پاسخ ساده به معمای منابع مالی مجاهدین
صدام حسین منبع اصلی پول های مجاهدین بوده است که به گزارش وزارت امور خارجه امریکا به طور غیرقانونی از برنامه نفت در برابر غذا آن ها را تغذیه می کرده است و این روند تا سال 2003 زمان سقوط صدام ادامه داشت. این گزارش با شهادت های اعضای سابق سازمان تائید می شود. خانم مریم سنجابی، عضو سابق شورای رهبری سازمان، می گوید: طبق توافقات میان سران مجاهدین و مقامات عراقی در سال 1987، رژیم صدام درآمد فروش روزانه 5 هزار بشکه نفت به علاوه اسلحه و لجستیک را به مجاهدین خلق اختصاص داد.
۱۲۰ روز چشم براه و سینه چاک امپریالیسم!!
سازمانی که رهبری مادالعمری آن بر عهده رجوی است در این رؤیا پیوسته دست وپا میزند و برای سرپوش گذاشتن برروی سلسله شکست های سیاسی و نظامی و بستن دهان اعضا و هواداران خود، تلاش میکند آنرا به حضور در لیست گروههای تروریستی آمریکا ربط دهد. سازمانی که جز دروغ و فریب خلق و بالاتر از آن خود فریبی را راهنمای دیروز و امروز و فردایش کرده است خوب میداند خروج از لیست گروههای تروریستی اروپا مگر موفقیت چشمگیری را برایش به ارمغان آورد
مجاهدین و طینت ضد انسانی و ضد ایرانی
وقتی ارباب سابق آنان یعنی صدام در عراق حاکم بود و به آنان جیره و مواجب می داد، هنگامی که عراق مورد تحریم قرار گرفت، رجوی ها پی در پی در نشریه خود چند صفحه را به مطالبی اختصاص داده بودند که نشان می داد لبه تیز تحریم ها بر گردن مردم عراق است و این عمل غیر انسانی است. حالا چه شده که وقتی موضوع تحریم ملت ایران است، این تحریم ها نه تنها بد نبوده بلکه باید بیشتر هم بشود؟
مجاهدین به ملت ایران خیانت کردند و در مقابل سربازان ایرانی ایستادند
به دعوت آقای اکبرنیا برادر اسیر فرقه رجوی علی اصغر اکبرنیا به همراه تعدادی از اعضای جدا شده برای ملاقات به محل کار ایشان در بنگاه معاملات ملکی رفتیم و صمیمانه به گفتگو نشستیم. وقتی صحبت مان به خیانت و وطن فروشی رجوی ها کشید، آقای اکبرنیا در تایید حرف هایمان گفت: ما ایرانی بودیم و حق داشتیم که در مقابل تجاوزات خارجی بجنگیم ولی مجاهدین به ملت ایران خیانت کردند و در مقابل سربازان ایرانی ایستادند.
“سازمان مجاهدین”، پشت پرده نامه سناتورهای آمریکایی به اوباما
پایگاه تحلیلی”گلوبال ریسرچ” در مقاله ای به قلم”کوروش ضیابری”، درباره توطئههای سازمان تروریستی مجاهدین و حمایت آمریکا از آن نوشت: اخیراً 44 سناتور آمریکایی به”اوباما” نامه نوشتند و در آن تلویحاً گفتند که زمان سیاستهای صلحجویانه با ایران به سر آمده و گزینه های دیگر باید با برنامه هستهای آن دست و پنجه نرم کنند که شواهد نشان میدهد سناتورهای صهیونیستی حامی مجاهدین مصرانه خواستار و پیگیر آن بوده اند.
هاآرتص: حمایت از گروه مجاهدین در راستای منافع آمریکا و اسرائیل است
نویسنده این مقاله در ابتدا بر اهمیت سیاست خارجی تاکید کرده و به رامنی توصیه میکند که وی برای دستیابی به آرای بیشتر در ماه نوامبر باید بتواند تفاوتی آشکار در مواضع خود در سیاست خارجی نسبت به مواضع اوباما ایجاد کند. این روزنامه در ادامه مدعی میشود که اوباما از مخالفین نظام ایران حمایت نکرده و همچنین اجازه داده تا مذاکرات هستهای با ایران، بدون دستیابی به نتیجه ای ملموس، ادامه یابد. به گفته این روزنامه همین موضوع هم موجب بروز انتقادات از وی شده است.
مروری بر تشکیل و پروسه اضمحلال فرقه رجوی ها
با روشن شدن ماهیت جریانات انحرافی از جمله مجاهدین، مردم دست رد به سینه آنها زدند. وقتی رجوی ازحمایت مردم مایوس شد همه پرنسیب های اخلاقی و دینی راکنار گذاشت و آن روی سکه خشونت طلبی خود و فرقه اش را به مردم نشان داد و در30 خرداد60 عملا وارد مرحله فاز نظامی و جنگ و کشتارعلیه مردم شد تا به قول خود انتقام بگیرد.انفجار، ترورهای کور، ایجاد ناامنی جواب رجوی به مردم ایران بود. اقدامی که جز به کشتن دادن عده ای بی گناه نتیجه ای دربر نداشت.
فرقه مجاهدین، آمریکا را با صدام حسین اشتباه گرفته است
حقیقت این است که مجاهدین در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته اند , از یک طرف آمریکا با سیاست چماق و هویج در حال بازی با آنهاست و می خواهد آنها را از اشرف خارج کند و بعد هم معلوم نیست که آیا واقعا اینها را از لیست خارج می کند یا نه , مجاهدین باید قدر اربابشان صدام را خوب بدانند که به هر حال در مقابل نوکری و مزدوری خیلی کارها برایشان کرد, مجاهدین آمریکا را با صدام اشتباه گرفتند و فکر کردند که اگر مزدوری و وطن فروشی کنند پس آمریکا از انها بر علیه ایران استفاده خواهد کرد
یار با بیگانگان دربندی است و البته معصیت هم دارد
ناگفته نماند ؛ خشونت ورزی و دست بردن به سلاح برای رهبری مجاهدین هم – که طی سالیان گذشته تلاش کرده است آنرا یک امر تحمیلی از سوی جمهوری اسلامی ایران وانمود کند – وجهی کاملا ایدئولوژیک و استراتژیک دارد و مشخصا برآمده از باورهای فرقه ای و ایدئولوژی التقاطی شخص رجوی و نزدیکی آن به آنارشیسم است که در عصر کنونی دیگر جایی برای شعارها و چهره های کاریزماتیک و حاکم ساختن ایدئولوژی های فرقه ای باقی نمی گذارد.
پرواز تاریخساز یا سقوط تاریخسوز؟!
اما بعد از سقوط صدام حسین و همزمان با خلع سلاح نیروهای رجوی و اسم بی مسمی شدن «ارتش آزادیبخش ملی» و در حقیقت سقوط آن، دیگر در تبلیغات فرقۀ رجوی در این مناسبت فیلم استقبال و مستقبلین به هیچ وجه پخش نمی شد چرا که همۀ آن مستقبلین یا کشته شده و یا دستگیر و زندانی و اعدام شده و یا فرار کرده بودند و اگر در این موقعیت پخش شود اعترافی در برابر دولت کنونی و مردم عراق به همکاری با نظام صدام خواهد بود!
مجاهدین و وطن فروشی در حد المپیک!
آخر آقای رجوی جنایتکار! مگر محصول حمله نظامی به ایران از سوی اسرائیل یا امریکا یا هر کشوری دیگر جز به خاک و خون کشیده شدن مردم ایران و منطقه است؟ مگر جز ویرانی کشورمان نتیجه ای دیگر هم در بر دارد؟ همیشه این مردم عادی هستند که قربانی اینگونه حوادث میشوند! پس گیریم که تو با حکومت سر جنگ داری چرا از کشتار مردم عادی استقبال میکنی؟ مگر در حمله مثلا اسرائیل به ایران کسانی جز مردم عادی بخاک و خون کشیده خواهند شد؟
عقد اخوت برادر مسعود و حاکمان بحرین
اینک ده سال از مخفی شدن مسعود رجوی در پناهگاه خویش می گذرد و در این مدت حتا جرأت نکرده با نیروهای خودش هم رو در رو سخن بگوید و بعد از گذر چندین سال از مخفی شدنش بود که به دادن چند پیام صوتی اکتفا نمود. وی همچنان در تلاش است از تضادهای بین رژیم و دیگر کشورهای غربی و عربی برای حفظ حیات در خطر افتادۀ خویش استفاده نماید. آخرین نمونه این حرکات مستأصلانه، نفوذ در میان پارلمانترهای بحرین می باشد.