تحلیل نقش‌آفرینی فرقه رجوی در سایه جنگ‌طلبی و شکست مستمر

در طول چهار دهه اخیر، فرقه تروریستی مجاهدین خلق همواره یکی از تشنه‌ترین جریان‌های سیاسی برای جنگ و خون‌ریزی در منطقه بوده است. نگاهی کوتاه به کارنامه این سازمان نشان می‌دهد که هر کجا بوی جنگ به مشام رسیده، رجوی و رهبرانش پیش‌قراول شادی و پایکوبی بوده‌اند؛ نه از سر دفاع از مردم، بلکه با امید به کسب سهمی از قدرت یا بازگشت به صحنه‌ای که سال‌هاست از آن حذف شده‌اند. اما حقیقتی که بارها اثبات شده این است: مجاهدین خلق نه‌تنها از جنگ سودی نبرده‌اند، بلکه هر بار با خفت و خواری بیشتری از میدان بیرون رانده شده‌اند.

یکی از روشن‌ترین مصادیق این مسئله، حمله ایالات متحده به عراق در سال ۱۳۸۲ است. آن زمان، مسعود رجوی در اوج توهمات سیاسی خود، تصور می‌کرد که این جنگ، مسیر بازگشت او به ایران را هموار خواهد کرد. نقل‌قول معروف او که گفته بود: «با اولین موشک آمریکا به قرارگاه اشرف در عراق، ما به سمت مرزهای ایران حمله خواهیم کرد»، امروز نه تنها نماد یک تحلیل سطحی و کودکانه است، بلکه سندی گویاست از خیانت به خاک و ملت ایران.

اما آنچه در عمل رخ داد، چیزی جز فاجعه‌ای تمام‌عیار برای این فرقه نبود. پس از سقوط صدام، که بزرگ‌ترین حامی و پشتیبان مجاهدین در خاک عراق بود، نیروهای آمریکایی برخلاف توهمات رجوی، اقدام به خلع سلاح کامل این سازمان کردند. اردوگاه اشرف، به‌عنوان نماد اقتدار دروغین مجاهدین، به مرور به زندانی بی‌روح و نماد انزوا تبدیل شد. نیروهای وفادار به رجوی یا از سازمان جدا شدند، یا در تنهایی و بی‌سرنوشتی، خود را در بن‌بست سیاسی و روانی گرفتار یافتند. در نهایت، کار به جایی رسید که این سازمان از خاک عراق اخراج و به آلبانی تبعید شود؛ آن‌هم نه به عنوان یک نیروی مبارز، بلکه به‌عنوان پناهندگانی منزوی و بی‌اثر.

امروز، با افزایش تنش‌ها میان رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر شاهد حرکات موزیانه و فرصت‌طلبانه این فرقه هستیم. رسانه‌های مجاهدین با خوشحالی از هر خبر منفی در مورد ایران استقبال می‌کنند و رویای بازگشت به صحنه را در سر می‌پرورانند. گویی فراموش کرده‌اند که سرنوشت جنگ‌طلبی پیشین‌شان چه بوده است. گویی فراموش کرده‌اند که هم‌پیمانی با دشمنان ملت، حتی اگر قدرت‌مند باشند، هیچ‌گاه برای خائنان سرانجام خوشی نداشته است.حقیقت آن است که تجربه نشان داده، فرقه تروریستی مجاهدین خلق هر بار که به امید قدرت، دست در دست دشمنان ملت ایران گذاشته‌اند، نه‌تنها هیچ حاصلی برای خود نداشته‌اند، بلکه ضربه‌ای سهمگین‌تر از قبل متحمل شده‌اند. آن‌ها فراموش کرده‌اند که مردم ایران با همه گلایه‌ها و مشکلات، هرگز به مزدوران و خیانت‌پیشگان پناه نمی‌برند. شاید رجوی در توهمات خود هنوز هم بر تخت پادشاهی خیالی‌اش در ذهن سیر کند، اما واقعیت این است که او و فرقه‌اش، سال‌هاست از صحنه تاریخ حذف شده‌اند و تنها در لحظات بحران، چون لاشخورهایی پیر، گرد رخدادها پرسه می‌زنند.

و این‌گونه است که ضرب‌المثل کهن فارسی بار دیگر جان می‌گیرد:
چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی…

عباس جعفری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا