ایستگاه آخر
هستند بی شمار افرادی که با هدایت سازمان در هاله ای از ناامیدی و نداشتن راه به جایی اقدام به خود کشی یا خود سوزی نمودند.از همه، به خصوص افرادی که درمناسبات تشکیلاتی فرقه قرار داشته اند و اکنون از آن جدا شده اند خواهشمندیم، دانسته ها، هر گونه مدرک، عکس، مشخصات فردی و خانوادگی آنها را به سایت انجمن نجات ارسال نمایند تا در مجموعه ای به نام” ایستگاه اخر” چاپ و در اختیار همگان قرار گیرد.
نامه ای به دوست قدیمی ام آقای سعید جمالی
اگریادتان باشد درطی سالهای 67 تا 73 به اتفاق یکدیگردربخش روابط خارجی سازمان دربغداد بودیم ودرآنجا با دهها مورد ملاقات رجوی و دیگرسران ازجمله مهدی ابریشمچی – عباس داوری با فرماندهان واستخبارات و مخابرات برخورد داشتیم. ملاقاتهایی که درطی آن کلیه اطلاعات بدست آمده ازایران که بعد ازجمعبندی توسط مسئولین بالای امنیتی عراق جهت طراحی وانجام عملیات نظامی دراختیار فرماندهان نظامی قرارمی گرفت وموشک باران شهرها وتصحیح گرای موشکها وبه کشته دادن دهها نفرازمردم بیگناه یکی ازمحصولات همکاری مشترک بود.
هفته سیمرغ یا هفته به زجر کشاندن انسانها
باید از شما پرسید چرا و به چه دلیل به خشونت و خشونت گرایی متوسل شدهاید؟ چرا و به چه دلیل خودتان را به جنگ سوریه چسبانده اید و از نیروهای مخالف بشار اسد حمایت میکنید و هرروز ساعتها برنامههای پوشالی سیمای زندانی به این جنگ اختصاص دارد؟ چه سودی برای شما دارد؟ آیا از کشتار و خونریزی سیر نشدهاید؟ آیا هنوز از بی خانمانی ها و کشته شدن زنان و آوارگی های انسانها خسته نشدهاید؟
سخنی با دوست خوبم امیر صیاحی
همه ما زمانی درسازمان نمی توانستیم ازحق خود دفاع کنیم و محکوم به سکوت و نشستن به انتظار سرنوشت بودیم پس آیا بنظر تو الان که آزاد هستیم سزاوار است که باز سکوت کنیم و از حق خودمان بگذریم وشرح جنایاتی که رجوی درحق ما روا داشته برای ثبت درسینه تاریخ به قضاوت همگان نگذاریم؟ وچرا باید افشای جنایات رجوی را برای بعد بگذاریم؟ آیا باید بگذاریم تا نسل دیگری باز فریب شیادی های رجوی را بخورد و باز مثل ما پروسه ی اسارت ذهنی را تجربه کنند؟
اشرف به عنوان تبعیدگاه مرگ
اشرف این شهر رذالت رجوی برای همیشه از اذهان پاک خواهد شد و آثاری از نحوست رجوی باقی نخواهد ماند و تمام چیزهائی که رجوی به عنوان نماد درست کرده بود ویران شد. آری رجوی با فشار روحی و کار روزانه و هزینه های سرسام آور و سرگرمی برای افراد، برج و بارو راه انداخت، نمی دانست اینها ذره ای ارزش ندارد و مردم عراق منزجر و متنفر از هر چه آثاری که مربوط به او و سازمانش هست می باشند و تمام این موارد جز یک آه سرد از جانب رجوی بیشتر نخواهد بود.
اعمال فشار سرکردگان مجاهدین برای جلوگیری از تماس اعضا با کمیساریای عالی پناهندگان
برخی مسوولان و سرکردگان گروه مجاهدین که در آلبانی به سر میبرند با اعمال فشارهای روحی و تهدید اعضای گروه و خانوادههای آنها سعی دارند تا مانع از جدایی این افراد از گروه شوند که از جمله این سرکردگان میتوان به اسماعیل مرتضایی معروف به جواد خرسان و فرزانه میدانشاهی اشاره کرد.
بطریهای مشروباتالکلی و گلدستههای مسجد در پادگان مجاهدین
کیسههای تصفیه آب، چکمههای مخصوص حملات شیمیایی (ش م ر)، شیشههای بزرگ مشروبات الکلی، خمپارههای بدون چاشنی، ماشینهای بستنی ساز، وسایل آشپزخانه و تجهیزات مخصوص پخت کیک و… از دیگر وسایل مستعمل در این انبار بود. نکته جالب این بود که کمی آنطرفتر گلدستههای مسجدی با شکوه جلب توجه میکرد که چند سال پیش و همزمان با حضور آمریکاییها ساخته شده است.
بر سر خدام گل محمدی چه آمد؟
مستمرا در نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی مورد توهین و فشار قرار میگرفت و سازمان قصد داشت طوری وانمود کند که تمام مسائل خدام بخاطر زاویه داشتن با سازمان است. در صورتیکه خدام هم مانند بسیاری دیگر از بچه ها از بلا تکلیفی دربیابانهای عراق و در سازمان خسته شده بود و خواهان جدایی و پی زندگی رفتن بود! اما مسئولین سازمان بشدت باین خواسته وی مخالفت میکردند.
مسعود رجوی همچنان اعضای ناراضی را تهدید می کند
اخیرا موضوع جدایی افراد ناراضی از فرقه مجاهدین در کمپ های لیبرتی و آلبانی مسعود رجوی را در بن بست واقعی و همچنین به هم ریختگی روانی قرار داده است تا جاییکه مجبور به تهدید و دشنام و … اعضای ناراضی مستقر در لیبرتی و آلبانی کرده است. در همین ارتباط دوباره افراد را مجبور به توبه نامه نویسی کرده و با بدترین کلمات افراد ناراضی در درون فرقه را مورد حمله قرار داده است.
علی خلخال زندانبان رجوی بصورت مخفی به نروژمنتقل شده!
بنا به خبرهای رسیده از درون اردوگاه بد نام اشرف و لیبرتی رجوی سعی می کند یک سری از اعضاء مورد اعتماد که در جنایتهای رجوی بر علیه اعضاء شرکت داشته اند و از خیلی اسرار فرقه رجوی خبر دارند بصورت مخفی و بدون اطلاع دیگران از عراق خارج کند. علی خلخال سالها از اعضاء مورد اعتماد رجوی که در سیستم پرسنلی رجوی در درون اردوگاه بد نام اشرف تحت مسئول محمد سادات دربندی (کاک عادل) ریئس زندانبانان و شکنجه گران رجوی بود.
مرگ های مشکوک درون سازمانی مجاهدین خلق ایران
از نوشته های حسین روحانی و محسن نجات حسینی چنین بر می آید که مرتضی هودشتیان در لحظات پایانی زندگی اش از شدت فشار شکنجه و همچنین فشار روانی مضاعف شکنجه شدن توسط همرزمانش، در شرایط بسیار بحرانی جسمی و روانی قرار داشته است. وی بعد از اینکه به کمک دو تن از افراد سازمان به توالت می رود، در آنجا تعادل خود را از دست می دهد و بی هوش می شود. افراد سازمان سپس وی را به داخل اتاق منتقل می کنند، ولی وی دیگر برای همیشه به هوش نیامد.
جواد خراسان جلاد، تبهکار شکنجه گر بدنام مجاهدین خلق چرا به آلبانی منتقل شد؟
آقای خراسان و امثال او جزء دست راستی های فرقه رجوی محسوب می شوند و هر کجا نیاز به نیروی کمکی باشد مسعود (رجوی) آنها را وارد بازی می کند مخصوصا الان که مسعود به غیبت خودساخته فرو رفته و از ترس، خودی نشان نمی دهد چه کسی بهتر از جواد خراسان که فرامین او را یکی پس از دیگری به مرحله اجرا بگذارد.