لحظات سال تحویل در زندان مخوف ابوغریب
دی 80 عادل و فهیمه اروانی به سلول مراجعه و یک شلوار و یک کاپشن به من دادند.صبح یک لندکروز به محل اسکان آمد و نفر رابط استخبارات عراق ما را تحویل گرفت وحرکت کردیم. ابتدا فکرکردم میخواهند مرا به مرز ترکیه با ایران ببرند. ولی به ناگاه خودم را جلوی درب زندان ابوغریب دیدم.حدس زدم که افسرعراقی کار اداری دارد به همین خاطر از لندکروز پیاده نشدم.تا اینکه صدای افسرعراقی مرا به خود اورد گفت بیا پایین. وارد زندان شدم.
نوروز درزندان رجویها – قسمت اول
ما همچنان در سلول انفرادی و در ترس و اظطراب از اعدام یا زندان ابوغریب به سر می بردیم.شب تحویل سال نو فرا رسید. به دلیل تعداد زیاد نفرات و کمبود دستشویی تمام لحظات سال تحویل را درصف طویل انتظار دستشویی به سر بردیم. درصف انتظار ایستاده بودم و به گذشته خود، اینکه چه شد که سرنوشتم به فرقه رجوی کشیده شد فکر می کردم. به لحظات سال تحویل درسالهای قبل که در کنارخانواده برسرسفره هفت سین نشسته ودر انتظار اعلام سال نو بودیم.
رو شدن دست رجوی در جنایات صورت گرفته درعراق
دراینکه گروه تروریستی مجاهدین و دیکتاتور سابق عراق صدام حسین رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگی را با هم داشتند هیچ شکی وجود ندارد و هر چه زمان میگذرد ابعاد این دوستی و نزدیکی با آشکار شدن جنایاتی از قبیل مورد فوق بیشتر و بیشتر نمایان میشود! قطع به یقین از اینگونه موارد باز هم وجود دارد. رجوی برای جلب توجه و اعتماد صدام ازانجام هر جنایتی کوتاهی نمیکرد.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و پنج
بچه ها به من گفتند فریب محدثین را خوردند به عنوان اینکه مهمان مادران یا پدرانشان هستند به عراق آمدند در حالی که سازمان قصد داشت برای همیشه ما در عراق بمانیم حتی در ارتش آزادیبخش هم اجازه نمی دهند تا هرگاه خواستیم مادر یا پدرمان را ببینیم حال به ما می گویند باید برای همیشه در عراق بمانید و حق خروج از قرارگاه را ندارید دیگر خارجه دوستی نداریم، زندگی طلبی نداریم و از این جور شعر و قصه ها برای ما تعریف می کنند!!؟
گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت شانزدهم
این دسته نفرات فکر می کردند بعد از فرار و آزادی در خارج هرچه سازمان در آن کشورها از آنان خواسته بدون چون و چرا انجام داده اند ولی برعکس چه فکر می کردند و چه شد , بعد از مارک زدن های رجوی به اعضای باسابقه تازه سازمان به آنان فهماند که زمان حضور در خارجه وابسته به بورژوازی بوده و غرق در آن شده اند
گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت پانزدهم
رجوی در ادامه اجرای انقلاب درون سازمانی ؛ بعد از مدتی بند”ه” را عنوان نمود. به گفته خود مسعود بند”ه” عبارت بود از اینکه مسئولین از زنها انتخاب شوند تا آببندی انقلاب مریم تحقق یابد. به زبان ساده رجوی برای ماندن در مناسبات شگرد تازه ای ایجاد نمود. او می خواست نفرات را غرق فساد کند. نفرات را در تنظیم رابطه تشکیلاتی با زنها به فساد سوق می داد و بعد مچ گیری می کرد
گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت چهاردهم
بند”ب” یعنی دیدن عنصر زن در حریم رهبری، عکس این هم به مردها صدق می کرد. در این مرحله هر کس، هر شخصی را چه ایرانی، چه خارجی، باید در حریم رهبری می دید و این اوج زیاده طلبی یا همان مسند نشینی مسعود را می رساند که می خواست از این طریق نقطه ضعفهای هر فرد را پیدا کند و سپس روی آن کار کند تا بتواند بر نیروهایش مسلط شود و تحت سیطره خود در آورد و اینجا با دادن و گرفتن رده تشکیلاتی تعادل فکری نفرات را از بین ببرد و از این طریق بتواند اهداف خودش را به نفرات تحمیل کند
مرد ناشریف
او مسئول روابط خارجی فرقه رجوی و دفتر اصلی سازمان در بغداد بود. و در حقیقت نماینده اصلی رجوی درملاقات با رهبران حزب بعث، استخبارات و سازمان امنیت عراق، به شمارمیرفت. درتمامی ملاقاتهای مسعود رجوی با صدام حسین ودیگراعضای دولت حضور داشت. کلیه اطلاعات سری مربوط به ارتش ایران وفعالیتهای اقتصادی ازکانال وی به سازمان اطلاعات وامنیت عراق داده میشد.
نکته هایی از سفر به اشرف
مادری که عکس فرزندش از گردنش آویزان بود یک مرتبه شعار داد که «این بچه ها کجان پس، چرا ملاقات نمی یان». وقتی که این شعار را هر بیننده ای ببیند ودر آن لحظه خود را جای آنها بگذارد وفکر کند که کسانی نگذارند جگرگوشه شان به دیدار آنها بیایند، آن موقع است که دیگر نمی تواند جلوی اشک های خود را بگیرد و معنای عمیقی که در آن صدای مادرانه بود را، درک می کند.
آقای رجوی بنگر بازی زمانه را
29 بهمن 400 نفرازهمین نسل از اسارتگاه مخوف اشرف خارج شدند تا با خود بگویند حدیث مفصل ازاین مجمل. دیگر برای رجوی بازی به پایان رسیده است پادگان اشرف فروریخت اکنون زمانه، بازی خود را به شیوه دیگری آغازکرده است. رجوی هیچگاه نمی توانست چنین روزهایی را تصور کند. آری بازی سرنوشت، که همانا بازی مرگ و اضمحلال و فروپاشی فرقه رجوی است، به نفع ایران و به زیان رجوی در جریان است، و این شروع یک طوفان است.
فراریان از اشرف از دروغ و جعل در دستگاه تبلیغاتی رجوی می گویند
دستگاه تبلیغاتی رجوی همیشه به دروغ تصاویری را نشان می داد که معمولا تظاهرات تمام شده و مردم پراکنده شده بودند آنها برای پوشاندن حقایق حضور گسترده مردم نقاطی را نشان می دادند که افراد در حال پذیرایی می باشند تا این چنین وانمود کنند شرکت مردم با انگیزه های صنفی و خوردن غذا و غیره است. رهبران فرقه از روی کینه و عنادی که نسبت به مردم و طرفداران انقلاب پیدا کرده بودند آنها را مردم ساندیسی اعلام کردند.
اشرف برای مجاهدین همه چیز یا هیچ چیز
واقعیت این است که خروج از عراق و ترک اشرف یعنی پایان دوران ایزوله نیروها چیزی که از آن به ظرف ایدئولوژی یاد می شود و این رمز رازی است که تمام ارکان مجاهدین و بخصوص رهبری ان را به لرزه در می آورد تا جایی که ترجیع میدهند پرونده مجاهدین به هر صورت ممکن در همان عراق بسته شود. در همین راستاست که در اولین واکنش بعد خروج اولین گروهی افرادی که از قبل برای به بن بست کشیدن طرح سازمان ملل که با هشدار دبیرکل دیگر هیچ راه فراری از آن متصور نبود