در ادامه ی جزوه ای که درباره ی مریم وخصوصیات فوق انسانی؟! او منتشر شده، آمده است :
” مریم رجوی اعتقاد دارد وقتی زنان در مواضع تصمیمگیرنده قرار گیرند، یک بستر واقعی برای مبارزه عمیق با بقایای فرهنگ مردسالار در افکار و مناسبات تمام جنبش، اعم از زن و مرد فراهم میشود و صفوف مقاومت از این افکار ارتجاعی و بهرهکشانه پالایش میگردد“.
صورت مسئله غلط است خانم!
زنان درمناسبات رجوی ، صرفا ابزاری هستند که امر ونهی های یک کوتوله مردی بنام مسعود را که تو دلاله و گماشته ی اصلی او هستی ، اجرا میکنند وهدایت واقعی حتی یک نفر دردست آنها نیست!
این قدرت زنان تحت انقیاد تو ومسعود ، کاملا مجازی است و ازاین رو با وجدان راحت میتوان گفت که با طرح وارونه ی مسئله، فریبکاری میکنی!
ضمنا برابر کدام تحقیقات ونظریات معتبر علمی ثابت شده که زن مستبد به مرد مستبد ارجحیت دارد؟
تو میگویی جامعه وقتی اصلاح میشود که تمامی مردان دربرابر زنان تحقیر شوند!
چنین چیزی هرگز ثابت نشده وباید گشت و دید که دلیل این عقاید سادیستی تو برعلیه مردان چیست؟
میترسی رقیبی برای شوهر آنچنانی ات باشند و تورا ازجاه وجلالی که او بتو ارزانی داشته محروم کنند؟
مجددا :
” در سال۱۳۷۲شورای ملی مقاومت ایران که متشکل از سازمانها و شخصیتهای برجسته اپوزیسیون ایران است در اجلاس سالانه خود، مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران برگزید. مصوبه شورای ملی مقاومت ایران، توسط مسئول شورا (مسعود رجوی) قرائت شد “.
درآن سال ، دیگر خبری از سازمان ها وشخصیت هایی که به قول های رجوی باور کرده بودند، خبری نبود و رتق وفتق امور بدست شخص مسعود بود که درقحط الرجالی موجود ویا فرار ازپاسخگویی ، معشوقه ی سابق وهمسر حی وحاضر و مطیع اش را به این سمت توخالی گذاشت و مورد انتقاد شدید قاطبه ی روشنفکران ومیهن دوستان ایران قرار گرفت.
درادامه :
“در اطلاعیهٔ مسئول شورا پیرامون انتخاب رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت چنین آمده بود: این یک انتخاب اصلح تاریخی از سوی مقاومت کبیر ملی و میهنی برای سعادت ملت ایران است. انتخابی ظفرنمون و بس خجسته و پر میمنت که سرنگونی دشمن ضدبشری را تسریع، ارواح طیبه شهیدان را شاد،چشمها و دلهای رزمآوران را روشن و آزادی و آبادی ایران فردا را تضمین میکند. بر مردم و تاریخ ایران، بر سرزمین شیر و خورشید، بر مقاومت ایران و بر ارتش آزادی گرامی و فرخنده و مبارک باد “.
به چه دلیلی اصلح و ظفرنمونی اش ازچه بابت است؟
چرا باید مریمی که به شوهراصلی خود وتمام همرزمانش خیانت کرد، میتوانست ایران را آباد کند؟
مگر شهیدان بخاطر اینکه مسعود حرمسرا داشته باشد ، آمر تاریخی ترین ترورها باشد ، به جاسوسی بنفع دشمن بپردازد، ترور وشکنجه را دریک سازمان سیاسی رواج دهد ، خشن ترین دستگاه انگیزاسیون را برپا دارد، اساس خانواده ها را برهم زند و … و …، شهید شده بودند که ارواح آنها ازبابت این کار احمقانه و نفع طلبانه ی رجوی شاد باشد؟!
درادامه :
” مریم می گوید : بهنظر من، بشریت تنها در صورتی از شر پدیده شوم ارتجاع و بنیادگرایی خلاص میشود که زنان نقش پیشتاز خود را در این کارزار جهانی بهعهده بگیرند و با استفاده از تمامی اشکال مبارزه دموکراتیک، راه را بر هرگونه مماشات و سازش با آخوندهای زنستیز و ضدبشر ببندند “.
پس سازمان مجاهدین خلق بدین خاطر استحاله شد که این نقش اززنان دریغ شد؟!
یعنی رجوی با تصاحب جسم وروح زنان نگذاشت که افکارشان صیقل یافته ومنشآ خیری باشند؟!
دراین صورت، گناه زنان چیست که رجوی آنها را درخدمت استفاده ی شخصی خود قرار داد ونگذاشت که رشد طبیعی انسانی خود را داشته باشند؟
وشما خانم مریم رجوی!
وقتی که دیدید ومیدانید که زنان کاره ای درتشکیلات رجوی نبوده ودرعوض به خشن ترین شکل موجود تحقیر شدند ، از کجا میدانید که سپردن امور بدست زنان که شما تجربه ای دراین مورد ندارید ، حلال مشکلات بشریت خواهد بود؟
چیزی را که محک تجربه نخورده – که درمورد شما رجوی اجازه ی آنرا نداد- چگونه میتوان بعنوان شاهد مثال آورده شود؟
بازهم :
” مریم رجوی در مقاله رژیم ایران، داعش- انحراف از اسلام که در روزنامه ورلد پالیسی به تاریخ ۲۵آذر۱۳۹۴ درج شده ـ مینویسد:” این نوع از افراطیگری که ما امروز با آن مواجه هستیم، ترکیبی از بربریت قرونوسطایی و فاشیسم مدرن امروزی است. این یک جهان بینی است که از تحمل سیاسی اجتناب میورزد و زنستیزی و خشونت را ترویج مینماید و البته خشونت را پرستش میکند. این دیدگاه خاص، سعی در جاری نمودن شریعت و مجازاتهای فوقالعاده سخت و شدید آن مینماید. این دیدگاه، هرگز و هیچگونه ربطی به اسلام نداشته و بهروشنی در جهان مدرن امروز، جایی برای یک چنین جهان بینی وجود ندارد “.
یعنی منظورتان این است که آمریکا وشرکایش که فاشیست مدرن تشریف دارند، بربریت قرون وسطایی را برای برهم زدن امنیت کشورهای غارت شده بکار میگیرند که درواقعیت امر هم چنین است؟
عدم تحمل که مشخصه ی بارز سازمان مجاهدین خلق است ، چرا باید نقطه ی ضعف دیگران تلقی شود؟
قبلا بشما توضیح داده شده که مسلمانان مورد چپاول وغارت قرار گرفته ، تعداد قابل توجهی ازجوانان آنها امید به زندگی را بخاطر بیکاری وفقر ازدست داده و عصیانگر شده اند وامپریالیزم محیل با استفاده ازاین نقصان بزرگ ، این روحیه ی عصیانگری آنها را بر علیه منافع کشورهای خودشان بکار گرفته اند تا مانع توسعه وترقی وارتقای زندگی هم وطنان وهمنوعان خودشان شده و وضع را بدتر ازآنچه که هست، بنمایند.
صابر
ادامه دارد