روز شنبه 17 خرداد ماه 1404، علیرضا خزایی که برادرش محمد رضا خزایی هم چنان اسیر مغزشویی رجوی جنایت کار در اشرف سه است در دفتر انجمن نجات استان مازندران حضور یافت و با اعضای این انجمن دیدار و گفتگو کرد. آقای خزایی هدف از مراجعه خود را اطلاع از وضعیت اعضای سازمان در آلبانی […]
روز شنبه 17 خرداد ماه 1404، علیرضا خزایی که برادرش محمد رضا خزایی هم چنان اسیر مغزشویی رجوی جنایت کار در اشرف سه است در دفتر انجمن نجات استان مازندران حضور یافت و با اعضای این انجمن دیدار و گفتگو کرد.
آقای خزایی هدف از مراجعه خود را اطلاع از وضعیت اعضای سازمان در آلبانی و به خصوص برادرش و همچنین اطلاع از اخبار و موضع گیری ها و شرایط مجاهدین به دنبال حمله جنایتکارانه اسرائیل به ایران عنوان کرد.
اعضای انجمن نجات اخبار حمله اسرائیل به ایران و موضعگیری رجوی را بطور کامل برای ایشان توضیح دادند که چگونه سران مجاهدین از شروع جنگ ابراز خوشحالی می کردند و رجوی متاسف بود که باید این کار بیست سال زودتر انجام می گرفت ولی با آتش بس، موضع خود را عوض کرده و اعلام راه حل سوم را پیش کشیدند! موضعی خفت بار که حتی حمله اسرائیل را محکوم نکردند و این کار یعنی همسویی با اسرائیل جنایت کار و حمایت از حمله به ایران.
آقای خزایی عنوان داشت من در جامعه ایران زندگی می کنم. این حمله به همه نشان داد هرگز دشمنانی مانند اسرائیل و مزدورانش مانند رجوی جایی در ایران نخواهند داشت و برای برادرم متاسفم که در چنین جریانی گرفتار شده است و قدرت تصمیم گیری ندارد. مادرم بیمار است و همیشه منتظر است که فرزندش محمد رضا تماس بگیرد و صدایش را بشنود. این چه جریان کثیفی است که این گونه با خانواده های اعضای خود رفتار می کند؟
ایشان خطاب به برادرش گفت: برادرم محمد رضا مگر تو را چه شده که حاضر نیستی صدای مادرت را بشنوی و چه بلایی بر سرت آوردند که از ما فراری هستی؟ مگر مادر چه گناهی کرده که نباید تو را در آغوش بگیرد؟ او اکنون مریض است لطفا او را نا امید نکن .
اتفاقات اخیر بهترین فرصت را پیش آورده که از خودت سئوال کنی چرا رجوی از حمله اسرائیل حمایت می کند؟ او فکر می کند با پا گذاشتن روی خون مردم بی گناه ایران به قدرت می رسد! البته مردم ما نشان دادند که هیچ وقت اجازه این کار را به دشمنانی مانند رجوی نخواهند داد .
در پایان از تو برادر خوبم محمد رضا درخواست دارم اگر توانستی از سازمان خارج شو و مطمئن باش ما اعضای خانواده از تو حمایت می کنیم و یا حداقل با مادر بیمارت تماس بگیر و او را خوشحال کن . به امید دیدار .



































