شبکه ماهواره ای سازمان مجاهدین خلق در برنامه "پرونده" به موضوع دادخواهی خانواده ختار در خصوص کشته شدن فرزندشان زنده یاد سهیل ختار توسط سازمان مجاهدین خلق پرداخته است که البته در این برنامه از هر دری سخن گفته شده ولی به هیچ وجه صحبتی از چزئیات نحوه کشته شدن سهیل در سازمان مجاهدین خلق که اصلی ترین موضوع است به میان نیامده است. در این برنامه مجری مربوطه عنوان میکند که:"بلافاصله بعد از پایان جنگ اسامی مجاهدین قهرمانی که زیر بمباران ناشی از زد و بند رژیم و یا تهاجمات گسترده ایادی و عوامل وزارت اطلاعات و سپاه قدس که در آن موقعیت از مرزها وارد شده بودند به شهادت رسیدند در نشریه شماره 623 در بهار 82 چاپ شد".
سازمان مجاهدین خلق در این برنامه تلویحا علت کشته شدن سهیل ختار را بمباران های نیروهای آمریکایی ذکر میکند و البته در عین حال پای رژیم و سپاه قدس و ورود آنها به خاک عراق را هم وسط میکشد و بالاخره معلوم نمیشود قضیه از چه قرار بوده است و نهایتا چه کسی سهیل را کشته است!؟
خانواده ختار در مراجعات مختلف به قرارگاه اشرف داستانهای متفاوتی شنیده اند. یک بار به آنها گفته شد که سهیل توسط نیروهای رژیم کشته شده است. بار دیگر گفته شد که شلیک ناخواسته هنگام تنظیف سلاح صورت گرفته است که آخرین بار نیز از جانب آقایان اسدالله مثنی و فرهاد الفت (منوچهر) روی همین موضوع تأکید شده است. یک بار هم در گذشته از خودکشی او صحبت به میان آمده است. اما در پرونده حقوقی سهیل در دستگاه قضایی عراق استشهاد سه نفر از جمله آقای کیوان رادبین که در کانادا مستقر است موجود می باشد که بیان شده در خلال جنگ دوم خلیج فارس در مقر سپاه (فیلق) دوم ارتش صدام حسین در شهر مقدادیه در استان بعقوبه که نفرات سازمان مستقر بودند صدای شلیک سه گلوله پیاپی شنیده شد و سپس جسد سهیل را بردند و پزشک قرارگاه جای سه گلوله بر روی بدن و پای جسد را گزارش نمود. شهود بسیاری شهادت داده اند که سهیل خواهان جدایی بوده است.
بحث هایی از قبیل اینکه رژیم از یک شهید هم صرف نظر نمیکند برای پرونده مفتوحه حقوقی در دادگاه دردی را دوا نمیکند. ادله و شواهد آنقدر واضح و روشن است که جای هیچگونه انکاری را باقی نمیگذارد.حرف درست اینست که گفته شود سازمان از خونی که خود به ناحق ریخته است هم صرف نظر نمیکند و میخواهد از آنهم استفاده تبلیغاتی به نفع خود نماید.حرفهای نخ نمای توطئه علیه اشرف و بکارگیری خانواده علیه خانواده و در بن بست بودن رژیم و ساخت سلاح هسته ای و خطر سرنگونی و تهدیدات سپاه قدس و انفجار پمپ آب و غیره دیگر کهنه و تکراری شده است. وقتی پای دادگاه و دستگاه قضایی به میان می آید باید جواب مشخص محکمه پسند ارائه شود. پدر و مادر سهیل ختار اساسا کاری با بحث های سیاسی ندارند. آنها فقط یک جواب روشن در خصوص نحوه کشته شدن فرزندشان میخواهند که بعد از گذشت بیش از 4 سال هنوز هیچ جوابی دریافت نکرده اند و مجبور شده اند به محاکم عراقی مراجعه کنند.
آقای بهزاد صفاری که ظاهرا مسائل حقوقی قرارگاه اشرف را دنبال میکند در این برنامه ادعا می نماید که کشته شدن سهیل ختار جنایت رژیم بوده است. آیا وی حاضر است به بغداد آمده و بیانات خود را با ارائه ادله و جزئیات کافی در ارگان های ذی ربط به ثبت برساند تا مسئله هر چه زودتر برای ما و دیگران روشن شده و ابهامات از روی سازمان برطرف گردد؟ ما و وکلایمان خیلی مایل هستیم بدانیم که دقیقا به چه صورت رژیم در کشته شدن وی نقش داشته است.همچنین آیا آقای قربانعلی (فرشاد) پورنمازی اجازه خواهد داشت به بغداد آمده و استشهاد بیان شده خود در برنامه مربوطه را به ثبت برساند و با ذکر جزئیات مربوطه، ضمیمه پرونده سهیل ختار در دستگاه قضایی عراق نماید و به سؤالات در این زمینه پاسخ دهد؟ چون این پرونده تنها شامل شهادت شاهدان عینی که عنوان مینمایند سهیل ختار همچون بسیاری دیگر به دلیل اعلام نارضایتی و درخواست جدایی توسط سازمان کشته شده بسته شده است.
در خصوص بحث های سیاسی آقای بهزاد صفاری لازم است گفته شود که از آنجا که ما و وکلایمان سیاسی نیستیم و هیچگونه دعوای سیاسی و اعتقادی هم با سازمان نداریم مطالبی از قبیل اینکه رژیم توطئه کرد و آمریکا و اروپا سازمان را تروریست شناختند و رژیم توطئه کرد و آمریکا و انگلستان اشرف را بمباران کردند و رژیم توطئه کرد و فرانسه مریم رجوی را در پاریس به اتهام اقدامات تروریستی و کلاهبرداری دستگیر و بازداشت نمود و رژیم توطئه کرد و حکومت عراق حکم اخراج سازمان مجاهدین خلق از این کشور را صادر کرد و رژیم توطته کرد و خانواده ها خواهان دیدار با عزیزان گرفتارشان در اشرف شدند و رژیم توطته کرد و… را نمیفهمیم. اما ارائه مدارک و شواهد حقوقی و ادله و اسناد کتبی و ذکر تاریخ و محل وقوع وقایع و نام شاهدان عینی را متوجه میشویم.
در این برنامه همچنین عنوان شده است که در سال 82 آنچه که در جریان بمباران اشرف گذشته بود به عمه سهیل توضیح داده شده و بعدا برای پدر و مادر وی نیز شرح داده شده است. آیا مایل هستید آن توضیحات را یکبار و برای همیشه جهت ثبت در تاریخ و در محاکم عراق، با ذکر جزئیات و مکان و زمان و اسامی نفراتی که شاهد قضیه بودند در برنامه خود بیان نمائید؟ همچنین آیا سازمان تمایل دارد توضیحات داده شده به مقام وزارت کشور مراجعه کننده به قرارگاه اشرف را هم جهت اطلاع عموم پخش کند؟
اشاره میشود که پدر و مادر سهیل تحت تأثیر دروغ های وزارت اطلاعات هستند. حرف راست بدون حاشیه و طفره رفتن از زبان سازمان چیست؟ در جریان کشته شدن سهیل ختار رژیم به عنوان جلاد معرفی شده است. خواهش میشود در این خصوص توضیح مفصل داده شود. آیا کسی از تمامی نفرات سازمان شاهد کشته شدن او بر اثر بمباران نیروهای آمریکایی و انگلیسی و یا نفوذ و تهاجم سپاه قدس (که هنوز معلوم نیست کدام درست است) بوده است؟ محل و تاریخ و نحوه حادثه چگونه بوده است؟ آیا عکسی از جسد یا مراسم تدفین قابل ارائه می باشد؟
مجددا تکرار شده است که رژیم نفراتی را از انگلستان و نروژ و کانادا و ایران جهت توطئه علیه قرارگاه اشرف وارد عراق کرده است. ما هم باز می پرسیم که چگونه این افراد با دستور رژیم محل امن خود را رها کرده و خطرات ناشی از سفر به عراق و عزیمت به قرارگاه اشرف بدون همراه را قبول کرده اند ولی نفرات شما در حصارهای قرارگاه اشرف که روزمره تحت فشارهای روانی نشست های عملیات جاری هستند آزادانه و مختارانه جلوی دوربین صحبت میکنند؟ چطور اقدام خانواده ها برای دیدار عزیزانشان با دستور وزارت اطلاعات صورت گرفته است ولی فحاشی های این عزیزان در برابر خانواده های غم دیده خود و یا نامه هایی که از قول سهیل در برنامه مربوطه خوانده میشوند آزادانه و مختارانه بوده اند؟
و اما در خصوص کلاهبرداری 60 میلیون تومانی آقای بهزاد صفاری از پدر و مادرشان در اصفهان که خود وی به آن اشاره کرده است باید پرسید که آیا آقای بهزاد صفاری به صراحت تماس با خانواده و درخواست پول به بهانه جدا شدن از سازمان و گرفتاری در عراق و قصد خروج از این کشور را تکذیب میکند؟ لازم به ذکر است که این پرونده از نظر بین المللی هم در حال رسیدگی و بررسی است و رد پول از کانادا به نروژ و انگلستان دنبال شده و نقش سازمان در آن و تشویقی که آقای بهزاد صفاری از بابت این کلاهبرداری در قرارگاه اشرف دریافت نمود ثبت گردیده است. آقای صفاری عنوان میکند که مبلغ مربوطه پول قابل ملاحظه ای نبوده است. اولا البته که برای سازمان با مخارج هنگفتی که دارد این پول ها حساب نمی آید ولی برای یک خانواده متوسط در اصفهان پول قابل ملاحظه ایست. ثانیا مشکل دکتر صفاری و خانم صفاری یعنی پدر و مادر بهزاد اصلا پول نیست و حاضر هستند سر و جان را فدای فرزند خود کنند. ناراحتی آنان صرفا بخاطر اینست که فرزند بغایت صادقشان تحت تأثیر القائات فرقه ای به اعتماد بی شائبه پدر و مادر خود خیانت میکند و کلاهشان را بر میدارد. تأثیرات روانی این اقدام بر روی این پدر و مادر سالخورده بسا بیشتر و بالاتر از آنست که فرضا تمامی هستی شان را از دست بدهند. آنها هم الان شکایتی از فرزند خود ندارند و موضوع را از کانادا و سایر نقاط صرفا جهت محکوم کردن سازمان و رهبری آن دنبال می نمایند. در تمامی فرقه ها اعضا موظف هستند برای اثبات وفاداری خود به رهبر بر علیه هر آنکس که احساس و عاطفه ای نسبت به او دارند اقدام نمایند. بهرحال پیشنهاد میکنیم آقای بهزاد صفاری مانند زمانی که برای کسب پول مربوطه مدام با خانواده شان تماس میگرفتند مجددا به آنها تلفن بزنند. مسلما پدر و مادر و برادر و خواهر چشم براه بهزاد از شنیدن صدای او علیرغم همه این مسائل خوشحال خواهند شد.
آخرین سؤال ما از مسئولین سازمان که سؤال همیشگی ماست اینست که چگونه و با چه مکانیزمی خانواده ها با دیدار با عزیزانشان در قرارگاه اشرف میتوانند مجاهدین را از هم بپاشند؟ اگر افراد سازمان خودشان بر مبنای آرمانهایشان راهشان را انتخاب کرده اند که قاعدتا باید عنصر مبارزاتی پیچیده تر بر روی عنصر ساده تر و عادی اجتماعی تأثیر بگذارد و او را جذب نماید و لذا سازمان باید از این به اصطلاح توطئه رژیم یعنی فرستادن خانواده ها به قرارگاه اشرف نهایت استقبال را بعمل آورد.
بغداد 13 آوریل 2008