مصاحبه با آقای حسن حمادی برادر مرحوم محمد حمادی
آقای حسن حمادی اضافه کرد که در اولین تماسی که با برادرش محمد بعد از جدایی از سازمان داشته محمد اعلام کرده بود که مصاحبه وی با سیمای ضد آزادی برعلیه خانواده اش تحت فشار سران این فرقه صورت گرفته بود. دربخش دیگری از این مصاحبه آقای حسن حمادی اظهار داشتند که با مرگ محمد پرونده مبارزه من با رجویهای جنایتکار تازه گشوده شده است. من 3200 محمد دیگر را در اسارتگاه رجوی دارم که باید برای آزادی آنها با تمام وجودم تلاش کنم.
محمد حمادی فرصت تجربه زندگی در دنیای آزاد را نیافت
محمد حمادی پس از سالها رنج و مشقت و شکنجه های روحی و روانی که رجوی ها بر وی اعمال کرده بودند، فرصت تجربه زندگی در دنیای آزاد را نیافت و به دیار باقی شتافت.مرگ محمد حمادی درحقیقت لکه ننگی است بر پشیانی سران فرقه رجوی جنایتکارکه خود را به دروغ مدعی دمکراسی و حقوق بشر می دانند.
بیماریهای لاعلاج و مرگ زودرس اعضای مجاهدین، جنایت دیگر رجویها
طی یکی، دو سال گذشته بیش از 40 الی 50 نفر مبتلا به سرطان، سکته و بیماریهای لاعلاج دیگر شده و فوت کردهاند.سنجابی با اشاره به اینکه سالیان متمادی زندگی در شرایط سخت عراق و اردوگاه اشرف و در آب و هوای بیابانی و آفتاب 50درجه با حداقل امکانات رفاهی جز این نمیتوانست ارمغانی برای اعضا داشته باشد، گفت: این در حالی است که مسعود و مریم رجوی در بهترین ویلاها و خانهها در عراق یا فرانسه زندگی میکنند و هزینه زندگیشان با شاهان و سلاطین همتراز است.
آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت ششم
زندگی روزمره در آن شرایط طوری شده بود که فقط باید به دستورات سران فرقه تن می دادیم چون از یک طرف حمایت تمام عیار صدام را داشتند و از طرف دیگر بی اطلاعی نفرات از وضعیت ایران و سران فرقه در کمپ اشرف به نفرات القا کرده بودند که اگر کسی به ایران برود اعدام می شود و طوری این القاء فکری را در نفرات عملی کرده بودند که می گفتند اگر می خواهید جدا شوید و به ایران بروید می توانیم مسئله آن را حل کنیم اما کسی از ترس اعدام شدن جرأت جداشدن پیدا نمی کرد و تن به خواسته های رهبران فرقه می داد
گفته هایی در خصوص حمداله رحمانی
گروه رجوی هیچ ارزشی برای به ادعای خودشان یار صدیق و مجروح تیرخورده و قسم خورده رجوی در امداد اشرف قائل نبوده و نیست. بطوریکه همه جدا شدگان و اعضای سابق بخوبی می دانند که حداقل برای چنین مجروحینی تخت قابل استفاده موجود میباشد. پس به سیستم منگول مجاهدین اعلام می نماییم از فرط بی پرنسیبی حتی عرضه طرح پر طمطراق و دروغین فوت نفر سازمان را هم ندارید.
سر دژخیم رجوی مرد
در اولین برخورد باز هم متوجه شدم که او دارای همان برخوردی است که سال 65 از وی دیده بودم بغایت لمپنی و چاله میدانی که انگار از دوران کودکی عقده های زیادی علیه مردان دارد از خودش بروز می داد و به واقع برخوردهایش برای اعضای ستاد اشرف تهوع آور و چندش آور بود و همه از دست وی نالان و ناراحت که چگونه سران فرقه این عنصر کثیف را به فرماندهی رساندند.
بتول رجایی، آیا در آن دنیا جوابی برای اعمالت داری؟
بتول رجایی از مسئولین قدیمی و از اعضاء اولیه شورای رهبری مجاهدین بود. ایشان مسئولیتهای مختلف تشکیلاتی و نیرویی بسیاری را عهده دار بود که از اصلیترین و کلیدی ترین آن میتوان به مسئول ورودی و خروجی (پذیرش)سازمان نام برد! بچه های سازمان میدانند که این مسئولیت در سازمان بهرکسی حتی دررده های بالا داده نمیشود.شخصی که عهده دار این مسئولیت میشود بایستی از لحاظ سرسپردگی و البته بی رحمی و دجالگری کم و کاستی نداشته باشد که بتول رجایی تمامی این خصوصیات را دارا بود!
بتول رجایی میخواست حق خواهر مریم را از حلقوم ما بیرون بکشد!؟
بتول رجایی وارد سالن شد میکروفن را در دست گرفت بدون مقدمه شروع کرد به فحش های رکیک به ما که در سالن نشسته بودیم. در ادامه گفت بچه ها دارند به عملیات می روند و ماموریت خود را انجام می دهند و روی خواهر مریم را سفید می کنند، آنوقت شما در مقر می خورید و می خوابید. شورای رهبری تا صبح خواب ندارد کارهای عملیات را دنبال می کند شما چه ارزشی در سازمان دارید حیف نان و آبی که سازمان به شما می دهد چرا درخواست نمی کنید در عملیاتها شرکت کنید.
آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت پنجم
روزگاری مسعود رجوی برای ادامه نشست های خود و نشان دادن قدرت خود در نشست های درونی به نیروهای در زنجیر دستور انجام عملیات در مرزها را می داد. این عملیات ها اگرچه برای رهبران فرقه بار منفی داشت اما بدلیل نیاز داخلی و سرکوب نیروها، تشکیلات پیه آن را به تن می مالید تا بتواند آنچه می خواست در نشست های درون تشکیلاتی بدست آورد
دموکراسی و آزادی به روایت مریم قجر
او در مورد آزادی زنان و لزوم رعایت حقوق آنها روده درازیها کرده و خواهد کرد، در حالیکه درزندان اشرف واقعیت سرسخت دیگری رقم میخورد. و اعضای قربانی آن از ابتدایی ترین حقوق انسانی و اساسی خود محرومند. به جرأت باید گفت که در زندان اشرف محرومترین اعضا،همانا زنان هستند و تشکیلات حاکم بر زنان بسا ضدانسانی تر وشدیدتر کنترل و اعمال می شود. که همه اینها ناشی از ترس سران فرقه از فرار اعضا می باشد واین دقیقا عکس شعارهایی بود که در مورد آزادی سرداده اند، وگوشها را کر کرده اند.
در قرارگاه اشرف قحطی عاطفه و احساسات است
درباره خانواده نباید فکر کرد چرا که راه میبرد به زندگی و تمایلات دنیوی، حالا که به ذهنها راه مییابد چه باید بکنیم، باید آن را بنویسیم و در نشستهای غسل هفتگی بخوانیم تا بفهمی که این کار زشتی است. این که به عواطف فکر کنی باعث میشود احساس و عاطفه تو به شهدای راه آزادی کم میشود، عاطفه و عشقت نسبت به رهبری کم میشود چرا که به مادرت فکر کردهای، بنابراین مادر حکم مزدور را دارد، مادر مزدور جمهوری اسلامی است که ذهن تو را از چارچوب مورد دلخواه اشرف و رهبری آن جدا میکند و به وادی دیگری میبرد.
حقایقی درباره جنایات و شکنجه های سران مجاهدین – قسمت ششم
در بیشتر نشست های عملیات جاری و نشست دیگ، نفرات که سوژه می شدند فرماندهان زن قرارگاه مثل رقیه عباسی FA و فرمانده قرارگاه 4 که روبروی دفتر مقر فرماندهی او محل نشست بود یا فرشته شجاع مسئول پذیرش در سال 80 و فرمانده قرارگاه 12 در سال 82، مکرر سوژه ها را تهدید به قتل می کردند اگر سوژه ها از قبول حرفهای افراد نشست که به آنها فشار می آوردند، خودداری می کردند و سلطه بی چون و چرای سازمان را نمی پذیرفتند به آنها می گفتند: تو را جر می دهیم!