نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت سوم
مهمترین کاری که می توانید برای عزیزانتان در اشرف انجام دهید و تنها کسی که می تواند به بچه هایتان کمک کند تا آنها را از اشرف بیرون بیاورد از طریق خودتان است. یعنی هیچ راه دیگری نیست. من هم که توانستم از اشرف فرار کنم به خاطر ملاقات با خانواده ام و به خصوص مادرم در سال هشتاد و دو بود. تا قبل از اینکه مادرم و بستگانم به اشرف بیایند من هیچ وقت در فکر پدر، مادر و خانواده نبودم.
استمداد خانواده های آذربایجان شرقی از سازمانهای بین المللی
استمداد خانواده های آذربایجان شرقی از سازمانهای بین المللی: ما خانواده های امضاء کننده ذیل از صلیب سرخ و وزیر حقوق بشر عراق در خواست کمک برای آزادی عزیزان مان از دست فرقه رجوی را داریم که سالهای متعدد است که مانع ازملاقات ما با بستگانمان در اشرف شده اند.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت نهم
حجت در حالیکه عنصر بازگشته را بشدت درآغوش می فشرد بغض کرده و پرسید تو بگو اسماعیل ما را دیدی و میشناسی؟ آخر مادر و پدرم دیگر تاب و تحمل ندارند بیش از بیست سال است که خبری از وی نداریم. خانواده مان چشم انتظار بود تا از کسی خبر اسماعیل را بگیریم و مادرم در تنهایی خود گریان زمزمه میکرد که خدایا کسی خواهد آمد تا خبرسلامت اسماعیلم را به من بدهد…
مادری در تب در آغوش کشیدن فرزندش جان داد
خانم سلطان صمدنِژاد مادری که در تب در آغوش کشیدن فرزندش می سوخت جان داد. احساسات زیبای مادرانه و اشتیاق او برای در آغـوش کشیدن فـرزندش کـه بـیش از دو دهـه بود در انتظار بسر میبرد، لحظه هایی ست که انگار آدمی پایانی را برای آن متصور نیست. مادر آقای محمدزاده از آن آدمهای ارزشمند و سحر آمیزی بود که وقتی حتی غایب اند بیشتر” هستند” و دیده میشوند
حضور مقاوم خانوادهها در برابر فحاشیهای سران جنایتکار رجوی خائن
طی روزهای گذشته جلوی درب جنوبی محل استقرار فرقه مجاهدین شاهد حضور تعدادی از اعضاء و سرکردههای جنایتکار این فرقه بودیم که در برابر خانوادههایی که فقط برای ملاقات فرزندانشان به آنجا سفر کرده بودند به فحاشی پرداختند. ضمن محکوم کردن این حرکت مجاهدین و حمایت همه جانبه از خانوادههایی که در جلوی درب قلعه مخوف رجوی خائن حضور دارند و برای ملاقات عزیزانشان لحظه شماری میکنند از تمامی جوامع آزاد و تمامی نهادها و ارگانهای حقوق بشری و تمامی انسانهای آزاده طلب میخواهیم که در برابر این نیرنگ و برده داری نوین فرقه بپا خیزند
نشست خانواده های آذربایجانغربی با حضور محمود دشتستانی ـ قسمت اول
آقای محمود دشتستانی عضو با سابقه ی مجاهدین که زمستان سال 1388 به شکلی جسورانه از اسارتگاه اشرف فرار کرد و به میهن عزیزمان ایران بازگشت به دعوت انجمن نجات استان آذربایجانغربی در نشست صمیمانه با خانواده های استان آذربایجانغربی طی دو روز و به مدت دوازده ساعت به طرح دیدگاهها و نقطه نظرات خویش در باره ی روند سیستماتیک شستشوی ذهنی و شیوه های مخرب و ویرانگر قربانی نمودن افراد مستقر در اسارتگاه اشرف و مناسبات تشکیلاتی مجاهدین پرداخت
پدر پیر انجمن نجات به دیار ابدی شتافت
آقای علی اصغر امیدی نقش بسیار سازنده و فعالی در شکل گیری تشکل خانواده هایی که عزیزانشان اسیر رجوی فریبکار در عراق بودند داشت و علی رقم کهولت سن قبل از تشکیل انجمن نجات از طریق عناصر جداشده از سازمان فعالیت های بین المللی زیادی را در جهت افشای چهره رجوی پلید و رهایی اسرای اشرف انجام دادند.و در تمامی مصاحبه با خبر نگاران خارجی، همایش ها و تجمعات اعتراضی شرکت نموده و نقش پیش رو و سخنگوی خانواده ها را بعهده میگرفت.
تبریک و شاد باش خانواده های اعضاء مجاهدین
خانواده ها ضمن تبریک و تهنیت به آقای دکتر نوری المالکی در پیروزی انتخاباتی اش در بحران و جنگ هشت ماهه تشکیل دولت جدید پس ازانتخابات عراق، خواستار بستن کمپ عراق جدید (کمپ اشرف) و به عبارتی بازگشایی درب خروجی اشرف و ایجاد تسهیلات برای ملاقات و دیدار حضوری خانواده ها با عزیزان در بند تشکیلات لرزان و ازهم پاشیده فرقه رجوی شدند
احساسات و عواطف سرشار یک خواهر نسبت به خواهر اسیرش در اشرف
مامان! فکر نکنی همون کوه شکست ناپذیره که بعد از فوت پدر 5 تا بچه قد و نیم قد رو یک تنه بزرگ کرد و به غربت فرستاد، نه عزیزم یک چینی ترک خورده ترد که با تلنگری از هم میپاشه. با اسم تو زندگی میکنه با عشق دیدنت از خواب بیدار میشه، با عکس دخترهاش حرف میزنه، روزی چند تا قرص برای تنظیم فشار، چربی و قلب میخوره، لیوان آب تو دستش میلرزه.
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده محترم محمد زاده
بی تردید، اشک های این مادر فداکار، بسیار مهربان و چشم براه و مشتاق دیدار فرزند دلبندش، انگیزه ی تلاش های بی پایان انجمن نجات آذربایجانغربی برای رهایی آقای محمد زاده از تاروپود مناسبات تاریک و سیاه فرقه ی مجاهدین بود اما در کمال تاسف بایستی اذعان نمود که هرگز سران بیمار ذهن دارودسته ی رجوی نخواستند احساسات و عواطف مادرانه را درک کنند و به شان، کرامت و خواسته ی پدران و مادران چشم انتظار احترام بگذارند.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع درشهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هشتم
خانواده اش خصوصا مادر سالمندش درچشم انتظاری بسرمی برد شاید که ولو صدای فرزندش را از گوشی تلفن بشنود. چه جالب و درعین حال چه مضحک که عضوی ازسازمان که با اختیار ولیکن فریب خورده به دام فرقه رجوی افتاد، اجازه ندارد برای دل خوش کردن مادرش هم که شده، درعصر پیشرفت تکنولوژی وغوغای دموکراسی بتواند یک تماس تلفنی با خانواده اش داشته باشد!!
خانواده گلی اسکاردی: مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند…..
برادران اسیر فرقه رجوی محمدرضا گلی با تماس تلفنی و حضور در دفتر انجمن استان ضمن پرس و جو از آخرین وضعیت برادرشان در اشرف خواهان اعزام و پیوستن به جمع خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف شدند.آنان در ادامه اظهار داشتند مجاهدین که نسبت به نفرات خودشان این قدر بی رحمند پس با مردم بیرون از مناسبات چه خواهند کرد.