شرایط دیدار با برادرم اکبر خسروی در اردوگاه فرقه رجوی را برایم فراهم کنید
در روزهای اخیر آقای حجت خسروی با حضور در دفتر انجمن نجات استان، ضمن دیدار با مسئول دفتر نمایندگی انجمن نجات در شهر ارومیه از مقامات دولت آلبانی خواست تا شرایط دیدار با برادرش اکبر خسروی گرفتار در اردوگاه فرقه رجوی در خاک این کشور را برایش فراهم کنند. آقای حجت خسروی در ادامه گفت؛ […]
استمداد خانواده های استان آذربایجان غربی از مقامات دولت آلبانی – قسمت دوم
اخیرا تعدادی از خانواده های استان آذربایجان غربی در پیام های ویدئویی از مقامات دولت آلبانی خواستند شرایطی را فراهم کنند تا آنها بتوانند با عزیزان شان در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی دیدار کنند. خانواده ها درخواست های خود را به شکل پیام های ویدئویی تهیه و از طریق ایمیل به دولت مردان آلبانی […]
مستند در دام فریب – اکبر خسروی
اکبر خسروی متولد ۱۳۵۳ اهل نقده در سال ۱۳۷۰ در حالیکه بیشتر از ۱۷ سال سن نداشت به همراه یکی از دوستانش برای کار در خارج از کشور از مرز اشنویه وارد خاک عراق شد تا از آنجا به یکی ازکشورهای اروپایی برود. ولی متاسفانه آنها توسط عوامل عضو بگیر فرقه رجوی تحت عنوان شرکت […]
رهبران مجاهدین و سرکوب احساسات عاشقانه
خانم لیلا صمدی در نامه ی خویش کوشیده است با ارائه ی تصویری واقعی از دنیای مجاهدین، اشتباه ادراک تروریست ها را از واقعیت های پیرامونی تصحیح کند. در واقع ایشان سعی دارد با بیان ابعاد فاجعه ی حیرت آوری که در مناسبات مجاهدین در جریان است، به نامزدش اکبر تصریح کند تا هر چه زودتر به دنیای آزاد و خارج از حصارهای ذهنی و فیزیکی مجاهدین بازگردد.
آیا این رسم مروت و مردانگی است
اکبر جان، از همین فرصت استفاده می کنم و خطاب به رهبران سازمان مجاهدین می گویم واقعاً اگر شما رهبران سازمان مجاهدین به خانواده ما و پدر و مادر پیر و چشم انتظار که سالهاست در حسرت دیدار و شنیدن صدای فرزندشان اکبر بسر می برند و چه شب ها صدای گریه شان همه ما را از خواب بیدار کرده است، ارزشی قائل بودید. به خواسته آنها تن داده و اجازه می دادید تا برادرم اکبر حداقل پس از شانزده سال یکبار هم که شده برای چند دقیقه با پدر و مادر درد کشیده اش تلفنی تماس می گرفت و با هم حرف می زدند
خانه عنکبوتی مجاهدین
اکبر جان یک سوال از تو و سازمانت دارم، که امیدوارم پاسخ قانع کننده داشته باشید که چرا نیروهای سازمان که برای جان دادن آمده بودند و میخواستند همه چیز خود را فدای آن بکنند، او را ترک کردند، آیا سازمان لیاقت و صلاحیت آن را نداشت که نیروهایش را حفظ بکند؟ اگر یک یا دو نفر بودند هیچ مشکلی نبود و کسی سوالی نمیکرد ولی وقتی بیش از پانصد 500 نفر یکباره آن را ترک میکنند آیا جای سوال نیست؟
پسر عزیزم، فرزند دلبندم اکبر جان
دنیای غریبی ست” دارودسته مجاهدین خلق به رهبری رجوی از اجابت خواسته به حق و مشروع خانواده هایی که فرزندان و بستگانشان سالیان دراز در برزخ قرارگاه اشرف بسر می برند و شرایط زندگی و زیست برای آنان بنا به شهادت عده زیادی از جداشدگانی که به ایران بازگشته و یا در کشورهای اروپایی پناهندگی گرفته اند، بسیار رقت انگیز و ناامید کننده است
خواهشمندیم که چشمانت را به روی حقایق بازکنی
با عرض سلام و آرزوی توفیق و سربلندی خدمت برادر عزیز و بزرگوارم اکبر جان امیدوارم در هر جا و مکانی که هستی سالم و سلامت باشی و عید نوروز و فرارسیدن سال جدید را هم از طرف پدر و مادر و خودم (قاسم)، زیبا، زهرا، جعفر، مهدی، حجت و میلاد برایت تبریک عرض مینمایم و همه، به یمن این سال جدید آرزومندیم که هر چه زودتر جدایی ها و دوری از تو به اتمام رسیده و امسال سال وصل و برگشتن تو نزد خانواده ات باشد.
بر فراز معبد عشق
هر تفکر و عملی برای تلاشی عشق بین دو انسان و نفی و طرد دوست داشتن به هر توجیهی و تفسیری بیهوده و رفتاری غیر انسانی ست. زیرا راز زندگی و زیستن، پیوند قلبهاست و بی آن آدمی جسمی لش و بیروح است. وقتی که رهبران فرقه رجوی آقای اکبر خسروی نامزد خانم لیلا صمدی را بعد از هفده سال دوری و بیخبری محض در تنگنا قرار می دهند و او را وادار می کنند تا در مقاله ای که انتساب آن به وی نیز مورد تردید است و در سایت وابسته به فرقه انتشار یافته است، از طرد و انکار عشق و دوست داشتن سخن گوید و نکاتی را مطرح کند که با واقعیات در تضادی آشکار است. باید در ماهیت تفکر و مناسبات درونی فرقه رجوی شک و تردید نمود. زیرا رهبران فرقه رجوی امکان یک تماس تلفنی را از آقای خسروی بعد از هفده سال بی خبری ایشان از خانواده و نامزدش نیز دریغ می کنند.
محرومیت از یک ارتباط ساده
دومین نامه خانم لیلا صمدی نامزد آقای اکبر خسروی فرد مستقر در قرارگاه اشرف اشاره صریحی به ذهن بیمار و زشت سردمداران دارودسته تروریست رجوی است. رهبری فرقه رجوی امکان پاسخ به اولین نامه خانم لیلا صمدی و یا حداقل یک تماس تلفنی چند دقیقه ای را به اکبر خسروی نداد. دومین نامه خانم لیلا صمدی بیانگر اوج حماقت مسئولین قرارگاه اشرف و سردی آزار دهنده حاکم برمناسبات درونی تشکیلات رجوی ست. خانم صمدی بر اساس احساس انسانی ناب و در چارچوب فکری خویش که زائیده زیست در فضای دنیای مدرن، شرایط آزاد و روابطی نرمال است، به درستی حیرت و شگفتی خویش را از مناسبات محدود کننده، بسته و ناهنجاری طرح می کند
دریغ ها و آرزوها
خانواده آقای اکبر خسروی فرد مستقر در قرارگاه اشرف در نامه ای که برای وی نوشته اند از آرزوها و رویاهایشان و نیز دریغ ها و دغدغه هایشان سخن گفته اند و از اینکه بنا به اعمال محدودیت های غیراخلاقی از سوی دارو دسته رجوی طی سالیان دراز از دیدار و یا کوچکترین تماس با اکبر محروم مانده اند، شدیدا ناراحتی خویش را بیان می کنند. خانواده آقای اکبر خسروی با در هم ریختن قواعد نامتعارف و حاکم بر افکار زشت سردمداران فرقه تروریستی رجوی و بیان واقعیات زندگی خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنند نکات تکاندهنده ای را مطرح میکنند که آدمی را به تاملی ژرف فرو میبرد و نه تنها مخاطب را از دنیای واقعی دور نمیکند بلکه چشمانش را بر واقعیت هایی باز میکند که در شرایط حاکم بر قرارگاه اشرف و مناسبات تشکیلات رجوی شاید بیتوجه از کنارشان بگذرد.
قصه عشق و تنهائی
عشق و دوست داشتن توازن مطلق جسم و ذهن و روح است، شیوه برخورد و رفتار مطلوب با زندگی ست. دوست داشتن و عشق راز زندگی و بی آن دنیای روابط انسانی همچون قرارگاه اشرف سوت و کور و لش و بیروح است. خانم لیلا صمدی سالهای زیادی در انتظار بازسازی رویای فرو ریخته ای ست که سردمداران فرقه رجوی با تمامی اندیشه توتالیتر و ضد انسانی خویش در پژمردن رویاها و بلند پروازی های هر انسان عاشق و دلباخته تبحر و مهارت ویژه ای دارند.