بهمن جاویدان و ناقوس مرگ تبار رجوی

بار دیگر بهمن خونین جاویدان از راه رسید. بهمنی که در دل خود هزاران بهمن و هزاران خاطره و هزاران چهره درد آشنا را از پس غبار سالیان می شوید ودر برابر دیدگان همگان خجسته می سازد.هوای دلپذیر، دمیدن سپیده صبح از پس امید و جوانه زدن بهار بزرگ از دل بهمن سرد همه وهمه بشارت دهنده و یاد آور ستیز و پیکار بی امان مردان و زنانی است که برای وا‍ژه مقدس آزادی دامن خویش را در وصال آن خونین کردند.
اما بهمن ماه برای ما اعضای جدا شده از فرقه رجوی بعد از آزادی، طی سالیان اسارت دراسارتگاه اشرف،معنی خاص خویش را دارد. وقتی بهمن از راه می رسید در اسارت گاه اشرف یاد فداکاریها، جان فشانی ها و رنج و شکنجه هزاران هموطن که جان خود را برای رسیدن به بهار سبز قربانی می کردند در اذهان ما تداعی می شد. یاد خاطرات بهمن 57 و روز و شب هایی که مردم در آن هوای سرد برای رساندن سوخت به دیگر هموطنان از یکدیگر سبقت می گرفتند.یاد لحظاتی که خانواده ها نان سفره خویش را با دیگر همسایگان تقسیم می کردند.زباله های شهر توسط جوانان جمع آوری و سوزانده می شد و برهر کوی و برزن وکوچه وخیابان مردانی چوب بدست آزادی وامنیت شهروندان را پاس می داشتند تا بالاخره بهمن بزرگ از راه رسید در 22 بهمن ماه 57 میلیونها نفر که دست از جان شسته بودند سر بر قدوم آزادی گذاشته وآزادی از یوغ اسارت را تجربه کردند واین چنین بهاران خجسته ونمایان شد.
نسل جوان انقلاب پیشاپیش دیگران پرچم آزادی و آبادانی میهن را بدست گرفت. ولی بناگاه بخشی از همین نسل جوان انقلاب بدلیل خوش بینی بیش از حد در دام تشکیلاتی افتاد که بعد ها فرقه رجوی نام گرفت. پتانسیل وانرژی آزاد شده ناشی از انقلاب ضد سلطنتی بطور رایگان بدست رجوی افتاد و وی با فرصت طلبی و شیادی خاص خود از احساسات پاک این نسل در جهت مقاصد واهداف ضد انسانی خود بیشترین سوء استفاده را نمود.در پشت نقاب دروغین آزادی خواهی هزارهزار از همین نسل را به خیابانها کشاند تا در کسوت میلیشیا به باورها وعقاید مخالف خود حمله کنند. ترورهای کور راه انداخته و با انفجارهای مهیب مرگ زودرس آزادی را که با خون هزاران نفربدست آمده بود فریاد بزنند و بالاخره در ادامه روند تکاملی استراتژی من در آوردی خود و برای سرنگونی حکومت ایران به عراق ببرد و در خدمت اهداف صدام لباس ستون پنجم به اصطلاح ارتش آزادی بخش پوشانیده وبرای رهایی صدام از سقوط محتوم خون آنها را در نوار مرزی برروی زمین بریزد و یا در انتفاضه مردم عراق به حمایت از صدام جنایتکارو در وحشیانه ترین شکل سرکوب صدای انقلاب آنها بر علیه دیکتاتور بغداد را با شلیک گلوله های آتشین تانک در گلو خفه کند.نسلی که با نام آزادی آغاز کرده بود در اسارتگاه اشرف سالیان در خفقان مطلق زندانی شد وحتی حق انتخاب آزاد مسیر زندگی خود را پیدا نکرد وآنهایی هم که روی کلمه آزادی پا فشاری کردند سر از زندان ابو غریب و یا زندانهای بنگالستان و….در آوردند.اکنون بعد از گذشت 34 سال از انقلاب بهمن، نسل متولد شده این انقلاب در پشت دیوارها وحصارهای اشرف وکمپ ترانزیت لیبرتی بصورت ذهنی وعینی اسیر است واز درون خموش خویش بهمن جاویدان را می طلبد.
بی شک به یمن تلاش های خستگی ناپذیر اعضای جدا شده در سرتاسر جهان بهار بزرگ آزادی از پشت حصارهای رجوی سر برون خواهد کشید و یکبار دیگر بهمن جاویدان ناقوس مرگ دیکتاتوری دیگر و از تبار رجوی را به صدا در خواهد آورد.
"مگر تو را نمانده بیاد که بهار سبز چگونه از بهمن سرد زبانه کشید "
علی اکرامی
به مناسبت انقلاب 22 بهمن 57

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا