همه از مرگ می ترسند مریم قجر عضدانلو از جداشدگان
بر اساس تجربه عینی و بودن در مناسبات این فرقه و با تاکید مکرر بگویم که این فرقه تروریستی رجوی ماهیتی به جز خشونت و ترور راه دیگری برای بقاء بلد نیست و از همین عملکرد های خشونت بارش در کشورهای ازاد اروپایی نسبت به منتقدان و جدا شده هایش می شود فهمید که در داخل مناسبات بسته اش در پادگان عراق جدید اشرف سابق چه اعمالی در مورد اعضاء نا راضی انجام گرفته و اکنون نیز ادامه دارد
کتک زدن مخالفان از اشرف تا فرانسه وتا هر کجای دنیا
این بی دلیل نیست که این سازمان تا آنجا که دستش میرفت خود را آلوده عملیات تروریستی کرد چرا که خود بنا بر تصمیم خود حکم میراند و آنرا اجرا میکرد. حالا چه کسی این اجازه را به او داده بود بماند اما مهم این بود که طرف مقابل بر ضد رجوی حرف زده و یا از او انتقاد کرده. شما ببینید در سالهای 60 چه اتفاقاتی افتاد و همین برخوردها باعث بسته شدن فضای باز سیاسی شد.
این برای اولین بار نیست و احتمالا اخرین بار هم نخواهد بود
این برای اولین بار نیست که من از دست عناصر فرقه رجوی کتک می خورم و خونی مالی می شوم. دقیقا یادم هست که برای اولین بار که در فرقه رجوی کتک خوردم در اسفند ماه 1363 در زندان منصوری ساختمان اطلاعات بود. در زمانی این مسله اتفاق افتاد که مریم قجر عضدانلو به عنوان همردیف مسعود خان توسط خان انتصاب شده بود. در یک همه پرسی که توسط ابراهیم ذاکری انجام شد وبعد از گرفتن گزارش از نفرات که نظرات افراد را می خواستند , تمامی مخالفین و کسانی که معترض بودند را جمع کردند به زندان منصوری و تعدادی را هم به زندان محمد مقدم در ماوت بردند.
آه افراد شکنجه شده در فرقه رجوی نادر رفیعی نژاد را گرفت
دورانی که مخالفت های درون تشکیلاتی در فرقه مخوف رجوی به یک معضل تبدیل شده بود. رجوی برای این که با افراد مخالف برخورد و یا صفر، صفر، کند. کتیبه های خواهران مجاهد را تبدیل به زندان کرد. افراد مخالف را زیر پوشش نفوذی در کتیبه ها جمع آوری کرد. که بوسیله شگنجه گرهای خود با افراد مخالف تسویه حساب کند. یکی از شکنجه گرها همین نادر رفیعی بود.
پیام آزادی و ضرب و شتم همزمان منتقدین تروریسم و فرقه گرایی
خانم مریم قجر عضدانلو دراوج شکست ودرماندگی ودرحالیکه بساط شیادی فرقه رجوی در قرارگاه عراق جدید (اشرف) درحال جمع شدن است دریک اقدام زذیلانه وبی شرمانه بگونه ای سازماندهی شده به گردهمایی افشاگرانه جداشدگانه یورش برده واعضای جداشدگان ومنتقدین ومخالفین این گروه را مورد ضرب وشتم قراردادند. بر اساس تجربه عینی وبودنم در مناسبات فرقه رجوی و با تاکید مکرر بگویم که این فرقه تروریستی رجوی ماهیتی به جز خشونت و ترور راه دیگری برای بقاء بلد نیست
چماقداری وسرکوب مخالفین توسط فرقه رجوی را محکوم میکنیم
رفتار چماقدارانه و وحشیانه عوامل رجوی در روز شنبه 28 نوامبر 2009 یکبار دیگر تحلیل و نظرگاه منتقدین این فرقه را به اثبات رساند و آن اینکه خشونت و تروریزم در ذات و ایدئولوژی این فرقه نهادینه شده است. ورود و خروج از هر لیستی که توسط کشورهای غربی برای گروههای تروریستی تهیه می کنند هیچ تاثیری در ماهیت فرقه ای و خشونت طلب فرقه رجوی نداشته و نخواهد داشت.
نادر رفیعی نژاد نماد شکنجه و خشونت در میان مجاهدین
نادر رفیعی نژاد مرد. این خبر برای بسیاری از جدا شدگان و کادرهای تشکیلاتی با سابقه مجاهدین سخت معنا دار بود چرا که نادر رفیعی نِژاد در دوران موسوم به چک امنیتی و قبل و بعد آن در شکنجه مستمر و وحشیانه نیروهای مجاهدین در قرارگاه اشرف نقش بسزایی داشت و به این خاطر در ذهنیت اغلب کادرهای تشکیلاتی مجاهدین یک عنصر فراموش ناپذیر بود. نادر رفیعی نژاد در میان عناصر مجاهدین نماد و سمبل اطاعت کورکورانه از رهبری عقیدتی (مسعود رجوی) و شکنجه و سر به نیست کردن همتایان و همرزمان خود با توسل به اتهام های بی اساس و شیوه های تیهکارانه بود.
معنی و مفهوم ازادی در فرقه رجوی برابر است با ضرب و شتم منتقدین
اقای محمد کرمی که در فرانسه زندگی میکند و یک پناهنده سیاسی میباشد چرا باید در یک کشور ازاد مانند فرانسه انهم در یک اکسیون قانونی، ساده، و مسالمت امیز که هیچ شباهتی به مهمانیها و مراسم های میلیون یورویی خانم مریم قجر عضدانلوندارد مورد هتاکی و ضرب و شتم جیره خواران و تروریستهای اعزامی خانم مریم رجوی رهبر فرقه قرار بگیرد و در این سن و سال از ناحیه صورت مجروح شود؟
تاملی بر خشونت و ستیزه جویی مجاهدین
این ستیزه جویی مجاهدین یادآور تحرکات خشونت طلبانه و وحشیانه مجاهدین در ژوئن 2007 نیز است. خشونتی که توسط دارودسته رجوی برعلیه فعالان حقوق بشری در ساختمان فیاپ پاریس بوقوع پیوست و به جراحات جدی بسیاری در مکان مذکور انجامید. همه این وقایع تلخ و گزنده حکایت تلخ و درخوری ست از پارادوکس حیرت انگیزی که در ساخت ذهنی و کنش های ستیزه جوبانه رهبران مجاهدین خودنمایی می کند.
حمله فالانژها و فریب خوردگان فرقه رجوی به اکسیون افشاگرانه در شهر سرژی
از انجا که این فرقه تحمل شنیدن هیچ حرف مخالفی حتی کوچکترین انتقادی را مخصوصا به رهبری اش ندارد واز انجا که این اکسیون نیز به نوعی دستان پلید سران فرقه رجوی را در کشتار نیروهای داخلی فرقه وافشاگری زندان های درون فرقه را در یک نمایش سمبلیک به نمایش میگذاشت، فالانژهای اعزامی از مرکز فرماندهی فرقه در اوورسور واز وارد عمل شدند.
بقایای رجوی و تظاهرات سرژی
از دیگر دلائل ترس و نگرانی بقایای رجوی – و اهمیت این رویداد – اینکه در بیانیه مذکور به اعزام اعضای مجاهدین به محل تظاهرات اشاره شده، ناشیانه لات بازی و مسخره گی، هدم اقلام تبلیغاتی توزیع شده و سرانجام حتی اقدام به درگیری را نیز بر گردن گرفته و به آن اعتراف کرده اند
شکنجه گران فرقه رجوی هم می میرند
روزانه اخبار مرگ و میر افراد زیادی را از رسانه ها می شنویم که بعضا بعضی از این اخبار به دلایل خاصی تکان دهنده است و خبر مرگ آقای نادر رفیعی برای کسانی که در دو دهه اخیر در مناسبات فرقه در عراق بودند از این نوع می باشد.قبل از اینکه به چرایی این موضوع بپردازیم باید دید چه اتفاقی در مناسبات فرقه رجوی می افتد یک فرد که سالها سابقه مبارزاتی و زندان در زمان شاه را دارد این گونه در مناسبات فرقه ای رجوی حل شده و به قهقرا برده و مورد تنفر همگان قرار می گیرد