نامه ای به دخترم سمیه در هفدهمین سال اسارتش
فیلم ۴ دقیقه ایت را با مادرت محبوبه و مرتضی و محمد و حوریه دسته جمعی تماشا کردیم. خوشحال شدیم. راستی در ان لباس زیبا تر شده بودی. عین لباسی بود که مریم رجوی از بوتیک های شانزه لیره برای خودش می خرد. یعنی نشان می دهد که رجوی چقدر از خروج تو از سازمان و زندان لیبرتی در عراق نگران هست که لباس های نظامی را از تن تو در می اورد …
سوز و گداز”ایو بنه” از دیدار مصطفی محمدی با مشاور رئیس جمهور فرانسه
منتشر کرده بود که در قسمتی از آن نویسنده تهمتهای ناروا و مطالبی کاملا دروغ و ساختگی علیه اینجانب مصطفی محمدی شهروند کانادا نوشته است. لذا لازم دیدم توضیح زیر را جهت روشن شدن واقعیت و تصحیح ذهن خوانندگانتان برای شما بفرستم تا طبق قانون مطبوعات آن را در همان صفحه که مقالۀ مذکور در آن منتشر شده است منتشر کنید:
مصاحبه انجمن حقیقت با آقای مصطفی محمدی از اعضای سابق فرقه رجوی
بله به من و دخترم و وکیلم حمله شد من به توصیه ی وکیلم به اور رفتیم تا تقاضای ملاقات حضوری با مریم رجوی برای دیدن دخترم داشته باشیم که به دستور سازمان عده ای به ما حمله کردند و قصد جانمان را داشتند که با وساطت پلیس از مرگ نجات یافتیم اما من و دخترم و وکیلم مجروح شده و به بیمارستان منتقل شده و تاکنون دوران نقاهت را سپری میکنیم شکر خدا بهد از روزهای زیادی بستری و استراحت در منزل بهبودی حاصل شده اما نه کاملا من هنوز از درد کمر و گردن رنج میبرم و دخترم نیز بهبودی کامل نیافته و متاسفانه درد زیادی دارد چون تعداد حمله کننده ها به بیش از پنجاه نفر رسده بود اما خدارا شکر میکنم و صبر پیشه کرده ام
اطلاعیه های شماره یک و دو آقای مصطفی محمدی
من ایستاده ام و گفتم که من قلم و زبان صدها پدر و مادری هستم که هیچ جز فرزندانشان نخواسته و نمیخواهند و وابسته به هیچ ارگان و حزب و سازمانی نیستند و چیزی جز عشق یعنی زبان و حس مشترک تمام دنیا و تمام پدران و مادران دنیا و تمام آحاد بشر یعنی جز عشق همۀ مخلوقات خدا حتی حیوانات به فرزندشان چیزی ندارند و این مهم را نمیشود حتی با نقشه و دسیسه و پول و تکنیک و تاکتیک و ایدئولوژی سازمانی و شستشوی مغزی از بین برد و یا کم رنگ و بی رنگ نمود.
رجوی! از چه میترسی؟ از من و دخترم؟ از عشقمان به سمیه؟
مشت هاشان که بر من و دخترم فرود آمد بار دیگر دل پدران و مادران و مردم ایران را به درد آورد و خدای را سپاس که با هر قدم از مردم ایران و آزادیخواهان دنیا دور میشوند ومن این را از الطاف و هدایای الهی میدانم و خداوندا تورا سپاس به رسالتی که بر دوشم نهادی که قلم و قدمم در راه تو و برای تو و قلبم برای پدران و مادران و اسیران مظلومی که در دام این سازمان اسیرند بتپد و خداوندا سپاس که دشمنان مان را از کوران و کران و احمق ها آفریدی تا خود خویشتن را به بدترین راه و روش رسوا سازند
ضرب المثل انگلیسی میگوید سرخ پوست خوب سرخ پوست مرده است
مجاهدین خلق ایران مقصدشان ناکجا آباد است که به جای پیروی از آداب و اصول و فرهنگ ایرانی که ارج نهادن به مقام پدر و مادر است در مقالات خود پدران و مادران عزیز و رنج کشیده را خائن جاسوس و مزدور می خوانند و میگویند پدران مادران ما یا در قبرستانند و یا در زندان
دیدار آقای مصطفی محمدی با مشاور ارشد رئیس جمهور فرانسه در کاخ الیزه در پاریس
دفتر کاخ ریاست جمهوری فرانسه (الیزه) امروز آقای مصطفی محمدی را به دنبال مرخص شدن او از بیمارستان که در نتیجۀ حملۀ چاقوکشان مریم رجوی جمعۀ گذشته به او و دخترش و وکیلش به شدت زخمی شده بود پذیرفت و او در دفتر رئیس جمهور در کاخ الیزه با آقای برنارد پواگنان مشاور ارشد رئیس جمهور فرانسه به مدت یک و نیم ساعت گفتگو کرد
اعضای سازمان را به دروغ فریفتی با دست انتقام خلق قهرمان چه می کنی؟
مافیا که به بی رحمی در سراسر دنیا معروف شده اند به زن و بچه ها کار ندارند. ولی رجوی از مافیا هم بدتر است. رجوی و مانند شمراز بریدن سر مخالفان سازمان و خانواده هایی که تنها خواستشان در این سالها دیدار بدون حضور مامور امنیتی رجوی با عزیزانشان در پایگاه اشرف و لیبرتی هست، نیز ابا ندارد.
آقای رجوی، من پدر سمیه محمدی یکی ازپدران خلق قهرمان به اوروسورواز آمده ا م، تو کجایی؟
سالهاست که به عراق می روم تا دیداری با دخترم داشته باشم ولی مسعود رجوی اجازه نمی دهد با سمیه بدور از چشم ماموران امنیتی رجوی ملاقات داشته باشم. اینک با دخترم حوریه به فرانسه آمده ام و جلوی پایگاه نظامی مجاهدین در اوروسواز تحصن می کنم. یا مسعود رجوی با من در مورد سمیه مناظره کند و یا با سمیه در بیرون از اورسورواز دریک محیط ازاد ملاقات داشته باشیم.
دلتنگی های بی پایان برای دخترم سمیه
سمیه جان عزیزکم دلتنگم خسته ام چشم انتظارم بی تابم حواسم پرت است و دیگر هیچ نیست جز فکر به روزی که بیایی که باشی که در آغوش بگیرمت. که از خواب بد و وحشتناک نبودنت بیدار شوم و امروز از همیشه غمگین ترم برای همه ی پدران و مادران دعا میکنم چه آنان که به عراق آمده اند چه آنان که شرایط آمدن را نداشته ندارند میدانم قلب نازک و مهربان توهم به درد آمده این ظلم ها و این تهمت ها و نارواها دل هر ادمی را به درد می اورد
از زبان پدران و مادران به قلم مصطفی محمدی
من مصطفی محمدی زبان و قلم پدران و مادرانی هستم که با تهمت و افترا و توهین از انان استقبال کردند و سیاست از عشق چیزی سرش نمی شود و این گرگان خون خوار عزیزان مان را طعمه ای برای مقاصد شومشان قرار داده و در این راه به هر حیله ای متوسل شده اند تا این عزیزان را دور از واقعیت ها و حقایق نگه دارند و خانواده ها بزرگ ترین و خطرناک ترین دشمن این خودباخته گان مزدور محسوب میشوند چرا که عزیزان شان به خوبی پدران و مادران و خواهر و برادرانشان را میشناسند و می دانند که پدر و مادر و خانواده هیچ گاه دشمن نبوده و نیستند
تقاضای دیدار مادر”نقشه”ای علیه مجاهدین خلق؟
واما بی بوته هایی که خانواده را نقض و پدران و مادران را دشمن نامیده و خائن و مزدور خوانده اند نه تنها جایگاهی در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا نداشته و نخواهند داشت زندان مجاهدین را خائن هایی زندان بانند که خون پدران و مادران را مباح دانسته و تنها پدران و مادران مرده را خانواده ی خویش دانسته که این خون آشامان تاریخ این زمان نه چند رنگ که هزار رنگ و هزار تویند که دم از میهن و خاک و خلق و خدا میزنند که خداوند در دل های پدران و مادران پشت دروازه های بسته ی لیبرتی ست