نجات در هفته ای که گذشت – شماره 10

مروری بر مطالب 1 تا 6 آبان ماه 1400 درج شده در سایت نجات

*شنبه 1 آبان

در روز شنبه جمعاً 12 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

شادباش و تبریک خانواده ها و جدا شده های داخل ایران به آقای احسان بیدی

در سایت ایران اینترلینک آمده است: آقای احسان بیدی که به خاطر توطئه های مریم رجوی و سازمان مجاهدین خلق در آلبانی و در نتیجه فساد در حکومت بدون هیچ دادگاهی دو بار و هر بار به مدت قریب به یک سال زندانی شده بود، بالأخره توانست از اخراج اجباری جلوگیری کرده و از زندان آزاد شود.
رجوی با خرج بالا یک بار هم ایشان را توسط نفراتی که خودشان را پلیس معرفی کرده بودند، به صورت غیرقانونی به مرز یونان برده شده و آنجا بدون هیچ پناهی رها شده بود. وی بارها توسط مافیای آلبانی و نفرات خود سازمان تهدید به مرگ شده است. شکست مجاهدین خلق از آقای احسان بیدی در آلبانی از یک طرف نشان دهنده عزم جزم جداشدگان و خانواده ها برای برچیدن بساط برده داری مدرن در کمپ بدنام اشرف سه و از طرف دیگر زبونی و خارج شدن اهرم های قدرت از دست مافیای فرقه رجوی است.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید

مریم رجوی برای دیوید ایمس تعزیه می گیرد اما برای نیروهای خودش خفه می شود

این روزها شاهد برگزاری مراسم با شکوهی برای مرگ دیوید ایمس نماینده مجلس انگلیس و از حامیان فرقه در آلبانی بودیم. الحق باید بگویم وظیفه نوکری را برای یک حامی صهیونیست خوب به جا آوردند.

اگر مژگان یا نسرین که گل سرسبد فرقه به حساب می آیند، می مردند به اندازه دیوید ایمس برای آن ها ارزش قائل نمی شدند و با یک مراسم ساده کفن و دفن می شدند و چند روز هم در سیمای خویش از نوکری آن ها نسبت به رجوی ها تعریف و تمجید به عمل می آوردند و تمام .

کما این که ما اخیراٌ شاهد بودیم عباس مدرسی فر با سابقه بیش از پنج دهه به اصطلاح مبارزه چه در زمان شاه و چه با حکومت ایران، وقتی در اثر بیماری جانش را در آلبانی از دست داد، مریم قجر خاموشی پیشه کرد و صدایش را در نیاورد. حتی به خانواده اش تسلیت هم نگفت! حالا وقتی به دیوید ایمس می رسد چنین برنامه با شکوهی را برگزار می کند و جالب این است او را جزء به اصطلاح شهیدان آزادی محسوب می کند و به او افتخار می کند که 40 سال حامی پر و پا قرص به اصطلاح مقاومت بود. حال به این سؤال باید پاسخ داد که چرا مریم قجر در مرگ دیوید ایمس نماینده انگلیس اشک تمساح می ریزد؟!

چون دنبال منافع خودش است. با این خوش رقصی ها می خواهد به دیگر نماینده ها پیام بدهد که آری شماها از جایگاه ویژه ای نزد ما برخوردارید. ما به شما ارج می نهیم زیرا همسو و هم جهت با شما هستیم. شماها از جمله آزادی خواهانی!!! هستید که هوای ما را دارید! آیا این اشخاص واقعا آزادی خواه هستند؟! وقتی می بینند کودکان یمنی بمباران می شوند و سکوت می کنند! وقتی در غزه، اسرائیل افراد غیرنظامی و زن و کودک ، پیر یا جوان را می کشد و اینها سکوت می کنند؟! اما در رابطه با ایران آزادیخواه می شوند!!

دیوید ایمس

افشای شیوه های سانسور اخبار توسط فرقه مجاهدین خلق

آقای طالب فرحان (جداشده از فرقه رجوی) می گوید:
در سال هایی که در قرارگاه اشرف و مناسبات فرقه مجاهدین خلق بودم به نقطه ای رسیدم که به صحت و درستی اخباری که در تلویزیون و بولتن های خبری آن ها برای اطلاع اعضا انتشار پیدا می کرد شک کردم.
اخبار منتشر شده ضد و نقیض بود! خیلی تلاش کردم تا واقعیت ها را بدانم و با تلاش فراوان خودم را در قسمت فرهنگی پذیرش و بعد قرارگاه هفت که مسئولیتش ضبط اخبار سیما (تلویزیون مجاهدین خلق) و پخش آن برای اعضا در سالن غذاخوری در دو زمان بندی ظهر و شب و همچنین چاپ و توزیع بولتن خبری بود سازماندهی کردم و با ورود به قسمت فرهنگی با شیوه های سانسور خبرها و چگونگی پخش آن آشنا شدم … در مجموع در طی زمانی که در قسمت فرهنگی بودم به حدس و گمان اولیه خودم در رابطه با ایجاد سانسور اخبار به منظور فریب اعضا و وحشت سران مجاهدین خلق از آگاهی آن ها نسبت به واقعیت های خارج از مناسباتشان با تمام وجود ایمان آوردم و یقین کردم که مسعود و مریم فقط می توانند با سوار شدن بر موج نا آگاهی اعضا و به کارگیری شیوه های دروغ و فریب براعضا تسلط داشته باشند و آن ها را به اسارت بگیرند.

طالب فرحان - عباس دلنواز از خوزستان

*یکشنبه 2 آبان

میلاد با سعادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)

*دوشنبه 3 آبان

در این روز کلاً 10 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان داریم:

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با آقای مکی رفیعی

با توجه به صدور کارت های شناسایی (بیومتریک) برای اعضای فعلی و جداشده سازمان مجاهدین خلق؛ آقای مکی رفیعی از اعضای جداشده بازگشتی چنین می گوید: “من تمام اخبار و رویدادهای مربوط به تحولات فرقه در آلبانی را دنبال می کنم. این اقدام یک گام اساسی در جهت به دست آوردن استقلال اجتماعی و فردی ست که اعضا را نسبت به موقعیت سیاسی خودشان به اشراف لازم می رساند. آقای رفیعی همچنین ضمن تقدیر از تلاش های خستگی ناپذیر اعضای جداشده در آلبانی گفت واقعاً فرقه مجاهدین چقدر ضعیف و درمانده شده است که با آن همه ادعا در مقابل چند عضو جداشده درمانده و ناتوان شده است.

درجریان جدایی رفیق دهقان که من او را از مناسبات اشرف کاملاً می شناسم، اعضای جداشده در آلبانی چه ضربه اساسی و سختی به مجاهدین وارد کردند. آقای رفیعی همچنان تأکید کرد من خدا را شکر می کنم که از این فرقه جدا شدم و اکنون شرایط اجتماعی بسیار خوب و خانواده دارم. امیدوارم روزی تمامی اعضای دربند هم درموقعیت من قرار بگیرند.”

مکی رفیعی و اکرامی

گفتگوی انجمن نجات با خانواده لیلا نرگسی گرفتار در فرقه رجوی

خواهرِ لیلا می گوید: “خواهرم وقتی کم سن و سال بود و تجربه و اطلاعاتی از سازمان و افکار آن ها نداشت به واسطه ارتباط با پسر یکی از همسایه ها گرفتار شد و اکنون بیش از دو دهه است که هیچ گونه خبری از سلامتی او نداریم و متأسفانه با وجود تلاش هایمان برای دیدار با او از طرف هیچ ارگان حقوق بشری حمایت نشده ایم … من و خانواده ام از این شکایت جدا شده ها علیه سران سازمان مجاهدین خلق به شدت حمایت می کنیم و از همین جا اعلام امادگی می کنم که خانواده نرگسی نیز حاضر است در هر دادگاهی که صلاحیت داشته باشد علیه سران فرقه رجوی شکایت خود را مطرح نماید و به دنبال این قضیه هستیم تا بتوانیم خواهرمان را از چنگال سران فرقه رجوی نجات دهیم.”

آقای بیدی ایستادگی شما، چراغ راه خانواده های اسیران رجوی است

آقای کرمعلی شعبانپور برادر حسن شعبانپور خطاب به آقای احسان بیدی می گوید: “برادرم اکنون گرفتار فرقه رجوی می باشد و رجوی ها مانع دیدار و حتی تماس تلفنی برادرم با خانواده اش می شود .
من نیز مانند بقیه خانواده های گرفتار فرقه رجوی که از آزادی شما خوشحال شدند، این گونه بودم. این ایستادگی شما در مقابل باج خواهی و کینه حیوانی رجوی ها علیه جدا شده ها بسیار قابل تقدیر است و به ما برای ادامه راهمان انگیزه بیشتری می دهد که می توانیم با ایستادگی و مقاومت پوزه جنایتکاران رجوی را به خاک بمالیم. من از تمام دوستان و جدا شده ها در کشورهای اروپایی و ایران و هر نقطه از جهان که در جهت رسوا کردن فرقه رجوی تلاش می کنند، حمایت می کنم….”

*سه شنبه 4 آبان

در این روز 14 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

برادر محمد خطیبی نگران وضعیت اوست

آقای امیر خطیبی گفت: در سال هایی که سازمان در عراق بود، چند بار با ما تماس گرفتند و گفتند که از طرف محمد برادرم می باشند و می خواستند با ما صحبت کنند که ما جواب آنان را نداده و منتظر تماس محمد بودیم و به خاطر همین می دانیم که سازمان شماره ما را داشته و اگر اجازه بدهند مطمئناً محمد با ما تماس می گیرد.
وی از این بی اطلاعی و وضعیت بیماری کرونا در جهان و محیط بسته سازمان و نبود امکانات کافی پزشکی و درمانی در فرقه نگران است. آقای خطیبی گفت که از ارگان های بین المللی حقوق بشری برای رهایی اسیران رجوی کمک خواسته است و همچنان پیگیر است.

امیر خطیبی ، برادر محمد خطیبی ( علی اکبر )

مستند در دام فریب مجاهدین خلق – افشین جعغرزاده

مستند در دام فریب سرگذشت کسانی است که روزگارانی در دام فریب فرقه رجوی گرفتار آمده و کم یا زیاد بخشی از عمر خود را در این فرقه سپری کرده اند. البته برخی هایشان که شانس یارشان بود برحسب شرایط خاص تواسته اند از دست فرقه رهایی یابند.
البته در این میان نگون بختانی هم بودند که در مسیر اهداف فرقه هزینه شدند و مرگ تنها هدیه سران مجاهدین به آنان بود.
تهدیدات پنهان و نرم و در مقاطعی البته سخت واقعیّتی است که پیوسته اعضای گرفتار در فرقه رجوی در اشکال مختلف در درون سازمان با آن دست به گریبان بوده و هرکس به شکلی آثار آن را با خود به همراه دارد. زندان و شکنجه، قتل، تحقیر در مقابل جمع، محاکمات غیرانسانی، تحمیل خودکشی به اعضای ناراضی و . . . از انواع این تهدیات محسوب می شود.
در این مستند سعی شده با کسانی که روزگارانی در دام فریب مجاهدین گرفتار آمدند اما برحسب شرایط خاص توانستند جان خود را از دست این فرقه رهایی دهند مصاحبه کوتاهی انجام شود تا نسل جوان کشورمان با تجربیات آنان و ترفند های فریبکارانه مجاهدین آشنا شده و به ماهیت پلید و ضد بشری این گروه تروریست و فرقه گرا پی ببرند….
قسمت اول این مستند اختصاص دارد به نحوه پیوستن و گسستن فردی بنام افشین جعفرزاده اهل ارومیه جوانی که با تمامی شور جوانی اش دنبال کسب درآمد راهی کشور ترکیه گردید ولی او هرگز نمی دانست که تقدیر او را به سوی دام مرگبار گروهی تروریست و فرقه ای به نام مجاهدین در پوشش شرکت کاریابی در استانبول خواهد کشاند و مسیر زندگی او را عوض خواهد کرد.

مهدی سلیمانی: مجاهدین خلق مرا از ترکیه ربودند

مهدی سلیمانی متولد سال 1359 است و به تازگی جدایی خود را از فرقه مجاهدین اعلام کرده است. او می گوید: “من 19 سال داشتم که برای کار به ترکیه رفتم و متأسفانه مجاهدین خلق مرا ربودند و به اشرف بردند و به من گفتند اگر بخواهی به ایران برگردی اعدام خواهی شد… مدت 8 سال است که در آلبانی هستم و به تازگی از فرقه رجوی جدا شدم.”
او همچنین از تصمیم اخیر دولت آلبانی برای دادن کارت بیومتریک به اعضای مجاهدین ابراز خوشحالی کرد و گفت: “با داشتن این کارت، اعضا می توانند پس از سال ها دوری خانواده های خود را ببینند.”

مهدی سلیمانی

*چهارشنبه 5 آبان

در این روز مجموعاً 13 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

جزییات انتخاب مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور از زبان آقای بصری

در آن زمان یعنی 30 مهر سال 1372 رجوی و دار و دسته اش به صورت مخفیانه مریم قجر را به عنوان رئیس جمهور معرفی کردند. خودشان بریدند و خودشان دوختند. و مریم قجر مثل دُم خروس بیرون زد .
آن زمان رجوی به تمام کادرهایش آماده باش داده بود. در آن زمان زهرا گرابیان (سارا) مسئول مقر ما بود و معاونش زنی بود به نام آذر. وقتی به سالن غذا خوری مراجعه می کردند سلاح کمری می بستند، در ذهن ما علامت سؤال به وجود می آمد که این چه حرکتیه؟ ورود با سلاح به سالن غذا خوری و محل های عمومی ممنوع بود! حال چه اتفاقی افتاده است. چند روزی گذشت و همه متناقض بودند. به ما ابلاغ کردند وسایل خود را جمع کنید و برای مأموریت آماده شوید!… رئیس جمهور را مردم یک کشور انتخاب می کنند نه تعدادی اندک! اگر مریم قجر مشروعیت داشت حال و روزش این نبود. رجوی در دوران اربابش صدام برای خودش دولتی درست کرده بود. همیشه در نشست ها می گفت ما در عراق یک دولتیم .ما هم به او می گوییم باش تا صبح دولتت بدمد.

سرنوشت ۹ تن از زنانی که در فرقه رجوی مورد آزار قرار گرفتند

در سال هایی که درون فرقه رجوی بودم مطلع هستم ده ها تن از اعضا، کاندیدای به اصطلاح شورای رهبری و عضو شورا علیه سازمان بودند و از آنجا که اجازه خروج به آنان نمی دادند، دچار رنج های مضاعف و سرنوشت های گوناگونی شدند.
جهت اطلاع خانواده های عزیز و عبرت سایر زنان و دخترانی که ممکن است در آینده در معرض فریب آن فرقه مافیایی قرار بگیرند وظیفه خودم می دانم که اشاره مختصری به زندگی و سرنوشت برخی از آنان داشته باشم.
مریم نظام الملکی، ماه منظر صدرالاشراف، نسترن رستگار پور، بتول علوی طالقانی، تهمینه حاجی خداوردی خانی و مارینا سراج که نامی از این دو نفر آخر در لیست جدا شدگان و هم چنین اطلاعات جدیدی از سرنوشت آنان دردست نیست.
حداقل در طی یک دهه آخری که در فرقه بودم، نامبردگان فوق زندانی و جدا از تشکیلات فرقه نگهداری می شدند. هر کدام از آن ها را در بخش های مختلف زندانی بودند و به فراخور حالشان نگهبانانی ۲۴ ساعته داشتند تا از فرار آنان جلوگیری کنند….

زنان مجاهدین
رهبر سازمان مجاهدین: زن ها فتنه هستند

کتاب در پس غبار، روایتی تلخ از سرنوشت کودکان اردوگاه اشرف

… محسن فامیل زرگریان پس از گفت و شنود با برخی اعضای جدا شده از این سازمان و ثبت خاطرات آن ها از سال ها زندگی در این گروه دست به قلم شده و با نگارش رمان «در پس غبار» تلاش کرده است برخی از این اتفاقات شوم را به رشته تحریر درآورد….
این نویسنده همدانی می گوید: واقعیاتی که در این رمان به آن ها اشاره می شود برای خوانندگان غیرقابل باور است اما حقیقتی است انکار ناپذیر که در پرتو رفتارهای کاملاً روانشناسانه به نیرو تحمیل شده است… بعد از مرصاد، رجوی، خانواده را دلیل شکست در آن عملیات معرفی می کند و با انقلابی به نام مریم، طلاق را اجباری کرده و ازدواج را ممنوع می کند. کودکان از پدر و مادران جدا شده و در بخش‌های جدایی نگهداری می‌شوند… در جنگ اول خلیج فارس به بهانه بمباران آمریکایی ها، رؤسای سازمان کودکان را از عراق خارج کرده و به آلمان منتقل می‌ کنند. بعضی از کودکان در بین خانواده ‌های هوادار پخش می شوند اما بعضی از کودکان نیز در مقرهای سازمان دراروپا باقی می ‌مانند که در این رابطه گزارش هایی از فروش کودکان نیز آمده است. داستان «در پس غبار» ماجرای یکی از همین کودکان است که به خانواده‌ای هلندی فروخته شده و بعد از سن 18 سالگی، سازمان در پی جذب او اقدام می کند. جذبی که با دروغ شروع شده و بعد از معلوم ساختن هویت واقعی سازمان به پایان می رسد.

کتاب در پس غبار

*پنجشنبه 6 آبان

11 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:

عملیات روانی مجاهدین خلق با ویروس کرونا همچنان علیه مردم ایران ادامه دارد

از زمان شیوع ویروس کرونا در ایران عملیات روانی فرقه رجوی علیه مردم همچنان ادامه دارد. اگر تا دیروز شعار واکسن بخرید می دادند و گفتند؛ جمهوری اسلامی، زندگی مردم را گروگان گرفته و حاضر نیست از آمریکا و انگلیس واکسن وارد کند. اکنون به شعار واکسن نزنید رسیده و در رسانه هایشان به شدت این موضوع را تبلیغ می کنند.
اکنون هم مجاهدین با ترفند جدیدی تحت عنوان «بحران واکسن های نامعتبر و آلوده» وارد میدان شدند تا با تقطیع سخنان برخی از مسئولین و اظهارات غیرعلمی تعدادی از هموطنان ویدئوهایی را تهیه و آن را همراه با مقالاتی در رسانه های ضد ایرانی شان نشر دهند.
… آنچه که در این میان بیشتر از هر چیز دیگری مایه نگرانی فرقه رجوی شده و سعی می کنند با تبلیغات رسانه ای آن را نشانه رفته و از بین ببرند، همانا نزدیکی و همدلی بیشتر دولت و مردم است که اعتماد به همدیگر برآیند این اتفاق خواهد بود.

پای درد دل های مادر محسن شعبانی

محسن شعبانی در جنگ ایران و عراق سرباز که در سال 67 به اسارت درآمد. خانواده او بارها و بارها برای دیدنش به اشرف رفتند. اما نتیجه ای نگرفتند و مجاهدین با فحش و ناسزا از آن ها استقبال کردند.
مادر محسن خطاب به او می گوید: با گرفتاری تو را بزرگ کردم، حالا باید تو از من نگهداری کنی، خیلی گرفتاری کشیدم، می خواهم حرف بزنم ولی گریه ام می گیرد…

محسن شعبانی

قابل توجه هفته

نامه به دادستان دیوان کیفری بین المللی

این هفته نیز همچون هفته گذشته ایمیل های بسیاری خطاب به آقای کریم خان دادستان دیوان کیفری بین المللی از جانب خانواده های چشم انتظار و اعضای سابق فرقه رجوی ارسال شد.

نامه های این هفته از استان های اردبیل، مرکزی، خوزستان، کرمانشاه، زنجان، آذربایجان شرقی، گیلان، تهران و دیگر استان ها ارسال شده بودند که خواهان رسیدگی فوری به شکایت اعضای سابق علیه سران فرقه رجوی بودند.
متن برخی از این نامه ها به فارسی و انگلیسی در سایت نجات درج گردید.

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا