به خاطر آرامش پدر یک تماس بگیر
دلنوشته خانم اعظم قهرمانی به برادرش حسین قهرمانی در اسارتگاه آلبانی حسین جان سلام امیدوارم درهر شرایطی که هستی شاد و سلامت باشی. خواهرت اعظم هستم. مرا به خاطر داری؟ خاطره ای برایت تعریف می کنم که بیشتر درذهنت تداعی بشوم. حسین جان یادت هست مهمان داشتیم من و داداشی شیطونی می کردیم. شما آمدی […]
نامه خانم مدینه کریمی به برادرش محمد کریمی ساکن در آلبانی
تقدیم به محمد کریمی برادر دور از وطنم محمد جان سلام ما را بعد از سالهای طولانی و از فرسنگها راه دور پذیرا باش. محمد جان کل خانواده وبویژه مادر بیمارمان با دلتنگی ونگرانی شدید چشم انتظارتماسی ازتو هستیم.سالهاست به جز اینکه می دانیم در آلبانی هستی خبری از وضعیت تو نداریم. امیدوارم که دلتنگی […]
برای برادری که هرگز ندیدمش
نامه حسن زارع زاده بغداد آبادی به برادرش برادر عزیزم! محمد جان سلام برادر عزیز و یار سفر کرده من، برای تو می نویسم، برای تو که هرگز ندیدمت! امیدوارم حالت خوب باشد. دوریت برایم طاقت فرسا و سنگین است. نه تنها برای من بلکه برای مادر پیر و فرتوتی که حالا بیشتر از همیشه […]
روزشماری می کنم تا با من تماس بگیری
نامه آقای حسین مملوکی به برادرش جعفر مملوکی اسیر در فرقه رجوی جعفر جان سلام! خیلی وقت است خبری از شما ندارم با خودم روز شماری می کنم که شاید تماسی با من بگیری و از احوالت با خبر شوم. گاه گاهی من برای شما نامه ارسال می کنم که شاید جواب مرا بدهی و […]
بوی مهر مادری
نامه مرضیه بقایی، به برادرش محمدبقایی برادر عزیزم سلام بازهم بوی مهر آمد، اما نه آن بوی مهر مدرسه، صحبت از بوی مهر مادری است، مادری که به دنبال نشانه ای از دلبندش می گردد. محمد بقایی، برادر خوبم سالهاست که چشم انتظار دیدنت هستیم و به دنبال نشانه ای ازتو می گردیم. در اواسط […]
آنقدر برایت می نویسم تا نقشه های شوم شان نقش بر آب شود
پیام به علی قلیزاده عضو اسیر رجوی سلام علی جان خوبی برادر؟ امیدوارم هرکجاهستی تنت سلامت باشد. ما همه خوبیم خداروشکر. حتما باخودت میگی چه عجب خواهر کوچولوی من یادی از من کرده است. حق داری غیبت داشتم به بزرگی خودت ببخش. اما این غیبت من دلیل فراموش کردن داداش خوبم نبوده. از برادرم بابت […]
نامه محمد سلامی به برادرش رضا، اسیر در فرقه رجوی
رضا جان سلام امیدوارم احوال شما خوب باشد. قبلا چند تا نامه برای شما ارسال کردم ولی متاسفانه شما جوابی به من ندادی حتی یک تماس هم با من نگرفتی! الان که در کشور آلبانی هستی یک کشور اروپایی تماس گرفتن برای شما کاری ندارد! چرا به شما اجازه نمی دهند با خانواده خود تماسی […]
نامه آقای محمود حسینی به برادرش خلیل حسینی
اسیر در فرقه رجوی خلیل جان سلام! امیدوارم حال شما خوب باشد چندین سال است خبری از شما ندارم و تا به حال چند نامه برای شما ارسال کردم ولی متاسفانه تا به حال جواب نامه های مرا نداده ای. من و خانواده نگران شما هستیم همه ما دلمان برای شما تنگ شده این همه […]
دلنوشته ای برای ولیرضا اکبری کهنه سری
با تصمیم قاطع وبا یک” نه” بزرگ به رجویها به نزد ما برگرد برادر عزیز و گرامیم ولیرضا سلام امیدوارم که سلامت وسرحال بوده باشید وبیشتردرخصوص حال وآینده ات تامل کنید وتصمیم به رهایی خودت ازیک تشکیلات مخرب بی دنباله داشته باشید وبه وطن وجمع بزرگ خانواده ات برگردی. ما نیزخوبیم وخشنود به اعتبارمحقق شدن […]
مجاهدین، حسین ۱۹ ساله من را به اسارت بردند
قسمتی از مصاحبه با خانم رقیه علی آبادی مادر آقای حسین شجاعی علی آبادی (محل تولد: شهر قزوین – اسیر در فرقه رجوی) پسرم 19 ساله و سرباز بود و یک سال خدمت کرده بود. مجاهدین خلق به مقر آن ها حمله می کنند و آن ها را به اسارت می برند. همشهری ما سرباز […]
رضا جان،همیشه به فکرت هستم
نامه آقای مرتضی بلالی به برادرش رضا بلالی اسیر در فرقه رجوی سلام! امیدوارم حالت خوب باشد من قبلا هم نامه برای شما ارسال کردم. هدف من از نوشتن نامه برای شما بعد از چندین سال دوری می خواستم احوال شما را جویا باشم. نمی دانم چرا جواب مرا نمی دهی ناسلامتی من برادر شما […]
داریوش جان تا توان دارم برای آزادیت تلاش می کنم
نامه آقای عزیز ا… رستمی به برادرش داریوش رستمی اسیر در فرقه رجوی داریوش جان سلام! امیدوارم حالت خوب باشد. چندین سال است از شما بی خبرم. تا به حال نه تماسی با من گرفته ای و نه نامه ای برای من ارسال کرده ای که از احوال شما با خبر شوم. معلوم است شما […]