درخواست های اجباری خودسوزی در 17 ژوئن – قسمت اول

ما بی خبر از همه جا و همه کس . . .

خرداد ماه 1382 از نیمه گذشته بود و گرمای طاقت فرسای بالای 50 درجه عراق ، نفس را بریده و همه مان را کلافه کرده بود! بعد از جریانات حمله ی آمریکا به عراق و برگشت مان به اشرف و خلع سلاح و فازهای وزارت خارجه ی آمریکا، دیگر دل و دماغ کار نداشتیم و همه در پاسیویسم کامل بسر می بردیم. همه می دانستیم وارد یک سرفصل جدید شدیم. البته همه منتظر اتفاقات تازه بودیم تا بلکه از جهنم دره ی عراق نجات پیدا کنیم.

نزدیک ظهر خسته از کار روزانه ، راهی سالن غذاخوری شدم تا نفسی تازه کنم و چای و … بنوشم!
همه چیز غریب بود. مسئولین همه درتکاپوی عجیبی بودند! رفتارها بقدری مشکوک بود که هر کسی متوجه می شد که اتفاقی مهم رخ داده است! اما هیچکس جرات بازگو و سئوال نداشت! در فضایی سئوال برانگیز نهار را خوردیم و این در حالی بود که میز زنان که همیشه پر بود، آنروز خالی بود و هیچ زنی در سالن حضور نداشت، این امر بدین معنی بود که خبری مهم اتفاق افتاده و آنها در جلسه و نشست هستند!

محمدرضا مبین

اما از یک چیز تعجب کردم و آن اینکه مریم رجوی کی رفت فرانسه؟

طبق معمول خبری نشد و ما برای نماز و استراحت به آسایشگاه رفتیم، اما ساعت حدود دو و نیم بود که همه برای خبر مهمی به سالن فراخوانده شدیم، در نشست قرارگاه ، اف جی قرارگاه، با استرس زیاد و ناهمگونی خاصی صحبت را شروع کرد و ما هم که انگار از غار درآمدیم، همه ششدانگ گوش بودیم تا بفهمیم چه خبر شده است!

او از زد و بند رژیم با دولت فرانسه شروع کرد و با حالت گریه و زاری ادامه داد دیروز خواهر مریم و تعدادی از کادرهای بالای سازمان در فرانسه دستگیر شدند، او گفت اخبار تکمیلی متعاقبا روی تابلو نصب خواهد شد! همه باید وانمود می کردیم که خیلی ناراحت شدیم!
اما از یک چیز تعجب کردم و آن اینکه مریم رجوی کی رفت فرانسه؟

تازه فهمیدم که عجب رودستی خوردیم و در عراق گوشت دم لوله ی توپ شدیم و خواص به خارجه و قلب بورژوازی که بد اعلام شده بود رفتند! ضمنا برایم روشن شد که جان ما برای سازمان هیچ اهمیتی ندارد!

عصر در سالن از طریق خبرگزاری های خارجی و سی ان ان ، تصاویر تهاجم پلیس به دفاتر سازمان نمایش داده شد و همچنین صحنه های دلخراش خودسوزی چند نفر از هواداران سازمان برایمان پخش شد و بولتن ها هم نوشتند که هواداران سازمان در خارج سنگ تمام گذاشتند و برای خواهر مریم و اعتراض به زد و بند فرانسه با رژیم، دست به خودسوزی زدند!
لحظه ، لحظه اخبار خودسوزی ها برجسته تر و برجسته تر نشان داده می شد!

خودسوزی در فرقه مجاهدین

نشست روز بعد برگزار شد و اف جی قرارگاه (فرمانده ی زن قرارگاه )، ایندفعه با حالت تهاجمی وارد شد و گفت همه ی خواهران شورای رهبری درخواست خودسوزی دادند!!!
سالن برای لحظه ای به سکوت رفت!

اف جی گفت: آنها هوادار بودند وعضو حرفه ای نیستند! شما چه ؟ شما چندین مدار از آنها بالاتر هستید، چه کار می کنید! تعدادی از بچه ها پشت میکروفن رفته و گفتند ، خواهر ، ما را به فرانسه اعزام کنید، تا آنجا جلوی زندان خواهر مریم ، دست به خودسوزی بزنیم!
اف جی که دست آنها را خواند که دنبال بهانه ای برای خروج از عراق هستند، گفت : لازم نکرده ، هرکس می خواهد درخواست خودسوزی خودش را در اینجا بدهد و همین الان بنویسد! کاغذهای آماده بین ما توزیع شد، او اضافه کرد، اما فعلا کاری نکنید، تا دستورات برسد!

من باخودم حساب کردم و گفتم خودسوزی من در عراق به چه درد خواهر مریم می خورد؟!
این کار را نوعی هوچی گری می دیدم!
با خودم می گفتم ، ما که در همین گرمای عراق ، هر روز صدها بار سوزانده می شویم! بهتر است همان خارج نشین های بی درد، دست به خودسوزی بزنند!

ولی در درون می ترسیدم که اگر اجبارم کنند، باید خودسوزی کنم، چرا که نافرمانی از دستورات سلسله مراتب فرماندهی ، جرمی نابخشودنی محسوب می گردد!

اصل قضیه اما چه بود؟
سحرگاه ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ برابر با ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ شمسی طی عملیات نیروهای فرانسوی با حضور بیش از 1300 پلیس، به 13 مرکز و محل استفاده ی سازمان مجاهدین خلق در پاریس و حومه ای این شهر حمله و بیش از 150 تن از اعضای این سازمان بازداشت شدند.

ماموران امنیتی فرانسه مطلع شده بودند که این سازمان ، عملیات گسترده ی تروریستی جدیدی را در خاک فرانسه یا نقاط دیگر تدارک می بیند!

ادامه دارد . . .

محمدرضامبین – عضو نجات یافته از فرقه ی منحوس رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا