سیاست رجوی یک بام دو هوا
رجوی همواره به خاطر همین مواضع و سیاست خیلی از جاها بهای گزافی پرداخته ولی هنوز شرم نمی کندو نهایتاهم دست بالا کرده و با یک پس گردنی عقب نشینی می نماید رجوی به خاطر نداشتن مواضع اصولی همیشه تلاش کرده از شکاف آفرینی ارتزاق کند. این خصلت فرقه هااست که هیچ گاه مواضع روشن و واضحی ندارند و افراد را همیشه در اوهام و اما و اگر نگه می دارند. در فرقه ها شفاف سازی در کار نیست و بر حسب زمان، مکان و شرایط بحث را عوض می کنند.ایران هیچگاه کوتاه نیامد و در برابر تمامی قدرت های جهانی در این بحث ایستاد و از حق خودش دفاع کرد و آخر نتیجه هم این شد. حال اگر رجوی ذره ای وجود و احساسات ناسیونالیستی داشت وضع طور دیگری بود.
خانم مریم قجر اطلاعیه های محکوم کردنتان را آماده کنید؟!
بعد از توافق هسته ای و در خواستهای مکرر از جانب دولت ها و شرکت های مختلف برای آمدن به ایران و همکاریهای تجاری دو جانبه ایران و سایر کشورها، این همکاری ها ترس و وحشت گروه کوچکی را بدنبال خواهد داشت آنهم سازمان مجاهدین است. افرادی که همواره در شیپور مخالفت می دمیدند و بقاء و حیات خود را در گرو مخالفت با همین توافق می دیدند و سالیان زیادی را سر این موضوع سرمایه گذاری کردند و جار و جنجال براه انداختند اما با مذاکره صورت گرفته، تمام دکان شیادی این جماعت و خیمه شب بازیهای حول آن چپده شد و تمام معادلات تماما دروغ مجاهدین، طور دیگری ورق خورد.
رجوی در بحث هسته ای دنبال چه بودی؟
فکر می کنم کسی نباشد که نداند جماعت رجوی دربحث توافق و جریان مذاکرات ایران با 1+5 بطور مداوم دنبال این بود که به هر طریق مانع از پیشرفت تیم مذاکره کننده باشد.آنها همواره در تبلیغات مسموم خود ایران را با داشتن سلاح هسته ای خطرناکتر از بحث بنیادگرایی در منطقه اعلام می کنند. و از طرفی هم فردای ایران با حاکمیت سازمان حتی بدون اتمی و هسته ای را می خواهند. در واقع با دولت های غربی یعنی چشمک و چراغ می داد که اگر ما را حمایت کنید، چاکر شما و هر آنچه دیکته کنید همان می شود. این پستی و شلنگ تخته انداختن رجوی در این راه با برگزاری انواع و اقسام مصاحبه های مطبوعاتی تمامی نداشت آخر سرشاهد بودیم آنها که سرشان در حساب و کتاب است توافق را برگزیدند.
تغییر چهره در فرقه رجوی
مجاهدین در مناسبات خود دو گانگی خاصی را دارند. برای مثال زنان با برادرانی که گوهر بی بدلیل گفته می شوند نمی توانستند در قرارگاهها بدون حضور شخص سومی با هم ارتباط کلامی داشته باشند ولی همین زنان با کارگران خارجی کار کرده و با خودرو آنان را جابجا می کردند. در همین رابطه اگر به برنامه های سیمای آنها توجه کنیم چه تغییرات چشم گیری می بینیم. مثلا زمانی در مناسبات ترانه و یا رقصیدن ممنوع بود اما در مدت کوتاهی برای اینکه به تماشا گران نشان دهند با موسیقی و برنامه های مفرح بیگانه نیستیند مجموعه ای از رقص بابا کرم و بندری و رقص های محلی دیگری را اجراء می کنند.
مریم قجر، خوره دوربین و خودنمائی؟!
خانم مریم قجر که ضعف دوربین و انعکاس از خودش را دارد ظاهرا در این باتلاق خودش را بدجوری فرو برده است که دیگر حتی متوجه هم نمی شود این همه سوز و گداز و ادعای بی مصرف بازخوردی ندارد. او در هر دو مصاحبه به نکاتی اشاره کرده که خوب است کمی برای ببیندگان توضیح داده شود ایشان مدعی شده که شورای ملی به اصطلاح مقاومت 500عضو دارد منظور وی آن است که در خارج کشور تمامی گروههای مخالف ایران شورایی بنام مقاومت تشکیل دادند
افشاگری جدا شده ها، پا گذاشتن روی راه نفس رجوی
رجوی بارها خودش اقرار کرده ضربه ای که افراد جدا شده می تواند به ما بزنند قابل مقایسه با حمله نظامی که حتی تلفات داشته باشد نیست،چون آنها درست قلب را هدف قرار می دهند. باید به رجوی و مریم قجر گفت اگر این افراد جدا شده دروغ سر هم می کنند از چه وحشت دارید؟! مگر نه اینکه شما راست کردارید. چرا؟ با بدترین الفاظ آنها را خطاب قرار می دهید. وزارتی و مهره سپاه قدس و مزدور خود فروخته آنها راخطاب قرار می دهید؟ گیرم حرفهای شما درست، ولی باز این افراد با هموطنان خودشان دارند همکاری می کنند. ولی شما چه؟ همدستی با صدام دیکتاتور فروختن اطلاعات کشور، کشتن افراد بیگناه، ترور دانشمندان، همکاری با صهیونیست و آمریکا و جار و جنجال در بحث هسته ای چه اسمی دارد؟!
قدرت نمائی پوشالی
رجوی و مریم قجر که دستشان خالی است و ریسمانی و دستاویزی ندارند، با بوق و کرنای فراوان و با هیاهوی تبلیغاتی باز هم از برگزاری گردهمائی چیزی بدست نیاوردند و صرفا فقط هزینه سرسام آوری را متحمل شدند. مریم قجر بعد از اینکه از بحث انرژی هسته ای و توافق آن چیزی بدست نیاورد، درمورد درگیریهای منطقه اتهاماتی به ایران نسبت می دهد، تا از این آب گل آلود کردن نفعی ببرند. از این رو خواستند شانس خود را در این گردهمائی بیازمایند و قدرت نمائی کنند.
پوست کلفتی سیاسی رجویها
باید به خانم قجر گفت این حرف های مشمئزکننده و تهوع آور، حال اطرافیان خودتان را بهم می زند چه برسد به مهمانانی که دعوت می شوند. این پولهای باد آورده را می توانید برای برادر و خواهرانت در لیبرتی خرج نمائید و مشکلات و بیماریشان را حل و فصل کنید. اگر در تمام این سالیان از این همه سخنرانی و میتینگ های خود یک نتیجه بدست آورده باشید و تاثیری می داشت، الان باید شرایط شما چیز دیگری می بود. خیلی تلاش می کنید در بحث های شیعه و سنی و عرب و عجم آبی در هاون بریزید اما بی نتیجه خواهد بود و این همان پوست کلفتی سیاسی شماست.
رجوی در کجای این مظلوم نمائی ها قرار دارد؟!
مسلمان هستند ولی شما از صهیونیست ها حمایت می کنید یا در همین عراق شما جانب داری از کدام قشر کردید؟! ضما حامی مخالفان دولت عراق و بعثی ها و وهابی ها و یک مشت تروریسم داعشی بودید بعد که دیدید آش آنقدر شور است خود را به بی خیالی زدید و با وقاحت ایران را متهم نمودید؟!
عجز و ناتوانی مریم قجر و به صحنه آوردن محمد محدثین
سازمان مجاهدین این روزها با آوردن مهره های خود در سیمای به اصطلاح آزادی تلاش می کند نقش ایران را در نا آرامی های منطقه تاثیر گذار جلوه دهد و اینطور وارونه جلوه دهد که ای آقایان قدرتها و تمام کسانی که خواهان پایان دادن به این وضعیت هستید، سراغ ایران بروید و با حمایت از ما می توانید به این درگیریها خاتمه دهید. این همان اراجیفی است که سالیان سال از زبان سخنگویان این سازمان طوطی وار تکرار شده است.
چگونه یک فرد به اسارت فرقه در می آید؟
جالب این است مریم قجر در همه جا پز این مناسبات و این آزادی عمل را می دهد.حال می بینیم که در این تشکیلات ذره ای افراد اراده و اختیار با خودشان نیست و تماما کلیشه ای و اطاعت کورکورانه هست. مریم قجر در صحبت های خود دم از آن می زند که نیروهای وی با گذر از انقلاب انسانیت و شرف و رهائی خود را در زیر چتر مسعود به عنوان پرچمدار این راه کسب نموده اند و در این راه حاضر شدند از همه چیز خود بگذرند
تغییر در سیاست مریم قجر؟!
مریم قجر به عنوان نماینده و سخنگوی سازمان مجاهدین به راحتی تغییر مسیر و خط و خطوط می دهد. آنها که روزی با صدام هم پیمان و هم قسم بودند دیدیم در مقابله با آمریکا چگونه سر خم نموده و تابع شرایط آنها شدند و کاسه لیسی آمریکائیها را نمودند. در سال 82 و پس از حمله آمریکا به عراق، با دعوت از آمریکایی ها در جمع خودشان و در مقرهایشان و اجراء برنامه های هنری خواستند بگویند ما که تا حالا تروریست بودیم و شما آمریکایی ها ما را به عنوان تروریست می شناختید این روی دیگر سکه ماست که ما کارهای هنری و دلقک بازی هم بلدیم و شما می توانید از این به بعد روی ما تروریست ها به عنوان مدافعان حقوق بشر حساب کنید.