قبل از کشتار 10 شهریور 1392 ، بوی خون همه جا پیچیده بود

مسعود رجوی ، عامدا و با آگاهی کامل از خطرات پیش رو، یکصد تن را به امید برگرداندن نیروها به اشرف باقی گذاشت و 59 نفر را در 10 شهریور 1392 به کام مرگ و اسارت فرستاد !
زمانی که مسعود رجوی اصرار داشت که: ” اگر کوهها بجنبند ، اشرف ز جا نخواهد جنبید! ” ، همه ما که در پادگان اشرف بودیم، می دانستیم که قتل عامهای در پیش است! از همان شبی که نیروهای آمریکائی خطوط ما را بمباران کردند و دیدیم که مسعود رجوی نیست ، مریم رجوی هم به فرانسه گریخته است ، بوی خون همه جا پیچیده بود! همه بعنوان گوشت دم لوله ی توپ ، باقی گذاشته شده بودیم، تا بهای بی درایتی رهبری را بپردازیم که بی گدار به آب زده بود و تماما اصرار داشت که نیروها نباید از اشرف کنده بشوند! از همان روزی که دست بسته به اشرف برگردانده شدیم و سلاح ها را تحویل دادیم ، دیگر همه ی ورق ها برگشت و شکست پشت شکست بود و بس.
سازمان خبر کشتار 10 شهریور 1392 را چنین انعکاس داد:
” صبح ۱۰شهریور، هنگام شروع تهاجم، نیروهای مهاجم در هماهنگی کامل با نیروهای عراقی مستقر در اشرف از ۱۰نقطه به داخل اشرف نفوذ کردند. ۵۲مجاهد بی‌دفاعی که با دستان بسته به‌صورت جمعی در سحرگاه ۱۰شهریور ۱۳۹۲اعدام شدند، همراه با ۷مجاهد گروگان گرفته شده، از میان ۱۰۰مجاهدی بودند که طبق کنوانسیون چهارم ژنو افراد حفاظت‌شده بودند و بر اساس توافق چهارجانبه بین دولت آمریکا، دولت عراق، ملل‌متحد و مجاهدان اشرفی در روز ۲۷مرداد ۱۳۹۱به‌منظور حفظ اموال ساکنان اشرف، بدون محدودیت زمانی برای حفاظت از اموال در اشرف باقی مانده بودند و مسئولیت حفاظت از آنها را عراق طبق همین توافق چهارجانبه برعهده گرفته بود.

دولت عراق که ابتدا مدعی شده بود هیچ اتفاقی در اشرف نیفتاده است، بعد از این‌ که گزارشات و عکس‌های جنایت صورت گرفته از سوی ۴۲مجاهد باقی‌مانده در اشرف، منتشر شد، ادعا کرد که این اتفاق یک درگیری‌ داخلی بین خود ساکنان اشرف بوده است…”
اما خیلی زود “جریان مردمی فرزندان انتفاضه شعبانیه” مسئولیت حمله به اشرف را بر عهده گرفت و اعلام کردند که :
«فرزندان رشید مجاهدان شهید عراقی با اقدامی انقلابی، انتقام تاریخی خود را از سازمان مجاهدین گرفتند».
مردم عراق که زخم های چندین ساله از سازمان مجاهدین داشتند، عاقبت انتقام خود را از بقایای نیروهای بجا مانده رجوی در اشرف گرفتند.
اما امروز یعنی پس از 7 سال مسعود رجوی از فرزندان عراق چنین تشکر کرده است :
” سخنگوی مجاهدین در آستانه ۱۰شهریور قتل‌عام مجاهدین در اشرف در سال۹۲ با درود به جوانان شورشگر در عراق: درود و دست مریزاد…”
راستی چرا مسعود رجوی علیرغم به کشتن دادن عامدانه ی 59 تن در آنروز، باز هم به جوانان عراقی درود می فرستد؟!
یعنی دست مریزاد که 59 نفر از اعضای سازمان من را کشتید و بردید؟
سازمانی که با شکایت قضائی مردم عراق از عراق مفتضحانه اخراج شد، با چه روئی به جوانان عراق درود می فرستد؟!
واقعیت این است که حیات ننگین و ذلیلانه ی مسعود رجوی ، روی خون است ! هر بار که خونی بر زمین ریخته می شد، مسعود رجوی پیام تبریک می فرستاد! هزاران تبریک به موسسان ارتش دوم و .. می فرستاد! برای چی ؟ برای کی ؟
اما آنرزو چه اتفاقی افتاد؟
مریم رجوی وارد یک طراحی شیطانی شد و جان یکصد تن را به یک بازی خون وارد کرد!
بار دیگر رهبری و حیات ذلیلانه اش خون می خواست و این بار قرار شد یکصد تن قربانی شوند!
سناریوی اصلی احتمالی این کشتار توسط مسعود رجوی طراحی شده بود، به نظر اکثر جداشدگان که آشنائی بیشتری با سیاست های ضد انسانی رجوی داشتند، مسعود رجوی آنروز در اشرف بود! همه ی گرد وخاک ها هم برای فراری دادن او بود!
مسعود رجوی روزهای قبل با آگاهی از این عمل ، برای گروههای عراقی ، گرای نفرات باقیمانده در اشرف را داده بود، زمانی که حمله اتفاق افتاد، تمامی نیروهای عراقی وارد مهلکه شده و این بهترین زمان بود برای اینکه مسعود رجوی فراری داده شود!
احتمالات دیگری هم هست که از جمله درگیری داخلی در اشرف و ایجاد یک بلوا و شورش و یا درگیری عمدی و … از آن جمله اند.
مرگ های مشکوک در سازمان ، ازحیث آمار و ارقام ، بیشمار است ، هر آنچه که هست ، می توان این مرگها را نیز در زمره قربانیان جاه طلبی های مسعود رجوی دانست و واقعیت این است که هیچ خونی در عراق و در پادگان اشرف بر زمین نریخت ، مگر با دستورات شخص مسعود رجوی . . .
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا