پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هشتم 08 آبان 1389

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هشتم

خانواده اش خصوصا مادر سالمندش درچشم انتظاری بسرمی برد شاید که ولو صدای فرزندش را از گوشی تلفن بشنود. چه جالب و درعین حال چه مضحک که عضوی ازسازمان که با اختیار ولیکن فریب خورده به دام فرقه رجوی افتاد، اجازه ندارد برای دل خوش کردن مادرش هم که شده، درعصر پیشرفت تکنولوژی وغوغای دموکراسی بتواند یک تماس تلفنی با خانواده اش داشته باشد!!

خانواده ها و آشفتگی ذهنی سران مجاهدین 05 آبان 1389

خانواده ها و آشفتگی ذهنی سران مجاهدین

ما وقتی که به درب اشرف رسیدیم تازه متوجه وخیم بودن حال فرزندانمان شدیم. به دری که سالها آرزوی دیدنش را داشتم ولی افسوس که اجازه داخل شدن را نداشتیم. خیلی سخت بود که این همه راه بیایی ولی نتوانی داخل شوی، عزیزانمان در چند قدمی ما بودند ولی امکان ملاقات وجود نداشت. پس چاره ای جز توکل بر خدا نداشتیم. در سیمای آزادی می گویند: اینها خانواده نیستند. بلکه مزدوران رژیم آخوندی هستند. آیا به این مادران ناتوان می شود گفت ماموران وزارت اطلاعات.

نامه خانواده ها به نخست وزیر کشور عراق 01 آبان 1389

نامه خانواده ها به نخست وزیر کشور عراق

جناب نخست وزیر، ما خانواده ها از شما که مشکلات زیادی در اداره کشورتان بر دوش می کشید و تحمل می کنید تشکر و قدردانی می کنیم و از تمامی جوامع حقوق بشری که ادعای مبارزه با تروریست را می کنند می خواهیم تا شما را در راه مبارزه با تروریست رجوی و دستگیری و اخراج سران این فرقه از کشورتان حمایت نمایند و از مجامع بین المللی می خواهیم آنگونه که ادعا می کنند به حمایت این خانواده های آسیب دیده از تروریسم رجوی و سران جنایتکار آن در آمده

خانواده گلی اسکاردی: مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند….. 25 مهر 1389

خانواده گلی اسکاردی: مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند…..

برادران اسیر فرقه رجوی محمدرضا گلی با تماس تلفنی و حضور در دفتر انجمن استان ضمن پرس و جو از آخرین وضعیت برادرشان در اشرف خواهان اعزام و پیوستن به جمع خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف شدند.آنان در ادامه اظهار داشتند مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند پس با مردم بیرون از مناسبات چه خواهند کرد.

هرگز یقه رجوی را رها نمی کنم 22 مهر 1389

هرگز یقه رجوی را رها نمی کنم

آقای حاج علی اصغر امیدی پدر اسیر فرقه رجوی با حضور در دفتر انجمن نجات با همراه داشتن پاسپورتش خواهان اعزام و پیوستن به جمع خانواده جلوی درب اشرف بود.آقای امیدی در پاسخ به توضیحات مسئول انجمن در رابطه با چگونگی ریل اعزام و شرایط سخت مسیر و امکانات کم محل استقرار افراد خانواده در جلوی اشرف بیان داشتند: من هرگز یقه رجوی خیانت کار را رها نمی کنم حتی اگر در جلوی قرارگاه بمیرم این بار می رویم تا تکلیف شان را یکسره کنیم.

نامه خانواده دردمند فاتحی به فرزند دلبندشان 21 مهر 1389

نامه خانواده دردمند فاتحی به فرزند دلبندشان

اکنون که دست تقدیر این چنین فرقت و جدایی را برای ما رقم زده و زندگی ما را تیره و مکدر ساخته عاجزانه و دردمندانه و از سوز دل از تو می خواهم در واپسین لحظات که برای پدر دردمندت که اکنون در بیمارستان امید اصفهان بستری است و به خاطر بیماری صعب العلاج (سرطان خون) با مرگ دست و پنجه نرم می کند التفات و توجهی نموده و ازحال او و مادرت دلجویی کنی.مادری که مانند شمع در حال ذوب شدن است.

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هفتم 20 مهر 1389

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هفتم

آقای ابراهیم آقاجانی بنا بر اصرار خویش از جمله خانواده هایی بود که در تیرماه گذشته مجددا خود را به درب ورودی اسارتگاه اشرف رساند وبا اقامت دوهفته ای خود با سنگ اندازیهای فرقه رجوی مواجه شد وعملا بی آنکه به خواسته اش برسد وملاقاتی با برادرش داشته باشد به ایران بازگشت ولیکن ناامید نشد ومجدانه خواستاراین است که برادرش را که روزی بمنظور دفاع ازمیهن درقبال دشمن خارجی به جبهه اعزام شده بود، به دنیای آزاد و کانون پرمهرخانواده بازگرداند

چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن در درب اشرف پیوستند 10 مهر 1389

چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن در درب اشرف پیوستند

روز چهارشنبه 7 مهر 1389 تعداد چهل نفر از افراد خانواده های اعضای گرفتار در پادگان فرقه ای اشرف به جمع خانواده های متحصن در برابر دروازه اصلی پادگان پیوستند. تحصن خانواده ها از اوایل اسفند سال گذشته تاکنون ادامه دارد و روزبروز بر تعداد آنان افزوده می گردد و تا رسیدن به هدف نهائی یعنی ارتباط آزاد با اعضای در بند ادامه دارد. خانواده های تازه وارد گفتند که صدها تن دیگر آماده آمدن هستند و به دنبال مسائل گذرنامه و ویزا و بلیط و غیره می باشند.

ملاقات خانواده ملک جمشید ده مرده با اعضاء بازگشتی گیلان 04 مهر 1389

ملاقات خانواده ملک جمشید ده مرده با اعضاء بازگشتی گیلان

ازجمله خانواده هایی که موفق به ملاقات و دیدارحضوری با عناصر بازگشتی گیلان آقایان اکبرمحبی و محمدباقرکشاورز شدند خانواده ملک جمشید ده مرده ازاستان سیستان و بلوچستان شهرستان زابل هستند. این خانواده دردیدارشان به اشراف رسیدند که ملک جمشید درکسوت یک اسیرجنگی هیچگاه متعلق به سازمان نبوده وهمواره درپی خروج ازسازمان و پیوستن به خانواده اش بوده است.

خانواده های آذربایجان غربی به منظور ملاقات با عزیزانشان راهی اشرف شدند 30 شهریور 1389

خانواده های آذربایجان غربی به منظور ملاقات با عزیزانشان راهی اشرف شدند

اعضای خانواده های آذربایجان غربی برای دیدار و ملاقات با بستگان و عزیزانشان راهی عراق شدند. آنان انتظار دارند رهبران مجاهدین به خواسته ی مشروع و قانونی آنها مبنی بر امکان دیدار با بستگانشان اهمیت داده و به حقوق انسانی و علائق خانوادگی احترام بگذارند. خانواده هایی که راهی عراق شده اند سالهاست از سرنوشت فرزندان، خواهران و برادران خویش به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی سران مجاهدین کمترین اطلاعی ندارند

سفر خانواده های استان مرکزی به عراق 29 شهریور 1389

سفر خانواده های استان مرکزی به عراق

خانواده های استان مرکزی در حمایت از خانواده های متحصن مقابل درب پادگان الموت رجوی و با درخواستهای مکرر برای دیدار با عزیزانشان راهی عراق شدند. خانواده های عضو انجمن نجات استان مرکزی با شعار”فرزندان ما را آزاد کنید” راهی کشور عراق شدند تا شاید با صدای محبت آمیز و طنین اندازشان و به دور از نگاه های ظالمانه سران انسان ستیز سازمان بتوانند به صورت آزاد با عزیزانشان دیدار و گفتگو کنند.

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت ششم 24 شهریور 1389

در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت ششم

این خانواده رنجدیده در دیدار با اعضای بازگشتی گیلان توانستند اخبار دقیق تری از وضعیت عزیزشان بگیرند و اطمینان حاصل بکنند که حداقل حسن درقید حیات است وپس ازآن بود که خواستند که با حسن درارتباط باشند ونامه نوشتند ودرسایت نجات اطلاع رسانی نمودند ولیکن سازمان کماکان به حسن اجازه نداد که با ارسال نامه و یا با تماس تلفنی خانواده اش را از نگرانی رهانیده تا لبخند برلبان خانواده اش نقش ببندد.

blank
blank
blank