دگردیسی در سازمان مجاهدین
سازمان منتسب به مجاهدین نه تنها دیگر نمی تواند از اسلام انقلابی دم بزند بلکه یک ملی گرای صادق هم نیست. او اصلا دیگر هیچ چی نیست.خودشان به این امر بهتر واقف اند زیرا در دام گذاری در فیس بوک های شان برای گمراه نمودن قشر جوان، توسط ماموریتی که در این رابطه آمریکا به آنها سپرده است و به همین دلیل هم آنها را از لیست در آورده، هیچ نامی از خود نمی برند.
ناراضیان مستقر در آلبانی در مقابل دستورات فرقه مجاهدین مقاومت می کنند
براساس اخبار دریافت شده ناراضیان و جدا شدگان از فرقه مجاهدین که از لیبرتی در عراق به تیرانا پایتخت آلبانی منتقل شده اند، علیرغم تلاشهای فرستاده قلعه اورسوراواز در پاریس به مقر پناهندگان انتقالی از لیبرتی در تیرانا برای قطع ارتباط آنها با دنیای بیرون، ناراضیان از فرقه رجوی توانسته اند به برخی امکانات ارتباطی دست پیدا کنند و در مقابل دستورات رهبری فرقه مجاهدین مقاومت کنند.
از اینهمه پیروزی بدست آمده خسته نشده اید؟!
مطمئنا هیچ چیز از این برای شخص رجوی سخت تر نیست که به چشمان خود متلاشی شدن تشکیلاتش را ببیند. اما باز او دست بردار نخواهد بود. او قطعا بهمراه افراد منتقل شده کسانی از نور چشمی هایش را جهت کنترل و سازماندهی خواهد فرستاد که لازم است مسئولین ذیربط باین مسئله توجه لازم را داشته باشند. واقعیت اینست که یکی از اصلیترین راه های برقراری صلح و آرامش در کشور عراق خروج مجاهدین از این کشور است چرا که آنها با دخالت در امور داخلی و با تحریک گروه های حامی صدام در عراق باعث ایجاد ناامنی و ترور در این کشور میشوند.
پیامدهای جدا شدن دو نفر از شورای مقاومت
خواهینخواهی در مقابل رادیکالیزه تر شدن مناسبات فرقهای، اشعههای ساطع شده آن هم بر شورا میتابد. شوراییهایی که با گرفتن مستمری ماهانه به نوعی در لای پنبه، عزیز نگه داشته میشوند و سالهاست به آنها از هر لحاظ توجه میشود. حتی تحمل پرتوهایی از این سنخ را ندارند. و وقتی میبینند آن وعدههای پست و وزارتی که در شورای مقاومت به آنها داده شده بود هم عملاً بسیار دور از دسترس قرار گرفته و چشماندازی بر آنها متصور نمیشود، همانند فردی که از وضعیت کمپ لیبرتی طاقتش به پایان میرسد و دل را به دریا زده و از کمپ به دنیای بیرون میگریزد، او هم دیگر میبیند ماندنش حاصلی برایش ندارد
بعد از رهایی عیسی آزاده از فرقه رجوی، نوبت چه کسانی است؟
عیسی آزاده با شهامت از قطار پوسیده رجوی پیاده شد و اردوی سیاه و تاریک و بی سمت و سوی فرقه مجاهدین را رها نمود و پا به دنیای آزاد گذاشت. عیسی آزاده نیرویی که حدودا سه دهه گرفتار مکانیزم های پیچیده انسان کش فرقه شده بود و او از لحاظ تشکیلاتی در حد و قواره مردان و زنان ارشد و لایه دوم و سومی دایره حول رهبری محسوب می شد.حنای رجوی ها دیگر حتی برای لایه های بالا و ارشد حتی دایره اول و دوم دور خودش رنگی ندارد و اکنون وارد فاز بی اعتمادی مطلق شده اند
استعفایی فراتر از انشعاب؛ شکست حرکتهای فرمالیستی رجوی
اگرچه استعفای این آقایان – و درحقیقت جداشدنشان – از دار و دسته رجوی، قبل از هر چیز نشان یأس و سرخوردگی وافر مجاهدین و اطرافیانشان از وضعیتی است که این گروه در آن قرار دارد، که در جای خود و در تحلیل موقعیت کلی مجاهدین بسیار با اهمیت است. واقعیتی که اکنون چماقداران مجاهدین به طریقی وارونه آن را خطاب به منتقدان بیان می کنند که «اگر پیروزی میبود شما هیچگاه چنین انتقاداتی به رهبری مجاهدین نمی داشتید.»
دو عضو بلند پایه مجاهدین از این سازمان جدا شدند
در اطلاعیه ای که از طرف آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی دو عضو بلندپایه مجاهدین خلق منتشر شد، از شورای ملی مقاومت (ارگان سیاسی مجاهدین خلق) جدا شدند. آقای کریم قصیم مسئول کمیسیون محیط زیست و آقای روحانی مسئول کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت بودند. این کمیسیون ها پایه و اساس وزارت خانه هایی بوده است که قرار بود پس از پیروزی مجاهدین پی ریزی شود.در اطلاعیه منتشر شده که اعلام جدایی و انشعاب از سازمان مجاهدین خلق منظور می شود، به چند نکته مهم اشاره کرده که علل جدایی آنهاست و از طرفی عمق اختلاف در مبانی در سازمان مجاهدین خلق را نشان می دهد.
پوزه رجوی و تشکیلاتش به خاک مالیده شد
در خصوص انتقال 14 نفری که به کشور آلبانی منتقل شدند حقیقتا جای تبریک بسیار دارد. بالاخره پوزه رجوی و تشکیلات او به خاک مالیده شد و بقول خودش صبر جمیل اسیران گرفتار شده در بیابانهای عراق جواب داد. هرچند فرقه رجوی حاضر بود ده ها کشته بدهد ولی تشکیلات خود را در چنین وضعیتی نبیند. اما من تصور میکنم که باز فرقه رجوی نخواهد گذاشت که روند کار آنطور که سازمان ملل یا مسئولین ذیربط میخواهند پیش برود. آنها قطعا اسامی خود را تغییر خواهند داد و در بین افراد منتقل شده کسانی که از نظر دولت عراق بایستی محاکمه شوند را تلاش به خارج کردن خواهند کرد.
مسیر سرنگونی از عراق تا البانی!!!
بعد ازسرشکستگی و بازگشت به اشرف حرف خودش و دیگر کادرهای تشکیلاتیش این بود که ما در عراق متولد نشده ایم که در عراق از بین برویم ما زاده صدام نیستیم که با نبودش ما هم نباشیم ووو…سالها یکی پس از دیگری سپری می شد و شعار این گروه همچنان سرنگونی بود البته با حفظ اشرف به عنوان قلب تپنده انقلاب و تغییر در ایران نمیگفت که چگونه و با چه ابزاری! ایا فقط اشرف برای تغییر یک حکومت کافی بود؟ و یا نه اینها ادامه همان بحث شتشوی مغزی نیرو بود؟؟.
انتخابات ریاست جمهوری ایران، در اوج بی ثباتی و شکنندگی فرقه رجوی
با خروج اولین گروه بی شک تشکیلات این فرقه دستخوش تغییر و تحول بنیادین خواهد شد وازاین نقطه به بعد اذهان نیروها فقط روی بحث خروج ازعراق متمرکز خواهد بود و دیگر شرایط لیبرتی را تحمل نخواهند کرد. رجوی در آخرین توجیهاتش به اسیران دربند لیبرتی گفته بود که؛ به هیچ وجه نباید به کشور ثالث فکر کنند،سلامت ایدئولوژیکی اعضا درباقی ماندن درعراق است.
ایا رجوی تسلیم شده؟!
رجوی برای جابجایی بعضی از اعضاء مهم فرقه و برای رد گم کنی ؛ برای باز کردن جای پا برای بقیه سران فرقه در کشور مثل البانی که دولتمردان ان از جنایات سران این فرقه بی اطلاع هستند ؛ چه بسا از میان این افراد بعد از اتمام کار حقوقیشان بر علیه دولت عراق و نمایندگان سازمان ملل سوئ استفاده بکند و یا ادعای مالکیت بر بخشی از اموال در اردوگاه بد نام اشرف و ….
اعزام اعضای فرقه به آلبانی و شکست تحلیل رجوی ها
اعزام اولین سری به کشور آلبانی تاکنون از طرف فرقه اعلام بیرونی نشده و سعی نمودند تا با سکوت این خبر را مسکوت بگذارند چرا که وی در آخرین تحلیل های درونی اعلام کرده بود که هیچ کس حق فکر کردن به خارج از عراق را ندارد و باید همه تا آخر در عراق بمانند و کشته شوند ولی اکنون رجوی با خفت و خواری تن به این کار داده نشان از درماندگی سران فرقه می باشد که مجبور شدند تن به این کار بدهند. بالاخره باید کدام حرف وی را قبول نمود ماندن در عراق یا رفتن به اروپا.

