تبریک و شاد باش خانواده های اعضاء مجاهدین
خانواده ها ضمن تبریک و تهنیت به آقای دکتر نوری المالکی در پیروزی انتخاباتی اش در بحران و جنگ هشت ماهه تشکیل دولت جدید پس ازانتخابات عراق، خواستار بستن کمپ عراق جدید (کمپ اشرف) و به عبارتی بازگشایی درب خروجی اشرف و ایجاد تسهیلات برای ملاقات و دیدار حضوری خانواده ها با عزیزان در بند تشکیلات لرزان و ازهم پاشیده فرقه رجوی شدند
نامه خانم نوزاد کهلیک بلاغی به همسرش در اسارتگاه اشرف
اینجانب خانم نوزاد کهلیک بلاغی چندی پیش نامه ای را برای همسرم قربانعلی مهینی که در قرارگاه اشرف حضور دارد نوشتم تا بتوانم پس از 16 سال خبری از او دریافت کنم ولی پس از گذشت بیش از یک ماه از آن نامه هنوز خبری از ایشان بدستم نرسیده است. می خواهم از مسئولین قرارگاه اشرف بپرسم آیا درخواست من برای یک تماس تلفنی و یا یک نامه از طرف همسرم پس از این مدت طولانی تقاضایی دور از انتظار است و یا یکی از حقوق ساده انسانی است؟
نامه فرزندی درد کشیده از دوری پدرش
من برای بابا خیلی نامه نوشتم برای بابا خیلی انشاء نوشتم وخیلی جملات زیبا را برای بابا نوشتم وهمیشه یادم می آید انشایم و جمله نویسی ام درمدرسه نمونه بود و تکان دهنده ولی هرگز بابایی نبود نامه ام را بخواند، انشایم را گوش کند من همیشه منتظر بودم بابایم صدایم را بشنود بابایم درد دلم را بداند بابایم انشاء پسرش را بخواند ولی نمی دانم گناهم چه بود که باید این همه مشکلات داشته باشم. حیف که روزگار به ما امان نداد پسرت 25 سال دارد و هنوز حسرت دیدار بابا، حسرت شنیدن صدای بابا را دارد.
احساسات و عواطف سرشار یک خواهر نسبت به خواهر اسیرش در اشرف
مامان! فکر نکنی همون کوه شکست ناپذیره که بعد از فوت پدر 5 تا بچه قد و نیم قد رو یک تنه بزرگ کرد و به غربت فرستاد، نه عزیزم یک چینی ترک خورده ترد که با تلنگری از هم میپاشه. با اسم تو زندگی میکنه با عشق دیدنت از خواب بیدار میشه، با عکس دخترهاش حرف میزنه، روزی چند تا قرص برای تنظیم فشار، چربی و قلب میخوره، لیوان آب تو دستش میلرزه.
نامه ای از یک خواهر چشم انتظار به برادر اسیرش در اشرف
این خانواده ها نمایندگان ما هستند، برادران وخواهران تو هستند. برادر جان ازهیچ چیز نترس هرچه زودتر خودت را تسلیم نیروهای عراقی کن و به وطن برگرد. ما به توخیلی امید داریم. می دانیم که بالاخره جواب دعاهای خود را دریافت خواهیم کرد.برادرعزیزم از سال 66 تاکنون متوجه دروغ های آنان نشدی. کار اینها تمام است. این بچه ها همه دوستت دارند ومنتظر دیدن توهستند.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هشتم
خانواده اش خصوصا مادر سالمندش درچشم انتظاری بسرمی برد شاید که ولو صدای فرزندش را از گوشی تلفن بشنود. چه جالب و درعین حال چه مضحک که عضوی ازسازمان که با اختیار ولیکن فریب خورده به دام فرقه رجوی افتاد، اجازه ندارد برای دل خوش کردن مادرش هم که شده، درعصر پیشرفت تکنولوژی وغوغای دموکراسی بتواند یک تماس تلفنی با خانواده اش داشته باشد!!
خانواده ها و آشفتگی ذهنی سران مجاهدین
ما وقتی که به درب اشرف رسیدیم تازه متوجه وخیم بودن حال فرزندانمان شدیم. به دری که سالها آرزوی دیدنش را داشتم ولی افسوس که اجازه داخل شدن را نداشتیم. خیلی سخت بود که این همه راه بیایی ولی نتوانی داخل شوی، عزیزانمان در چند قدمی ما بودند ولی امکان ملاقات وجود نداشت. پس چاره ای جز توکل بر خدا نداشتیم. در سیمای آزادی می گویند: اینها خانواده نیستند. بلکه مزدوران رژیم آخوندی هستند. آیا به این مادران ناتوان می شود گفت ماموران وزارت اطلاعات.
نامه خانواده ها به نخست وزیر کشور عراق
جناب نخست وزیر، ما خانواده ها از شما که مشکلات زیادی در اداره کشورتان بر دوش می کشید و تحمل می کنید تشکر و قدردانی می کنیم و از تمامی جوامع حقوق بشری که ادعای مبارزه با تروریست را می کنند می خواهیم تا شما را در راه مبارزه با تروریست رجوی و دستگیری و اخراج سران این فرقه از کشورتان حمایت نمایند و از مجامع بین المللی می خواهیم آنگونه که ادعا می کنند به حمایت این خانواده های آسیب دیده از تروریسم رجوی و سران جنایتکار آن در آمده
خانواده گلی اسکاردی: مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند…..
برادران اسیر فرقه رجوی محمدرضا گلی با تماس تلفنی و حضور در دفتر انجمن استان ضمن پرس و جو از آخرین وضعیت برادرشان در اشرف خواهان اعزام و پیوستن به جمع خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف شدند.آنان در ادامه اظهار داشتند مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند پس با مردم بیرون از مناسبات چه خواهند کرد.
هرگز یقه رجوی را رها نمی کنم
آقای حاج علی اصغر امیدی پدر اسیر فرقه رجوی با حضور در دفتر انجمن نجات با همراه داشتن پاسپورتش خواهان اعزام و پیوستن به جمع خانواده جلوی درب اشرف بود.آقای امیدی در پاسخ به توضیحات مسئول انجمن در رابطه با چگونگی ریل اعزام و شرایط سخت مسیر و امکانات کم محل استقرار افراد خانواده در جلوی اشرف بیان داشتند: من هرگز یقه رجوی خیانت کار را رها نمی کنم حتی اگر در جلوی قرارگاه بمیرم این بار می رویم تا تکلیف شان را یکسره کنیم.
نامه خانواده دردمند فاتحی به فرزند دلبندشان
اکنون که دست تقدیر این چنین فرقت و جدایی را برای ما رقم زده و زندگی ما را تیره و مکدر ساخته عاجزانه و دردمندانه و از سوز دل از تو می خواهم در واپسین لحظات که برای پدر دردمندت که اکنون در بیمارستان امید اصفهان بستری است و به خاطر بیماری صعب العلاج (سرطان خون) با مرگ دست و پنجه نرم می کند التفات و توجهی نموده و ازحال او و مادرت دلجویی کنی.مادری که مانند شمع در حال ذوب شدن است.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هفتم
آقای ابراهیم آقاجانی بنا بر اصرار خویش از جمله خانواده هایی بود که در تیرماه گذشته مجددا خود را به درب ورودی اسارتگاه اشرف رساند وبا اقامت دوهفته ای خود با سنگ اندازیهای فرقه رجوی مواجه شد وعملا بی آنکه به خواسته اش برسد وملاقاتی با برادرش داشته باشد به ایران بازگشت ولیکن ناامید نشد ومجدانه خواستاراین است که برادرش را که روزی بمنظور دفاع ازمیهن درقبال دشمن خارجی به جبهه اعزام شده بود، به دنیای آزاد و کانون پرمهرخانواده بازگرداند