جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
اردوگاه اشرف ۳، ایستگاه آخر سازمان مجاهدین خلق 27 فروردین 1401

اردوگاه اشرف ۳، ایستگاه آخر سازمان مجاهدین خلق

این اردوگاه در منطقه ای میان پایتخت کشور آلبانی (تیرانا) و شهر ساحلی دورس قرار دارد. نیروهای سازمان مجاهدین به رهبری ملعون مجهول المکان مسعود رجوی پس از 30 سال اسارت و استقرار در اردوگاه های اهدایی صدام دیکتاتور اسبق کشور عراق و کمپ موقت آمریکا در عراق به نام لیبرتی در سال 1395 پس […]

ماجرای قبل و بعد از حادثه ۱۹ فروردین 20 فروردین 1401

ماجرای قبل و بعد از حادثه ۱۹ فروردین

یکی از شاهدین حادثه 19 فروردین این چنین میگوید: صبح روز جمعه بود که نیروهای عراقی به قصد تردد و استقرار ایستگاه پلیس در قرارگاه اشرف که قبلا به سازمان مجاهدین اطلاع و گوشزد داده بودند و زمزمه هایش هم از قبل بین ما اعضا پیچیده بود، با نیروها و ادوات جنگی وارد اشرف شدند. […]

استمداد خواهر حسن مرادی از نخست وزیر آلبانی برای دیدار با برادرش 28 اسفند 1400

استمداد خواهر حسن مرادی از نخست وزیر آلبانی برای دیدار با برادرش

زینب مرادی خواهر چشم انتظار حسن مرادی که برادرش 20 سال است در سازمان تروریستی فرقه نمای رجوی موسوم به مجاهدین خلق اسیر میباشد سالهاست که به مقامات وقت، نهادهای حقوق بشری و دیگر موسسات زیر مجموعه سازمان ملل متحد همچون کمیساریای عالی پناهندگان، دیوان کیفری سازمان ملل متحد و کمیته ناپدیدشدگان اجباری جهت ارتباط […]

خواهر خرم رمضانی: در آستانه سال نو شرایط دیدار با برادرم را فراهم کنید 25 اسفند 1400

خواهر خرم رمضانی: در آستانه سال نو شرایط دیدار با برادرم را فراهم کنید

خانم مهناز رمضانی خواهر چشم انتظار خرم رمضانی در پیامی تصویری برای چندمین بار از مقامات آلبانی درخواست کرد که در آستانه سال جدید بتواند با برادرش دیدار یا ارتباط تلفنی داشته باشد. آقای خرم رمضانی اهل خرمشهر در ابتدای جنگ ایران و عراق و هجوم نیروهای عراقی به داخل شهر خرمشهر به عنوان یک […]

خاطرات ولی الله غفاری از ۱۷ سال اسارت در تشکیلات مجاهدین خلق 22 اسفند 1400

خاطرات ولی الله غفاری از ۱۷ سال اسارت در تشکیلات مجاهدین خلق

چشمانم را که باز کردم، خودم را روی تختی در بیمارستانی نظامی مربوط به ارتش عراق یافتم. از ناحیه صورت و دست و پا و کمر مجروح شده بودم. پرده گوشم هم پاره شده بود. مدتی گذشت تا به خاطر بیاورم چه حادثه ای مرا به آنجا کشانده بود. صدای موشک و سنگر و .. […]

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت پایانی 28 بهمن 1400

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت پایانی

همانطور که در قسمت قبلی خاطراتم عرض کردم، پس از حمله ائتلاف به کشور عراق و سقوط بغداد، سازمان تروریستی فرقه گرای رجوی نیز با تمام نیروها و آرایش نظامی قرارگاه های خود را به خیال تصرف شهرهای مرزی ایران ترک کرد که سرانجام پس از سرقت مهمات ارتش عراق و آوارگی و انهدام تجهیزات […]

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت دوم 19 بهمن 1400

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت دوم

در قسمت قبل تا آنجا گفتم که پس از ساعتی وارد محلی شبیه پادگان نظامی شدیم و پس از پذیرایی در سالن غذاخوری به سمت استراحتگاه هدایت شدیم که در این استراحتگاه نیز تعداد زیادی ایرانی بودند که مدتی بعد متوجه شدم آنها هم مانند من از کشور ترکیه، پاکستان، امارات و ایران به اینجا […]

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت اول 17 بهمن 1400

از آغاز تا پایان فریب بزرگ – قسمت اول

سال 1380 به صورت قانونی و از طریق مرز زمینی جهت پیدا کردن شغلی مناسب به ترکیه عزیمت کردم و در یکی از هتل های شهر استانبول ترکیه مستقر شدم. در هتل محل اقامتم تعدادی ایرانی ساکن بودند که بعضی از آنها اصلا از هتل بیرون نمیرفتند ولی چند نفر مشخص همیشه تردد داشتند. من […]

روایتی دیگر از آدم ربایی سازمان مجاهدین خلق از میان جوانان جویای کار 14 بهمن 1400

روایتی دیگر از آدم ربایی سازمان مجاهدین خلق از میان جوانان جویای کار

“سال 1380 بود که شخصی ناشناس به من تلفن کرد. نام یکی از بستگان نزدیکم را آورد و گفت که از طرف او تماس می گیرد. در تماس بعدی همان فامیلم خودش تماس گرفت و گفت که دوستانم به تو کمک می کنند تا به اروپا بیایی. به آنها اعتماد کن. من که پس از […]

نشست جمعی از اعضای جداشده استان البرز به مناسبت روز مادر 04 بهمن 1400

نشست جمعی از اعضای جداشده استان البرز به مناسبت روز مادر

جمعی از جداشدگان از سازمان تروریستی فرقه گرای رجوی که ساکن شهر کرج می باشند با توجه به تجارب و سوابق اسارت در قرارگاه های فرقه و حضور آنها در کشور عراق و کشور آلبانی و به مناسبت تبریک روز مادر و رهایی چندین تن از دوستان خود و ارتباط با مادران چشم انتظار و […]

از اشرف عراق تا مانز آلبانی – قسمت پایانی 30 آذر 1400

از اشرف عراق تا مانز آلبانی – قسمت پایانی

همانگونه که در قسمت قبلی توضیح دادم اینجانب پس از 26 سال اسارت در قرارگاه های سازمان تروریستی فرقه گرای رجوی تصمیم به جدایی گرفتم. اما به مدت 2 سال در مقر مانز کشور آلبانی در یک کارگاه درب و پنجره سازی من را به بیگاری گرفته بودند. شرایط خیلی برایم سخت می گذشت. تنها […]

از اشرف عراق تا مانز آلبانی – قسمت اول 22 آذر 1400

از اشرف عراق تا مانز آلبانی – قسمت اول

26 سال از عمرم را در کمپ های سازمان مجاهدین خلق گذراندم. طی این مدت بیشترین چیزی که دیدم تضییع حقوق افراد درون مناسبات بود. از فشارهای روحی و روانی گرفته تا شکنجه و قتل و وادار به خودکشی و عدم رسیدگی به اعضا. در این مناسبات جهنمی ارزانترین کالا جان افراد بود. افرادی که […]

blank
blank
blank