتس، نخست وزیر پرتغال
آنچه که در این میان می خواهم بگویم تجربه امریکا در رابطه با معامله با مجاهدین می باشد. مجاهدین برای پیشبرد اهداف خود با متد” هدف وسیله را توجیه می کند” تمامی پرنسیب های انسانی و اخلاقی و حتی دیپلماسی در استانداردهای تعریف شده بین المللی را زیر پا می گذارند و رنگ عوض می کنند.
آقای برایان بینلی، مجاهدین را تا چه حد می شناسید
ممکن است که دیدگاه حقوق بشری شما به منافع کشورتان محدود شده باشد ولی مطمئن باشید که در صورت خروج مجاهدین از لیست، امنیت شهروندان شما نیز به خطر خواهد افتاد اگر مجاهدین در ایران شنونده و پایگاه اجتماعی دارند و قادرند در ایران تحولی بوجود آورند چه نیازی به خروج از لیست تروریستی اروپا و امریکا دارند، می توانند بروند و کارشان را بکنند؟
آقای رجوی! سبز و سپیدهم رنگهای دلپذیر رهائی هستند
هر کس که در ایران اعدام شود، شما سودش! را می برید و هرکس هم که از مرگ رهائی یابد خاری در چشم شما خواهد بود. شما عطش خون دارید و هر روز هم نیاز بیشتری به ریخته شدن خون احساس می کنید. در پیامتان تکرار می کنید.
نامه مسعود جابانی به هماهنگ کننده آنتی ترور
بسیاری ازایرانیان و کردها و عراقیان ساکن هلند وجود این افراد را تهدیدی جدی برای امنیت خود می دانند.زیرا سازمان مجاهدین بجزء تهدید و شانتاژ و ترور شخصیتی علیه منتقدین خویش، در جنایاتی که بویژه صدام مرتکب شده است، نیز شریک می باشندو می بایست محاکمه گردند. به کشتن دادن بسیاری از اعضاء خود که مستقیم و غیر مستقیم در عملیات و حمله به ایران صورت گرفته است
چگونه می شود در روابط فرقه ای، مردمی بود
سال 61 وقتی وارد پاکستان شدم، جلال را برای باز سازی و سازماندهی نیروهائیکه بطور پراکنده در شهرهای مختلف پاکستان بویژه کویته و کراچی آمده بودند، از انگستان اعزام کردند. قبل از بازسازی سازمانی در سال 61، انجمن دانشجویان مسلمان کراچی زیر نظر مسعود خدابنده” دانشجوی مهندسی کراچی که قبل از انقلاب در کراچی درس می خواند”، اداره می شد.
بنام خلقی که باید! قهرمان باشد
نمیدانم که چرا از این واقعه خوشحال نمی شوم.در حالیکه دولت عراق حق طبیعی خود می داند که وابستگان به صدام را نیز که اهداف او را پیش می برده اند و بازوی نظامی او را تشکیل می داده اند به محاکمه بکشاند علت خوشحال نشدنم شاید مربوط به این باشد که در چنین شرایطی رهبری مانند همیشه، از گوشتهای جلوی توپ خود استفاده می کند تا به نوعی خود را از محاکمه برهاند.
شکوه پرواز را بیادآور پرنده بی پرواز، پرنده نیست. قسمت اول
پرنده قبل از آموزش پرواز، می بایست قدرت انتخاب داشته باشد، می بایست نهراسد، می بایست ریسک سقوط را هم بپذیرد. پرنده می داند که در اسارت ابدی نخواهد ماند و در فردائی نه چندان دور قادر خواهد بود که در آسمان نیلگون با دیگر پرنده های مهاجر باد در بال افکنده و دنیای باشکوه واقعی را نظاره کند. پرنده اسیر در زندان خویش، بزودی درخواهد یافت که برای رسیدن به سرزمینی سبز، لزومی نخواهد داشت که از میان آتش و خون گذر کند.
نکاتی از پیام دوازده تیر آقای رجوی
مردم ایران در رسانه های سراسر دنیا دیدند که چگونه صدیقه و ندا در میان شعله های آتش به فرمان مریم سوختند و چگونه فرقه با سازماندهی و تدارکات از پیش تعیین شده، با پرچم و تمثالهای مسود و مریم در دوطرف خیابان کف می زدند و هورا می کشیدند.”.
اگر فریاد اعتراض جداشدگان مجاهدین خلق نبود
آیا مردم می دانند که روابطی که مجاهدین با نیروهای خود بویژه در فضای بسته و حصارهای تشکیلاتی دارند با تنظیم رابطه ای که با دیگران می نمایند، متفاوت است؟ آیا می دانند که در درون روابط فرقه به مردم عادی به چشم عقب افتادگانی می نگرنند که در پروسه تبدیل میمون به انسان هنوز آدم! نشده اند؟
غنائم جنگی و دستاوردهای مجاهدین در حمله ۱۷ ژوئن ۲۰۰۷ در پاریس
از چگونگی و جزئیات تهاجم مجاهدین به فعالین حقوق بشر در یک گردهمائی پناهندگی سخن بسیار گفتیم.هرجند که حرفها ناتمام می ماند وقتی که مجاهدین سفیدی ماست و تابش خورشید را هم انکار می کنند و تحریف وقایع را جزء دستاوردهای انقلابی خود می شمارند.
میزان حل شدگی آقای منوچهر هزارخوانی در روابط فرقه ای
مقاله آقای منوچهر هزارخوانی با عنوان” مشارکت در سکت بازی” که در رابطه با سکت مطالبی مرقوم فرموده اند توجه مرا به این نکته جلب نمود که میزان حل شدگی ایشان در مناسبات فرقه ای مجاهدین بسیار بالاتر از آن است که جائی برای تحقیق بیشتر در مورد فرقه ها و متدهای شناخته شده آنان در ذهنشان داشته باشند.
رابطه بدنه تشکیلات با آنچه ایدئولوژی سازمانی نامیده می شود
همانطور که اشاره کردید حکومت ها و دولت های منفعت طلبی که روی تروریسم خوب و بد سرمایه گذاری می کنند، در هرکجای دنیا که باشند، برای پیشبرد مقاصد شان، از سازمان استفاده ابزاری می کنند و بسته به سیاستی که اتخاذ می کنند، مجبورند که توجیهی حقوق بشری برای این حمایت بتراشند.