حمید رضا جان سلام کجایی برادر پاک ما را فراموش کردی. دوریت برای ما خیلی سخت است بخصوص برای پدر . خبر داری پدر چشم انتظار شماست؟ پدر می گوید تا در قید حیات هستم می خواهم حمیدرضا را ببینم. ما چندین نامه برای شما ارسال کردیم شاید جوابی به ما بدهی ولی از شما […]
حمید رضا جان سلام
کجایی برادر پاک ما را فراموش کردی. دوریت برای ما خیلی سخت است بخصوص برای پدر . خبر داری پدر چشم انتظار شماست؟ پدر می گوید تا در قید حیات هستم می خواهم حمیدرضا را ببینم. ما چندین نامه برای شما ارسال کردیم شاید جوابی به ما بدهی ولی از شما خبری نشد. حمید رضا می دانم شما در کمپ آلبانی زندگی می کنی. وقتی به پدر می گویم حمید رضا در کمپ زندگی می کند در جواب می گوید حمید رضا در کمپ چکار می کند جای حمیدرضا در کمپ نیست. چندین سال خانواده ات را رها کردی! با خودت فکر کردی برای شما چه سودی داشته آیا به نتیجه ای رسیدی؟ زمانی که در ایران بودی زندگی خوبی داشتی. برای چه هدفی خانواده خودت را متلاشی کردی؟ خبر داری در نبود شما خانواده ات چه سختی ها کشیدند؟ فرزندت چه سختی ها کشید؟ حمید رضا ماندن در کمپ را تمام کن و برگرد سر زندگی خودت. من برادرتم دلم به حالت می سوزد نمی توانم ببینم برادرم در دیار غربت تلف می شود. به خودت بیا تصمیم بگیر خودت را از حصار بسته نجات بده . ما همچنان منتظر شما هستیم .
به امید آن روز
برادرت مصطفی

