من علی اصغر باباپور هستم و می خواهم به مواردی از نقض حقوق افراد در سازمان مجاهدین اشاره کنم تا برای همگان قابل رویت و ملموس باشد. حرفهایی که مریم رجوی می زند و مدعی حقوق بشر است همش کذب محض است و هیچ سند اجرایی ندارد و می خواهد با بیان این گونه حرفها […]
من علی اصغر باباپور هستم و می خواهم به مواردی از نقض حقوق افراد در سازمان مجاهدین اشاره کنم تا برای همگان قابل رویت و ملموس باشد. حرفهایی که مریم رجوی می زند و مدعی حقوق بشر است همش کذب محض است و هیچ سند اجرایی ندارد و می خواهد با بیان این گونه حرفها برای خود کسب درآمد کند.
من از شاهدان نقض حقوق افراد در تشکیلات رجوی بودم و قصد دارم به چگونگی سرکوب، کشتن عواطف و احساسات و خفه کردن افراد در نشست هایی با عنوان غسل هفتگی و عملیات جاری اشاره کنم.
نشست غسل هفتگی اساسا در پایان روز جمعه هر هفته برگزار میشد و همه افراد باید فاکتهایی از مدل جنسی که به ذهن می زد را نوشته و در جمع می خواندند و جمع نیز با توهین کردن و فحش دادنهای مکرر به فرد می فهماندند که مرز سرخ را رد کرده است . رجوی عنوان می کرد انجام این گونه نشست ها از نان شب هم واجب تر است و در هر شرایطی باید برگزار شود. فاکتها به این صورت بود که حتی در خواب اگر به یاد فامیل و یا مادر و یا مسائلی دیگر می افتادی باید در جمع می خواندی! خلاصه فرد نباید چیزی را در ذهن نگه می داشت و اگر به یاد خانواده ات می افتادی به تو برچسب شعبه وزارت اطلاعات و یا سپاه می زدند و اراجیفی از این مدل.
رجوی ها این گونه سعی داشتند مغز و فکر افراد را تسخیر نموده و در کنترل خود نگهدارند تا افراد اراده ای از خود نداشته باشند البته نوشتن این گونه فاکتها هیچ تاثیر مثبتی روی افراد نداشت و به صورت تکراری هر هفته ادامه پیدا می کرد. ولی با وجود دانستن مسئولین باز رجوی ها خواهان ادامه این گونه نشست ها بودند و حاضر نبودند قبول کنند خطی که در مورد حل شدن تناقض جنسی بیان می شود به شکست انجامیده است.
رجوی همیشه به دنبال از بین بردن عواطف انسانی بود. عشق ورزیدن ممنوع بود و هیچ وقت فرد نمی توانست حتی به زیبایی های زندگی هم فکر کند، عشق ورزیدن به خانواده ممنوع بود و بطور مداوم کینه و دشمنی علیه پدر و مادر و بقیه اعضای خانواده تبلیغ می شد.
در تشکیلات سازمان عشق ممنوع بود. خانواده مساوی بود با دشمن ، زن و زندگی به معنی فاصله گرفتن از رهبری بود و خیانت نامیده می شد، صحبت کردن زن و مرد به صورت تکی رد کردن مرز سرخ بود و باید فرد مورد برخورد تشکیلاتی قرار می گرفت.
سر برخورد نکردن با زنان و یا کمک نکردن به آنها به نمونه ای که خودم درگیرش بودم اشاره کنم تا برای همه روشن شود ما در چه تشکیلات مخوفی بسر می بردیم.
در یکی از روزهای سال ۹۴ در لیبرتی بود هوا تازه داشت تاریک می شد من در قسمت مان که نزدیک سالن غذا خوری مشغول کار بودم که ناگهان صدای جیغ کشیدن و زمین خوردن زنی به نام نرگس حاج قاسمی را شنیدیم من به همراه چند نفر دیگر که در محوطه بودیم می توانستیم به کمک آن زن برویم ولی به خاطر اینکه جرات نداشتیم به او کمک کنیم به سمتش نرفتیم و منتظر ماندیم تا چند زن دیگر به کمکش رفتند و به بیمارستان بردند چون اگر کمکش می کردیم باید در نشستهای درونی جواب پس می دادیم که چرا مرز سرخ را رد کردیم. آری تشکیلات رجوی اینگونه است حتی کمک کردن به هم نوع، اگر زن باشد ممنوع است.
در مورد نقض حقوق افراد و فشار تشکیلاتی می توان ساعتها حرف زد ولی سعی کردم به صورت مختصر به مورد کوچکی اشاره کنم تا برای همگان ماهیت فریبکارانه مریم رجوی برای همه روشن شود.
علی اصغر باباپور































